مصاحبه و گزارش - موضوعي
 رياضيات كليدي به منطق (مصاحبه و گزارش شماره‌ي 95)
رياضيات كليدي به منطق (مصاحبه و گزارش شماره‌ي 95)
مصاحبه با دكتر «فوگرس آندره» (Fuggerth Endre) اولين عضو تيم شش نفره‌ي المپياد جهاني «شيمي» تيم مجارستان

رياضيات كليدي به منطق



اشاره

 

چهل‌امين المپياد جهاني شيمي از شنبه 22 تير تا دوشنبه 31 تير 1387 (12 تا 21 ژولاي 2008 ميلادي) در «بوداپست» مجاستان برگزار شد.

به‌عنوان سومين گزارش ترجمه‌ي مصاحبه‌اي را خدمتتان تقديم مي‌كنيم كه مسئولين برگزاري اين رويداد جهاني با دكتر «فوگرس آندره» (Fuggerth Endre) اولين عضو تيم شش نفره‌ي تيم مجارستان ترتيب داده‌اند



مقدمه


«فوگرس آندره» (Fuggerth Endre) يكي از شش عضو اولين تيم المپياد مجارستان است كه در اولين المپياد جهاني شيمي در 1347 (1968 ميلادي) در «پراگ» شركت كرد. وي در سال 1330 (1951 ميلادي) در شهر «بوداپست» به دنيا آمده است. جاذبه‌هاي علوم وي را خيلي زود به اين سمت كشاند اما قرض گرفتن و مطالعه‌ي جزوه‌هاي شيمي برادرش – كه 6 سال از وي بزرگ‌تر است - در حالي كه خود را براي امتحان آماده مي‌كرد، وي را به سمت شيمي كشاند.

پسرك جوان هر پول خردي را كه به دست مي‌آورد صرف آزمايشگاه خانگيش مي‌كرد. اين مسأله باعث شد والدينش تمركز زيادي بر روي رفتار او پيدا كنند. بدين ترتيب آزمايش‌هاي بسياري انجام داد كه باعث اعتماد به نفسش گرديد. 

با وجود اشتياق فراوان به شيمي رشته‌ي رياضي را در دبيرستان مشهور «فازكاس ميهالي» (Fazekas Mihaly) برگزيد.

وي ادعا مي‌كند رياضيات كليدي به منطق است و بدون منطق بي‌عيب و بي‌نقص هيچ دانشمند يا علمي ارزشمند نخواهد بود.

زمان با رياضيات هدر نمي‌رود و اين زمان را صرف خواندن انواع شيمي كرد اگرچه تنها مانع براي وي زبان مجاري بود. با چنين پيشينه‌اي ناچاراً عازم «پراگ» شد كه از نظر او يك مانع محسوب مي‌شد.

سال‌هايي كه براي تمرين توسط برگزاركنندگان آزمون‌هاي چكسلواكي برايش ارسال مي‌شد – چون محاسبه‌هاي ساده و سريع را مي‌طلبيد- نمي‌توانست بين شركت‌كنندگان در آزمون تمايز ايجاد كند.

وقتي به سال 1347 باز مي‌گرديم مي‌بينيم خط‌كش محاسباتي سريع‌ترين ابزار در آن زمان بود. علي‌رغم زبردستي قابل ستايشي كه داشت نه تنها در رياضي بلكه در شيمي نيز موفقيتي كسب نكرد. به طوري‌كه علي رغم اين‌كه شانس با او بود رتبه‌ي هفتم را كسب كرد و از تيم خارج شد.

به هر عضو تيم مهلت داده شد تا با سخنراني درباره‌ي موضوع دلخواه سخنراني كنند. وي اين مسأله را پذيرفت و برنده شد. وي سخنراني را بدون توجه به حضار با تسلط اجرا كرد و بخش مهمي از شيمي آلي را ارائه داد به‌گونه‌اي كه زماني كه سخنراني تمام شد معلمانش متحير ماندند و بدين ترتيب جايگاهي در تيم پيدا كرد. بنابراين تعجب‌آور نبود كه در دانشگاه در رشته‌ي شيمي آلي به تحصيل بپردازد و پايان‌نامه‌ي كارشناسي‌اش را در سال 1354 (1975 ميلادي) در اين رشته ارائه دهد.


موضوعي كه انتخاب كرد هم شامل روش‌هاي «كروماتروگرافي» بود و هم «اسپكتروسكوپي».
«كروماتروگرافي» در آن زمان با سرعت بسياري در حال رشد بود بنابراين تصميم گرفت زمان عمده‌اي را از پژوهش در شيمي آلي به علم جديدي اختصاص دهد كه دوران طفوليت خود را طي مي‌كرد.

«كروماتروگرافي مايع با عملكرد بالا» مانند يك آهنربا وي را به خود جذب كرد به‌طوري‌كه مطالعه‌هاي تخصصي در اين زمينه را آغاز كرد. اگرچه فعاليت در اين حوزه بعداً كم‌رنگ شد اما عشق وي به آن همچنان باقي بود.
وي اكنون فعاليت علمي انجام نمي‌دهد و در يك منطقه‌ي روستايي زندگي مي‌كند. وقت خود را صرف توسعه‌ي منزل و باغباني مي‌نمايد و تا مي‌تواند ميوه توليد مي‌كند.

دكتر «فوگرس آندره» (Fuggerth Endre) چرا شيمي را انتخاب كرديد؟


اوضاع و احوال نقش مهمي در اين انتخاب داشت. يادم مي‌آيد پدرم داراي تحصيلات بالايي نبود ولي باهوش بوده و مهارت بالايي داشت. وي مشترك يك مجله‌ي دانشگاهي با نام «يونيور زوم» (Univerzum) شده بود كه به‌طور ماهانه مقاله‌هايي به زبان اصلي – كه به زبان مجاري نيز ترجمه شده بود – همه‌ي شاخه‌هاي علمي شامل نتايج پژوهش‌هاي آن زمان در همه‌ي رشته‌هاي علمي بود، منتشر مي‌كرد. من علي‌رغم سنگيني مطالب براي يك كودك آن را مطالعه مي‌كردم. عشق در شيمي زماني در من ايجاد شد كه جزوه‌هاي برادر بزرگ‌ترم را در دبيرستان استفاده كردم و با متون عميق و در عين حال سخت مواجه شدم. اين كار خود را كرد.



آيا مسائل يا حوزه‌هايي در شيمي است كه به آن علاقه‌مند باشيد؟



اجازه بدهيد كمي فكر كنم. هميشه برايم ملاحظه‌ي تركيب شيميايي زمين به عنوان سياره‌اي منحصر به فرد در ميان ساير سياره‌هاي منظومه‌ي شمسي جالب بوده است. اگر زمين را با ساير سياره‌ها از لحاظ طبيعت تنوع و رنگارنگي طبيعتش مقايسه كنيد با اين حالت مواجه مي‌شويد. ممكن است سؤال شود آيا اين مسأله مي‌تواند به‌گونه‌اي با مبدأ حيات ارتباط داشته باشد

به نظر شما مهم‌ترين كشف شيميايي در دهه‌هاي اخير چه بوده است؟



چيزهاي جديد دوازده دو جين مطلب مي‌توانند باشند. هنوز موفقيت‌هاي عظيم به ندرت اتفاق مي‌افتد و تنها زماني‌كه از فاصله‌اي كاملاً دور به عقب نگاه مي‌كنيم معمولاً تنها در مكان‌هايي واقع مي‌شود كه سزاوار چنين موفقيت‌هايي هستند. باعث تأسف است ولي ان امر به علت طبيعت انساني فعاليت‌هاي پژوهشي است. محققي به نام «اچ. سي. براون» (H.C. Brown) - كه شاخه‌هاي شيمي آلي را كشف كرده و گسترش داد – حتي معرف‌هاي «گرينيارد» (Grignard) را به شدت مورد توجه قرار داد، جايزه‌ي نوبل را (تقديري خيلي مشابه با كشور مجارستان، «اولاه گيورگي» (Olah Gyorgy)) ده سال بعد از اين پژوهش كسب كرد. پژوهش‌هاي اين دانشمند ابزاري مفيد در «شيمي آلي سنتزي» (Synthetic Organic Chemistry) محسوب مي‌شد
به‌نظر مي‌رسد به روش‌هاي پايه توجه كم‌تري مي‌شود.
به‌عنوان مثال تفسير و معادل‌هاي اندكي كه توسط يك فيزيك‌دان قديمي تقريباً به‌صورت غير رسمي در كنفرانس «ال‌جوبولجانا» (Ljublijana) (پايتخت اسلواني) ارائه شد مي‌تواند رده‌پايي از منشأ «اسپكتروسكوپي رزونانس مغناطيسي هسته‌اي دو بعدي» (2D NMR Spectroscopy) نشان دهد كه امروزه ابزاري بي‌نهايت مفيد محسوب مي‌شود.



درباره‌ي مهم ترين اكتشاف خود صحبت بفرماييد



زماني‌ را كه در سال 1361 (1982 ميلادي) با تلاشي توأم با تفكر مواجه شدم، منشأ موفقيت خود محسوب مي‌كنم. در آن زمان پنج سال سرسختانه تلاش كردم نتيجه‌ي آن «كروموتوگرافي گازي منطقه‌اي» (Zone Gas Choromatography) نام گرفت. اين مسر بعداً دروازه‌ي «كروموتوگرافي گازي چند بعدي» (Mulyidimensional Gas Chromatography) را گشود.

به‌نظر شما المپياد شبيه چيست؟ آيا پيروزي در آن سخت است؟



واقعاً به دست آوردن موقعيت در تيم مشكل است. در مجارستان قديماً آزمون مقدماتي برگزار مي‌شد. در «پراگ» مسائل المپياد خوشبختانه با بالاتر رفتن مشهود بخش آزمون عملي رنگ، لعاب و تنوع بيش‌تري پيدا كرد.

در اولين المپياد خطايي قابل بخشش توسط كميته‌ي برگزاري صورت گرفت. تا آن زمان گير افراط در انباشتن اطلاعات در مغزم بودم و جواب‌هاي سؤا‌ل‌ها را به راحتي و با خوشحالي به‌دست مي‌آوردم.



از سرنوشت ساير اعضاي تيم در آن زمان اطلاع داريد؟



در واقع نه! تنها يكي از پنج عضو تيم شيمي به‌طور حرفه‌اي اين رشته را ادامه داد. نام او «دلي جانوز» (Deli Janos) است كه با هم در يك كلاس دانشگاه شركت كرده و دوست قديمي محسوب مي‌شويم.

فكر مي‌كنيد ممكن است سؤال‌هاي آزمون تئوري شيمي بر اساس مسائل روز زندگي براي چنين رقابت‌هايي طرح شود؟




نسبتاً مشكل‌پسند هستم. شيمي با تخيل پيش نمي‌رود. حتي اگر كارهاي تخيلي برجسته باشد. آن‌هايي كه حقايق بيش‌تري را مي‌دانند در آغاز كارشان در موقعيت‌هاي به مراتب بهتري قرار دارند. در آن حال جمع كردن حقايق انتها ندارد. نمي‌توان از ياد برد كه دبيرستان‌ها در سن بچه‌هاي المپيادي وظايفي غير از آن‌چه دارند كه در المپياد خواسته مي‌شود به‌گونه‌اي كه بچه‌هاي المپيادي در آغاز راه با خواسته‌هاي غير عادي مواجه مي‌شوند. بنابراين سنجش سعي و كوشش و از خود گذشتگي ساده‌تر از سنجش هوش به تنهايي است.

اين مسأله به‌خصوص زماني كه سؤال‌ها به‌گونه‌اي باشند كه نياز به استدلال نداشته باشند و تنها يك روش براي حل مسأله وجود داشته باشد بيش‌تر عينينت مي‌يابند تا اين‌كه تعداد زيادي جواب استاندارد پيشنهاد شود.

اين در حالي‌ است كه در حال حاضر دانش‌اموزان در هر دوره از مسابقه‌ها بهترين عملكرد خود را به نمايش مي‌گذارند ولي مسائل زندگي و واقعي بعداً براي‌اشان ظهور مي‌كند
افراد ممكن است مغايرت المپيادهاي علمي را با بازي‌هاي ورزشي المپيك از چند جنبه مقايسه كنند. يكي از تفاوت‌ها چگونگي شناساندن شركت‌كنندگان است.



ورزشكاران جوان به‌مراتب بيش‌تر شناخته خواهند شد و براي آن‌ها جشن‌هاي متفاوتي نسبت

 به شركت‌كنندگان المپيادهاي علمي برگزار مي‌شود. نظرتان راجع به اين تفاوت‌ها چيست؟ 
واقعاً مغايرت‌ها خيلي زياد است. اين مسؤوليت بر عهده‌ي رسانه‌هاست. مطلوب آن است كه هم از لحاظ فرهنگي و هم اجتماعي روش غلط معرفي قهرمانان را تغيير داده، برروي جوانان تيزهوشي كه در ميان‌امان زندگي مي‌كنند بيش‌تر تبليغ كنيم.

در اين‌صورت قهرمان‌پروري ما شامل افراد بيش‌تري مي‌شود. بيش‌تر و هدف‌مندتر پيشرفت مي‌كنيم و هزينه‌ي كم‌تري را صرف خواهيم كرد. علاوه‌برآن افراد تيزهوش شانس كم‌تري براي از خود بي‌خود شدن در مسيرشان خواهند داشت.

چرا فكر مي‌كنيد امروزه اكثر مردم از شيمي متنفر هستند؟


اول بايد بگويم اين تفكر صحيح نيست. هنوز دو مشكل را مشاهده مي‌كنم:

يكي اين‌كه افراد معمولاً نمي‌پذيرند كه مفاهيم شيمي بسياري از وجوه زندگي روزمره‌ي ما را احاطه كرده است. به‌علاوه آنان به اين مسائل اهميتي نمي‌دهند.

به‌عنوان مثال به مواردي نظير ذيل دقت كنيد، هرچند مثال‌هايي كوچك محسوب مي‌شوند:

     -استفاده از آتش‌بازي‌ها

     -شيريني‌ها در جشن‌ها

     -موارد وسيع استفاده از داروها

     -پيشنهادهاي كوركورانه‌ي تعديل كننده‌هاي شيميايي در صنايع غذايي



مربيان بايد فرصتي براي توضيح مفاهيم مربوط البته مطابق با سطح دانش‌اموزان براي روشن كردن موارد ابهام بدهند.

به‌گونه‌اي كه بتوانند در اين موارد متداول به‌عنوان نتيجه‌اي مهم فايق آيد.

دومين مشكل رفتار مجموعاً منفي نسبت به شيمي است. عمدتاً به اين خاطر كه مردم زيادي اعتقاد دارند كه مواد شيميايي باعث آلودگي محيط زيست شده است. شركت شيميايي «كاردينال» (Cardinal) مكاني‌ است كه نشان مي‌دهد اين تصور غلط است.

خود صنايع، حمل و نقل، مصرف محيط زيست را آلوده مي‌كنند و اين همه به‌خاطر نياز روزافزون نوع بشر است. موضوع روشن شد؟!



آيا شما رشته‌ي تخصصي خود را دنبال مي‌كنيد يا رشته‌ي ديگري را برمي‌گزينيد؟


نمي‌توانم بر اين احساس خود فايق شوم كه گويا ژن‌هايي در وجود من وجود دارند كه مرا تنها براي شيمي ساخته‌اند. بنابراين نقطه‌ي آغاز ديگر - اگرچه ممكن است در ابتدا متفاوت باشند و مرا به رشته‌اي با پيچيدگي كم‌تر هدايت كنند – مطمئناً مرا در سرزمين شيمي ساكن خواهند كرد.

من هم‌چنين نياز به چشم تيزبين دارم تا باز شود و تغييرها را مشاهده كرده، نشاني آن‌را اعلام كند:

     -مباحث محيطي

     -بدرفتاري صنعت با علم

     -توجيه تقدم‌هاي پژوهشي

     -و ...

توجه به اين موضوع براي آن‌هايي كه هنوز فعال هستند و در موقعيت تأثير‌گذار قرار دارند لازم است.

 

1387/5/14 لينک مستقيم

نظر شما پس از تاييد در سايت قرار داده خواهد شد
نام :
پست الکترونيکي :
صفحه شخصي :
نظر:
تایید انصراف
 فعاليت‌هاي علمي رشد

 

     

 

 

صفحه‌ي اصلي

     

 

راهنماي سايت

     

 

 

آموزش

     

 

بانك سوال

     

 

 

مسابقه

     

 

 

زنگ تفريح

     

 

 

مصاحبه و گزارش

     

 

 

معرفي كتاب

     

 

 

مشاوره

     

 

 

پرسش‌و‌پاسخ‌علمي

     

 

اخبار

     

 

فعاليت‌هاي علمي

 تماس با ما