مصاحبه و گزارش - موضوعي
 رمز موفقيت: با علاقه ادامه‌دادن و خسته نشدن (مصاحبه و گزارش شماره‌ي 118)
رمز موفقيت: با علاقه ادامه‌دادن و خسته نشدن (مصاحبه و گزارش شماره‌ي 118)
موفقيت اينه كه بخوای يك‌چيز رو بفهمی و درك كنی نه اين‌كه فقط بشی يه ماشين حل مسأله ... مصاحبه با «مصطفي خضري» دارنده‌ی مدال نقره‌ی كشوری در سال 1386

رمز موفقيت:

با علاقه ادامه دادن و خسته نشدن!






اشاره
من واقعاً از مصاحبه با «مصطفی»  لذت بردم و نمی‌خوام هيچ‌چيز ديگه‌ای بهش اضافه كنم! و توصيه می‌كنم مصاحبه رو بخونيد، شايد بدون اشاره!!!

در ضمن اگر سؤالی ازشون داشتيد در نظرها مطرح كنيد حتماً رسيدگی می‌كنم و به ايشون منتقل می‌كنم.



خودت را معرفی كن!
«مصطفی خضری» هستم؛ 22 بهمن سال 68 به‌دنيا اومدم.

پدرم مازندرانيه و مادرم سمنانی. توی تهران بزرگ شده و از راهنمايی وارد «سازمان ملی پرورش استعداد‌های درخشان» شدم و توی راهنمايی «حلی 1» و دبيرستان «علامه ‌حلی» درس خوندم.

نقره‌ی كشوری المپياد فيزيك دارم و الآن ترم اول فيزيك دانشگاه «صنعتی شريف» هستم.

 



 

چی شد كه وارد المپياد شدی؟
من اول فيزيك رو انتخاب كردم و فيزيك رو دوست داشتم. پس اول وارد فيزيك شدم.

بعد ديدم خب برای يه‌كم بيش‌تر و برنامه‌ريزی‌شده‌تر فيزيك خوندن و هم‌چنين يه‌كاره‌ای شدن توی فيزيك، المپياد چيز خوبيه! براي همين شروع كردم به المپياد خوندن!!!



چه كسانی مشوقت بودن؟
پدر و مادرم از اول (شايد راهنمايی كه بودم) مشوقم بودن.

بعد توی دبيرستان يكی از دوستام به اسم «حامد» كه يك‌سال از ما بزرگ‌تر بود.

بعد هم دوست نزديكم «ايمان». البته جو مدرسه‌ی ما برای همه مشوق بود!



از كجا شروع كردی؟
از تابستونی كه سال اول دبيرستانم تموم شد با بچه‌ها شروع كرديم خودمونو كتاب فيزيك پايه‌ی «بِلَت» رو خونديم.

از سال دوم هم كم‌كم كتاب‌های تخصصی‌تر و المپيادی‌تر رو خونديم.
 



حالا از المپياد بگيم ... مراحل
كشوری چه‌جوری هست؟
اول همه می‌تونن مرحله‌ی اول شركت كنن كه تستی هست؛ فقط محدوديت نمره‌ی يك‌سری درس‌ها رو داره.

بعد فكر كنم يه ‌800 نفری قبول می‌شن و مرحله‌ی دوم می‌دن كه مرحله‌ی دوم تشريحی هست و يك‌سؤال عملی هم داره.

بعد از مرحله‌ی دوم 40 نفر تقريباً برای باشگاه قبول می‌شن كه از بين اين‌ها بعد از 3 ماه گذروندن دوره‌ی باشگاه توی تابستون به 10تاشون طلا می‌دن به بقيه هم نقره و برنز.
 



به نظرت رمز موفقيت‌ات چیه؟
با علاقه ادامه‌دادن و خسته نشدن يعنی اين‌كه بخوای يك‌چيز رو بفهمی و درك كنی نه اين‌كه فقط بشی يه ماشين حل مسأله. 



از كلاس‌های تقويتی و ... 
استفاده كرده‌ای؟!
شرايط المپياد تقريباً مثل كنكور شده يعنی اگه فلان كتاب سؤال‌های سال‌های قبل رو نخونی از جريان عقب می‌مونی.

بيش‌تر كلاس‌هايی رو كه رفتم مدرسه‌امون برامون می‌ذاشت كه مدرّس‌هاش طلا‌های فيزيك سال بالايی خودمون بودن (از بچه‌های مدرسه‌امون محسوب مي شدن).

يه سری از كلاس‌های يه جايی به اسم «باشگاه بسيج» هم رفتم كه بازم همون بچه‌های سال‌بالايی‌مون بودن كه چيز ميز(!!!) يادمون می‌دادن.

اما بيش‌تر قضيه خود به خود توی جو مدرسه و دوستان پيش می‌رفت.
 



كنكور چيه؟ فرق كنكور با المپياد
چيه؟ معايب و مزايای هر كدوم ...
كنكور يه چيز احمقانه است!!! فرقش‌ام با المپياد اينه كه با اين‌كه مثلاً عادلانه‌تره (چون تستی هست) اما خيلی كثيف‌تر و احقانه‌تره!!!

اين يعنی اين‌كه خود المپياد هم وقتی بخواد بشه مثل كنكور اون‌وقت می‌بينی يه عالمه از همين مسخره‌بازی‌ها اون‌جا هم تكرار می‌شه:

- استرس
- جو بد
- تقويتی
- رقابت نا‌سالم
- و ...

كنكور فكر نكنم به‌جز به فنا دادن يك‌سال از عمر آدم مزيت ديگه‌ای داشته باشه!!! المپياد هم يه چيزی تو همون مايه‌هاست اما فعلاً دُوزِش كم‌تره و قابل تحمل‌تره!!! حداقل‌اش اينه كه آدم چيزی رو می‌خونه و امتحان می‌ده كه دوستش داره.
 



حالا می‌خواهی دانشگاه چه

رشته‌ای رو ادامه بدی ... با توجه به اين‌كه از سال دوم می‌تونی دو رشته بخونی چه رشته(هايی) رو انتخاب می‌كنی؟

همون‌طور كه اول هم گفتم با اين‌كه از اطرافيان تحت فشار بودم برای خوندن يه رشته‌ی محض و می‌تونستم با درصد المپيادم حتی رشته‌های مهندسی خوب توی «شريف» برم اما بازم رفتم فيزيك و از اين‌كه دنبال علاقه‌ام رفتم راضی‌ام.

چون فيزيك نظری رو دوست دارم؛ شايد از سال دوم با رشته‌ی رياضی دو رشته‌ای كردم.



به علاقه‌مندان برای شركت در
المپياد چه توصيه‌ای داری؟
قاطی جو بد اين چيزا نشن! جَو ‌زده نشن و از روی فكر و با مشورت راهشونو انتخاب كنن.

و از همه مهم‌تر برن دنبال علاقه‌اشون و با علاقه المپياد بخونن.

اون وقته كه موفق می‌شن و حتی اگه مثل من نقره هم شدن بازم زياد حال‌شون گرفته نمی‌شه و رو به جلو ادامه می‌دن.
 



اوقات فراغت‌ات رو چه‌جوری
می‌گذرونی؟
رمان و كتاب می‌خونم، فيلم هم می‌بينم.

اگرم بشه با دوستام وقت اضافی رو می‌گذرونيم.
 



بهترين كتابی كه خوندی؟
چند تا كتابو اسم مي‌برم:

- «ارباب حلقه‌ها»

 

- «عشق سال‌های وبا»

 

- «قلعه‌ی حيوانات»

 

- «اگر شبی از شب‌های زمستان مسافری»



آرزويی كه می‌خوای به ما بگی؟
همه‌ی آدم‌ها همديگرو دوست داشته باشن و در جمع‌شون از با هم بودن لذت ببرن. 



در مورد دوره‌ی باشگاه كه

گذروندی بگو! باشگاه چه معايب و مزايايی در كارش داره؟

مزايا كه زياد داره: غذای مفتی می‌دن بهت اون‌هم سه‌ماه!

اما جَو بچه‌ها بعضی اوقات اين‌قدر از دوستی خارج می‌شه كه به رقابت كثيف كشيده می‌شه.

فكر كنم بزرگ‌ترين عيبش اين باشه چون به‌راحتی روی استعداد‌ها و توانايی‌های آدما تأثير می‌ذاره.
 



 

يه بيت شعر بگو ...
يه جمله‌ی خارجكی(!) به جاش می‌گم:

You Can not Learn a Thing You Think You Know



خيلی ممنون ... حرف آخر؟

به همه خوش بگذره. 

1387/8/19 لينک مستقيم

نظر شما پس از تاييد در سايت قرار داده خواهد شد
نام :
پست الکترونيکي :
صفحه شخصي :
نظر:
تایید انصراف
 فعاليت‌هاي علمي رشد

 

     

 

 

صفحه‌ي اصلي

     

 

راهنماي سايت

     

 

 

آموزش

     

 

بانك سوال

     

 

 

مسابقه

     

 

 

زنگ تفريح

     

 

 

مصاحبه و گزارش

     

 

 

معرفي كتاب

     

 

 

مشاوره

     

 

 

پرسش‌و‌پاسخ‌علمي

     

 

اخبار

     

 

فعاليت‌هاي علمي

 تماس با ما