مصاحبه و گزارش - موضوعي
 اگر اميد به خدا نباشد هيچ كاري نمي‌كنيم (مصاحبه و گزارش شماره‌ي 152)
اگر اميد به خدا نباشد هيچ كاري نمي‌كنيم (مصاحبه و گزارش شماره‌ي 152)
كسي كه آدم طبيعي باشد و با آموخته‌هاي فرهنگي خودش عجين باشد يك فرد سربلندي است - مصاحبه با آقاي دكتر «مسعود شيدايي» - قسمت دوم

 

 

اگر اميد به خدا نباشد

هيچ كاري نمي‌كنيم

 

 

 

 

قسمت اول | قسمت دوم



اشاره

بنا داريم مصاحبه‌هايي را با اساتيد برتر رشته‌هاي مختلف علوم براي‌تان آماده كنيم. اين نويد را به شما مي‌دهيم در آينده‌اي نه‌چندان دور، خواننده‌ي مصاحبه‌هايي شنيدني از اين اساتيد گرامي خواهيد بود.

وقتي از جناب دكتر «مسعود شيدايي» تقاضا كرديم چند كلمه‌اي صحبت داشته باشيم تا با فعاليت‌هاي اين استاد گرامي آشنا شويم با روي باز از ما استقبال كردند.

سخنوري، دقت در پاسخگويي و رفع اشكال در سؤال‌هاي همكاران‌مان – كه بعضاً سؤال‌ها ناشيانه مطرح مي‌شد -، احترام بسيار به اساتيدشان از ويژگي‌هاي بارز اين استاد گرامي است.

اميدواريم از اين مصاحبه – كه در دو قسمت براي‌تان ارائه مي‌شود – لذت ببريد.


 

به نظرتان نيازهاي آموزشي بچه‌هاي تيزهوش و به ويژه المپيادي‌ها چه تفاوتي با سايرين دارند؟

به نظرم فرقي وجود ندارد. نياز آموزشي فرقي نمي‌كند، حالا يكي سريع‌تر ياد مي‌گيرد يا توجه‌‌ي بيش‌تر يا تمركز بهتري دارد كه آن فرد جزء تيزهوشان است ولي نياز فرد براي آموزش يك شكل است. خوب است كه يك بحث تخصصي بالاتري براي اين‌ها طراحي شود. به نظرم بايد براي آن‌ها يك بستري جدا بكنند. ولي نياز، نياز عام است. بشر يك جور آموزش نياز دارد و براي آن فرقي قايل نيستم.

 

 

چه رسانه‌هاي آموزشي ديگري غير از كتاب براي دانش‌آموزان توصيه مي‌كنيد؟ (رسانه‌هاي داخلي يا خارجي)   

كامپيوتر، اينترنت، صدا و سيما، هر چيزي كه بتواند يك طوري اطلاعات را انتقال بدهد به شرطي كه برنامه‌ريزي براي مقاطع سني مختلف شود. در حال حاضر اين برنامه‌ريزي‌ها خيلي گسسته‌اند ولي مدرسه مي‌تواند از تكنيك‌هاي كامپيوتر و سي‌دي زدن، معلم‌هايي كه تدريس خصوصي مي‌كنند، موفق‌ها را تهيه بكنند، مجله‌هاي علمي و تفريحي، اين‌ها علاوه بر كتاب همه‌اشان نوعي آموزش و رسانه‌اند و همه‌ي اين‌ها كمك مي‌كند.

 

 

آيا با كتاب‌هايي كه در حوزه‌ي المپياد تدوين شده است آشنا هستيد؟ كدام كتاب‌ها را مناسب مي‌دانيد؟ (با ذكر عناوين كتاب‌هاي داخلي و خارجي)

خير، اصلاً. سطح المپياد مشخص شود تا بعد نوع كتاب مشخص گردد.

 

 

به نظر شما آيا متغير تفاوت جنسيت (دختر يا پسر بودن) در نوع آموزش‌هاي ارائه شده تفاوت ايجاد مي‌كند؟ آيا بايد براي دختر و پسر متفاوت باشد؟ 

جايي نديدم. فرقي نيست. حداقل در سطح دانشگاه‌ها من نديدم. فقط برخي رشته‌ها به‌خاطر اين‌كه خانم‌ها طبيعتاً ممكن است سخت‌تر بروند شايد باعث شود آقايان راحت‌تر بروند. حتي توان خانم‌ها بعضي وقت‌ها بالاتر از آقايان است.

ولي در آموزش اصلاً فرقي ندارند. در اجرا ممكن است برايشان محدوديت ايجاد شود مثلاً بخواهند كه از بالاي كوه (ارتفاع x) نمونه بگيرند و اين براي خانم‌ها سخت‌تر باشد اما به‌طور كلي خانم‌ها خيلي دقيق‌تر و صبورترند و در نتيجه براي انجام كارهاي سخت دختران پيش‌قدم‌ترند.

در ضمن تعداد راه‌حل‌هايي كه دختران پيشنهاد مي‌دهند بيش‌تر است و اين ربطي به آموزش ندارد بلكه مربوط به انتخاب‌هايي است كه بعداً مي‌كنند. اما در كل نوع ارائه‌ي مطلب آموزشي هيچ فرقي نمي‌كند. 

 

 

آيا با نهادها، انجمن‌ها و يا مراكز آموزشي خارج از كشور (به خصوص كشورهايي كه به آموزش اهميت مي‌دهند) آشنا هستيد؟ آنان چه خدماتي را براي دانش‌اموزان ارائه مي‌دهند؟ (با ذكر نام و نوع خدمات)

خير، واقعاً چون در حيطه‌اي كه رفتم براي درس خواندن و يا براي تحقيق بود ديگر آن‌قدر فرصت نداشتم كه مطالعه روي جنبه‌هاي فرهنگي، آموزش داشته باشم ولي مي‌دانم آن‌قدر انجمن‌ها فراوان است كه براي هر چه كه فكر كنيم جمعيتي وجود دارد.

اين مسأله به‌خاطر اين است‌ كه آن‌ها فراغ‌بال دارند و از نظر مسائل اقتصادي در رفاه هستند و در كل برنامه دارند.

به نظرم داشتن برنامه خيلي مهم است چون باعث مي‌شود كه روي مسائل فكر ‌كنند و در نتيجه آن كار را به بهترين نحو انجام دهند.

 

 

به نظر شما آيا روش موجود در بعضي از بخش‌هاي آموزش و پرورش- كه در آن معلم يك نوع سخنران بوده و دانش‌اموزان صرفاً شنونده مطالب است- در فرايند يادگيري، ياددهي تأثيرگذار است؟

خير، اين روش نمي‌تواند خيلي موفق باشد. مشاركت و سهم داشتن دانش‌اموز و يا دانشجو (با درصد خاصي) خيلي مهم است بايد دانش‌آموز و يا دانشجو احساس حضور و مشاركت كند. احساس كند كه نقش دارد و خودش هم تلاش كرده و موضوعي را پيدا كند كه در جمع مطرح كند. اين موفق‌ترين روشي است كه تابه‌حال شناخته شده است. پس يك‌طرفه بودن خيلي جذاب نيست. 

 

 

در مورد تجربه‌ي خود در تأثير اين روش‌ها صحبت بفرماييد

در هر جلسه‌، موضوعات جديدي را مطرح مي‌كنم كه ذره‌اي از آن را به دانشجو مي‌گويم ولي باز نمي‌كنم و اجازه مي‌دهم تا هفته‌ي ديگر دانشجويان بروند و روي آن كار كنند و آن‌ها هم مطالبشان را بياورند.

بعد همه با هم اطلاعاتمان را به اشتراك مي‌گذاريم بدين ترتيب، هم فرد فعال مي‌شود و هم جستجو كردن را ياد مي‌گيرد و خودش هم در ارائه‌‌ي آن مطلب مشاركت مي‌كند. اين درصدي از كار است و درصد بيش‌تر با من است يعني به‌طور كلي در كلاس جهت‌دهي با من است بدين طريق همه سهم پيدا مي‌كنند و در نهايت اين‌كه اين روش موفق‌تر است.

 

 

چه روش‌هايي را براي مطالعه و يادگيري خود به كار مي‌بريد؟

زماني كه دانشجو بودم كتاب، بعد كه به سطح تحقيقاتي رسيدم مقالات علمي بين‌المللي و اكنون در سطحي هستم كه فقط كنفرانس‌هاي بين‌المللي كمكم مي‌كند، يعني شنيدن حرف همكارانم شايد يك جرقه‌اي باشد چون ديگر كتاب‌ها ممكن است حرف تازه‌اي برايم نداشته باشند ولي نشست‌و‌برخاست با هم‌ترازها و يا بالاتر از خودم در كنفرانس‌هاي بين‌المللي خيلي به من كمك كرده پس اين‌كه در چه مقطعي بودم روش آن فرق داشته؛ از كتاب شروع شده بعد مقالات بين‌المللي و حالا كنفرانس‌هاي بين‌المللي است.

 

در مورد مطالعه براي بچه‌هاي دبيرستاني چه پيشنهادي داريد؟

براي بچه‌هاي دبيرستاني خواندن كتاب از همه چيز مهم‌تر است. كتاب و شايد چيزهايي كه استادشان بخواهد فراتر از آن‌را معرفي كند.

 

 

توصيه‌ي شما در مورد نحوه‌ي مطالعه براي بچه‌هاي دبيرستاني چيست؟ 

دوره كردن دروس، در كلاس حضور فعال و واقعي داشتن، حضور فيزيكي، تمركز و توجه به حرف استاد.

من يك اخلاق خوبي كه داشتم اين بود كه براي جلسه‌ي بعد، قبل از استاد سمينار مي‌دادم (يعني براي هفته‌ي بعد مطلب را پيش‌پيش آماده مي‌كردم). سمينار دادن قبل از استاد علاوه بر خواندن كتاب مرا قوي مي‌كرد حتي مطالب جديدتر هم را پي‌گيري مي‌كردم كه جلوتر باشم پس صرف وقت و ممارست در مورد مطالب آموزشي به فرد كمك مي‌كند تا موفق گردد و در واقع راهش همين است.

 

 

 

انگيزه‌ي شما از مطالعه در زمينه‌ي تخصصي‌اتان چه بوده است؟

من معتقدم هر كس در هر مسير كه وارد مي‌شود بايد خوب آن مسير را طي كند و باورم بود اگر مي‌خواهم در تخصص خودم بروم بهترينش را بروم و تمام انرژيم را بگذارم خدا هم لطف كرده در مسير درست قرارم داده و اين باعث موفقيت برايم شده است.

انگيزه‌ام اين بود كه به بالاترين سطح ممكن برسم. پيامبر (ص) هميشه تأكيد كرده‌اند كه كار را بايد خوب انجام داد.

 

 

به نظر شما تا چه ميزان تشويق و يا احتمالاً تنبيه بر روي شكوفا شدن شما تأثير گذاشته است؟

چون به وظايفم واقف بودم هيچ وقت تنبيه نشدم ولي بسيار تشويق شدم. براي پيشرفت نوازش پدر و مادر، خريدن كتاب و يا حتي وسايل ورزشي تأثير داشته است و چيزي كه پدرم را خوشحال مي‌كرد درس خواندن بود.

من هميشه سعي مي‌كردم خوب درس بخونم تا خانواده‌ام خوشحال شوند و البته خودم هم لذت مي‌بردم پس تشويق هميشه واقعاً تأثير دارد.

 

 

به نظر شما عزت نفس چقدر در تعميق آموزش و ياد‌گيري مؤثر است؟  

نرمال بودن در همه‌ي‌ مراحل كمك مي‌كند. در آموزش هم كمك مي‌كند، كسي كه آدم طبيعي باشد و با آموخته‌هاي فرهنگي خودش عجين باشد يك فرد سربلندي است.

اين شخص كارش را خوب انجام مي‌دهد. عزت نفس آدم را متعادل مي‌سازد اما نمي‌توان گفت كه اگر كسي عزت نفس ندارد آموزشش بد است. كسي كه متعادل است همه چيز را درست انجام مي‌دهد. عيبي ندارد كه اين فرد به حرف‌هاي ديگران گوش كند ولي بايد تصميم و جمع‌بندي آخر را خودش بگيرد.

مشاوره نبايد وجود داشته باشد بلكه فقط بايد مشاور مناسب انتخاب كرد. مشورت يعني به حرف ديگران گوش دادن، در مشورت حتي ابعاد يعني نقاط منفي هم مطرح شود ولي در آخر اين خود فرد باشد كه درست تصميم بگيرد.

مهم اين است كه جمع‌بندي و برآمد و تصميم‌ نهايي درست باشد و به جلو فكر كند. هر كسي حتماً در حول‌وحوشش هم نظرهاي منفي و هم مثبت وجود دارد، دلگرمي و دلسردي هم پيش مي‌آيد؛ مهم اين است كه اگر زمين خورد بلند شود و به آينده نگاه كند.

 

 

يك دانش‌آموز با عزت نفس بالا چه ويژگي‌هايي دارد؟

به نظرم آينده‌نگري، اگر قرار است موفق شود بايد مثل بقيه با زمين خوردن هم بسازد.

 

 

در زمينه‌ي ميزان «عزت نفس» خود چه برداشتي داريد؟ آيا موفقيت‌هاي خود را نتيجه‌ي زحمت خود مي‌دانيد يا نتيجه‌ي استعداد خدادادي، حمايت‌هاي پدر و مادر و يا عوامل ديگر غير از تلاش‌هايتان؟  

آدم بسيار سفت و محكمي هستم. همه چيز با هم باعث موفقيت مي‌شود، اول از همه لطف خداست كه انگار مسير را روشن مي‌كند. تمام نكاتي كه گفتم هر كدام يك راه كنارشان وجود دارد و برآمد آخر اين بود كه در اين مسير بروم.

استواري، لطف خدا، كمك ديگران، راهنمائيشان و محبتشان آدم را به‌جايي مي‌رساند و به تنهايي نمي‌شود.

 

 

موفقيت‌تان تا چه ميزان به برنامه‌ريزي‌هاي مدرسه و دانشگاه ارتباط داشته است؟ 

مطمئناً در سيستم آموزشي هيچ‌‌كس براي خودش برنامه‌ريزي نمي‌كند بلكه برايش برنامه‌ريزي كرده‌اند انجام صحيح آن برنامه‌ها باعث موفق شدن مي‌شود چون برنامه‌ريزها افرادي عاقل و داراي سابقه‌اند كه با بهترين نيت اين برنامه‌ها را ريخته‌اند. اگر كسي اين برنامه‌ها را درست انجام دهد حتماً موفق مي‌شود و تأثير مثبت دارد.

 

 

آيا با محتواي كتاب‌هاي درسي در زمينه‌ي زيست‌شناسي آشنا هستيد؟‌

در سطح پائين‌تر از دانشگاه، خير.

 

 

به نظر شما آيا محتواي كتاب‌هاي درسي، نيازهاي اجتماع ما را برآورده مي‌كند؟ 

خيلي مسلط نيستم، نمي‌دانم.

 

 

به نظرتان براي ارزشيابي ميزان تعميق آموزش و يادگيري چه فعاليت‌هايي توسط معلم، مدرسه، استاد و ... بايد انجام شود؟ و چه روش‌هايي را براي ارزشيابي ميزان پيشرفت تحصيلي پيشنهاد مي‌كنيد؟ 

همين بحث‌هايي كه سر كلاس مي‌كنيم نوعي ارزشيابي است. سؤال‌هايم در كلاس معروف شده به سؤال‌هاي «ماوراي بنفش». سؤال‌هايي كه به بچه‌ها مي‌دهم فراتر از كلاس است و به سنتز چندتا چيز ارتباط دارد. مخاطبم بايد فكر كند و بعد داده‌هاش را سنتز كند يعني آموخته‌هايشان را بايد جمع كنند تا به پاسخ برسد.

اين نشان مي‌دهد كه آن‌ها چقدر فكر كرده‌اند. در كنار امتحان، هر جلسه اين‌كار را مي‌كنم يعني سؤال‌هايي را مطرح مي‌كنم. اصولاً نوع درسم با سؤال شروع مي‌شود.

اين يعني ارزيابي لحظه به لحظه. افلاطون با سؤال به هر اطلاعاتي كه مي‌خواسته مي‌رسيد.

 

 

به نظر شما آزمون‌هايي كه در مدارس انجام مي‌شود شامل امتحانات مدرسه‌اي، سراسري، المپياد چقدر مي‌تواند ميزان موفقيت دانش‌آموزان را در يادگيري نشان بدهد؟ 

آزمون خيلي خوب است به شرطي كه استرس‌زا نباشد (ايجاد كننده‌ي استرس نباشد) اما متأسفانه اين آزمون‌ها در كشور ما بيش از حد استرس‌زاست.

بچه‌ها تفريح و استراحت ندارند و اين‌ها باعث شده كه آن‌ها از حالت نرمال خارج شوند و اين غلط است. يك چيزي كه بار Load آن‌ها زياد شود از حالت طبيعي خارج مي‌شود.

نبايد بچه‌ها آن‌قدر تكليف و آزمون داشته باشند كه نتوانند يك ساعت با پدر و مادرشان صحبت كنند آن يك ساعت كنار هم بودن نبايد فقط موقع غذا خوردن باشد. اين‌ها مهم است كسي براي اين‌ها برنامه ندارد ولي متأسفانه در كشور ما آن‌قدر دانش‌آموزان درگير مي‌شوند كه مثلاً فردا فلان امتحان و تست را دارند و وقتي براي اين برنامه‌ها ندارند.

حضور آن‌ها در خانواده نبايد فقط حضور فيزيكي باشد. در اسلام تأكيد ‌شده است محيط خانواده بايد يك ساعت را به بچه‌ها دهد و طوري آزمون‌ها و شدت درسشان تنظيم شود كه بتوانند يك ساعت را با هم گپ بزنند.

 

 

چه روش‌هايي را براي ارزشيابي ميزان پيشرفت تحصيلي پيشنهاد مي‌كنيد؟ 

ارزيابي فرم‌هاي مختلف دارد. اگر در كلاس آموزشي باشد بحث و سؤال‌هايي كه معلم مي‌پرسد است و در ضمن لازم نيست همه‌اش نمره باشد. نمره استرس‌ ايجاد مي‌كند بدين ترتيب آن كسي هم كه از جمع عقب مانده خودش را آماده مي‌كند و اين باعث مي‌شود كه فرد در كلاس مشاركت كند. ارزيابي اين است كه آخر ترم مشخص گردد كه توان هر كس چقدر است و هر كس براوردي از خودش دستش بيايد البته اين نوعي تشويق و عامل انگيزه هم مي‌باشد.

ارزشيابي از بهترين روش‌ها براي پيشرفت تحصيلي است.

 

 

در روز چند ساعت را به مطالعه در حوزه‌ي تخصصي‌اتان اختصاص مي‌دهيد؟ 

خيلي زياد، اگر با نوشتن مقالات علمي خارج از كلاس (كلاس وظيفه‌ كه است) بخواهم بگويم تقريباً همه‌ي وقتم را كار علمي مي‌كنم، البته غير از يك ساعتي كه ورزش مي‌كنم.

در خانه هم همه‌ي وقتم را صرف كارهاي علمي مي‌كنم. اينترنت بهترين منبع براي من است مرتب searchهاي روز و مقالات علمي را انجام داده و مي‌خوانم، كتاب يك منبع علمي براي تدريس است اما برايم حرف‌هاي تازه‌ي كم‌تري دارد به خاطر همين بيش‌تر به سايت‌هاي مختلف (تخصصي- ژنتيكي) مي‌روم و ژورنال‌هاي علمي مربوطه و مقالات بين‌المللي را مي‌خوانم و با همكاران بين‌المللي‌ام تبادل نظر مي‌كنم و حتي در روزهاي تعطيل مقالاتم را مي‌نويسم.

 

 

پيشنهادتان براي طول مدت مطالعه براي دانش‌آموزان دبيرستاني چيست؟

نمي‌دانم، هر كسي زندگي خودش را دارد. دبيرستان با تكاليفي كه به بچه‌ها مي‌دهند آن‌ها را درگير مي‌كنند.

ما نمي‌دانيم كه هر كسي، كدام مدرسه درس مي‌خواند؟ چون هر دبيرستان برنامه‌هاي خودش را دارد و يا محيط داخلي خانواده‌ها فرق مي‌كند.

شايد بعضي‌ها بايد به خانواده‌اشان كمك كنند در نتيجه اين متغير است و اصلاً نمي‌شود فرمولي تزريق كرد يعني اين كه بخواهيم برايشان پيشنهادي داشته باشيم.

 

 

چقدر به مسائل مذهبي اعتقاد داريد؟ چه ميزان اعتقادات در موفقيت شما تأثيرگذار بوده است؟ 

مسلمانيم (نماز مي‌خوانيم، روزه مي‌گيريم)، و لحظه لحظه اگر اميد به خدا نباشد هيچ كاري نمي‌كنيم.

 

 

در هنگام فعاليت در زمينه‌هاي علمي در مقاطع مختلف (مدرسه، دانشگاه و ...) با چه مشكلاتي مواجه بوديد؟ به نظر شما اين مشكلات را چگونه و با چه برنامه‌ريزي‌هايي مي‌توان مرتفع كرد؟ راجع به نقش نهادهاي مختلف كشور در رفع اين مشكلات صحبت بفرماييد 

مشكل هر لحظه هست. اصولاً مشكلي وجود دارد كه به دنبال حل آن مي‌رويم. چون امكانات كم است معمولاً موضوع‌ و تحقيق‌ها در اجرا برايشان مشكل به‌وجود مي‌آورد مثلاً يك ماده‌اي دير مي‌رسد و اين مسأله با تحمل حل مي‌شود. تحصيلم همه‌اش با مشكل بود. هفته‌اي دو روز توفيق اجباري روزه مي‌گرفتم و درس مي‌خواندم، جنگ بود، ارز نبود با لوبياي ساده افطار مي‌كردم، محدوديت‌هاي مادي هميشه بوده؛ يادم نمي‌آيد كه زماني در فراغ حال بوده باشم و درس خوانده باشم اما همواره لطف خدا بوده و بالاخره با توقع كم و ساده راه را باز كرديم.

 

 

به نظر شما نهادهاي متولي در امر نخبگان بر روي چه موارد اساسي بايد براي نخبگان برنامه‌ريزي كنند؟ 

بنياد نخبگان داريم ولي كاري از آن‌ها نديدم (برنامه‌ريزي براي آينده، مادي، ...) در همه جاي جهان نخبگان بايد از آرامش فكري برخوردار باشند تا اگر در حال انجام يك كار علمي هستند با آرامش آن‌را حل كنند و يا چيزي را به‌وجود بياورند.

در كشور كه نديديم كه بخواهند افراد را جدا كنند و در هر سطحي حتماً همين‌طور است. اين افراد تمركز مي‌خواهند تا كارهاي كيفي براي كشور انجام دهند، بايد زمينه را برايشان فراهم كرد.

 

 

اگر شما يك مسئول بوديد و بودجه و امكانات كافي در اختيار داشتيد، چگونه براي نخبگان كشور برنامه‌ريزي مي‌كرديد؟ 

هيچ كار خاصي نبايد كرد، درجه‌ي نخبه‌ها براي هدفي كه دارند چيز ديگريست. فقط بايد بستر را براي آن‌ها فراهم كرد كه كار كيفي‌اشان را انجام بدهند مثلاً اگر دستگاه تحقيقاتي مي‌خواهند راحت‌تر به‌دست آورند يا اگر وسيله‌ي خاصي مي‌خواهند راحت‌ در اختيارشان قرار بگيرد.

اما نبايد برتر از بقيه ديده شوند چون همه‌ي افراد زحمت مي‌كشند اما آن‌ها چون در مسيري كه هستند مي‌خواهند كار كيفي بكنند يك كم امور برايشان راحت‌تر باشد ولي لازم به انجام كار خاصي نيست.

 

 

براي افرادي كه در المپيادها موفق نشده‌اند و لذا احساس يأس و نااميدي مي‌كنند، چه پيامي داريد؟ 

المپيادي نبوديم و متمايز از ديگران هم نبوديم. مسير پيشرفت هميشه باز است. اكثر محققين جهان آدم‌هاي متوسط هستند و نخبه نيستند.

اگر به دنبال بزرگان علم برويد، معدل‌ آن‌ها متوسط است و فقط تلاش زيادي داشته‌اند كه به آن درجه رسيده‌اند.

مسيرهاي ديگر براي رشد فراوانند. به نظرم اصلاً نبايد اين‌طوري فكر كرد.

 

 

آيا فعاليت‌هاي فوق‌برنامه (مثل: ورزش، تفريح و ...) اهميت مي‌دهيد؟ به نظرتان اين فعاليت‌ها چه تأثيري بر آموزش و يادگيري دارد؟ 

صددرصد، آدم متعادل بايد در همه‌ي ابعاد متعادل باشد. بايستي اهل ورزش، اهل ديد و بازديد، گريه، خنده، تفريح، خلوت و اهل دعا باشد. آدم متعادل و نرمال همه‌ي ابعاد را دارد و اين فوق برنامه نيست بلكه عين برنامه ‌و عين زندگي است. آدم متعادل موفق مي‌شود نه آدم نامتعادل.

حتي اگر آدم تك‌بعدي در يك زمينه تلاش كند موفق هم شود مطمئناً در بقيه‌ي زمينه‌ها مشكل پيدا خواهد ‌كرد. خيلي تأكيد دارم كه آدم بايد متعادل باشد.

 

 

براي ادامه‌ي فعاليت‌هاي علمي خودتان چه برنامه‌اي داريد؟ چرا شما شامل مسئله‌ي "فرار مغزها" نبوده‌ايد؟ 

آينده مثل امروز و مثل فرداست. ما طرحي در زمينه‌‌ي تخصصي‌امان در ذهنمان براي كشور طراحي و برنامه‌ريزي كرديم و تا به آن نرسيم رهايش نمي‌كنيم.

پس برنامه داريم، موضوعاتي كه به دانشجوهاي فوق و دكترا مي‌دهيم جزء همين طرح‌هاست. يا طرح‌هاي ملي كه مي‌نويسيم و در همين زمينه هم جلو مي‌رويم. يعني عميق‌تر رويش كار مي‌كنيم.

اما در مورد «فرار مغزها» خارج درس خوانديم اما برگشتيم چون اعتقاد داريم كه خدمت بايد به كشور و بچه‌هاي خودمان باشد اما بعضي‌‌ها هم هستند كه فردي فكر مي‌كنند يعني مي‌گويند اگر رشد بيشتري كنم كل علم هم جلو مي‌رود پس من هم دارم به بشر خدمت مي‌كنم. اين هم نوعي بينش است اما ملموس‌ترش اين است كه بچه‌هاي كشور خودمان استفاده كنند.

اگر خانه‌ي خود را آباد كنيم خيلي بهتر است يكي از دلايل ساده‌‌ي برگشتنم همين است، هم محيط خانواده‌ام را دوست دارم هم بچه محل‌هايم را دوست دارم براي همين هر چه توان دارم براي بچه‌هاي اين كشور مي‌گذارم.

 

 

هنگامي كه دانش‌اموز بوديد چه اهدافي داشتيد؟ مثلاً آيا مي‌خواستيد در همين رشته تحصيل كنيد؟ 

صددرصد، اگر ده بار ديگر هم شانس بدهند باز هم اين رشته را انتخاب مي‌كردم. از اول همين رشته را دوست داشتم و هنوز هم همين‌طوره. چون آن‌قدر انتخاب‌هاي متعدد داشتم، باز مي‌آمدم سر همين كه الان هستم.

چون راحت هم به‌دست نمي‌آيد و جزء سخت‌ترين رشته‌ها بوده. در آن زمان همه «ژنتيك انساني» مي‌رفتند چون پزشك مي‌شدند ولي من «گياهي» رفتم چون از اول علاقه داشتم و عاشق اين رشته بودم پس باز انتخابم همين بود.

 

 

آيا (شيمي، رياضي، فيزيك، كامپيوتر، زيست و ...)‌اي كه در دانشگاه با آن برخورد كرديد همان چيزي بود كه در دبيرستان به آن علاقمند بوديد؟ 

ادامه‌ي همان درس‌ها است. آن زمان هم در دبيرستان اين جنبه‌ها را مي‌خوانديم البته به روز آن زمان، اما متكامل‌تر، جديدتر و عميق‌ترش را در دانشگاه مي‌خوانيم. زيست‌شناسي همه‌ي ابعاد را داشته است.

 

 

كسي كه رشته‌هاي علوم (شيمي، رياضي، فيزيك، كامپيوتر، زيست و ...) را مي‌خواند چه آينده‌اي در انتظارش است؟ (از نظر علمي و اقتصادي) 

علوم در كشور ما خوب تعريف نشده است. در كشورهاي ديگر چون صنايع خصوصي وجود دارد كساني‌كه رشته‌هاي علوم را خوانده‌اند مي‌توانند در آن جذب شوند و شغل بسيار عالي داشته باشند.

در كشور ما چون همه‌اش دولتي است خيلي محدود است يعني فردي كه در اين رشته‌ها تحصيل كرده تبديل به يك كارمند مي‌شود، فعاليت فراتر هم نمي‌تواند بكند.

اگر منظور گسترش اقتصادي و كارهاي خصوصي باشد بعضي‌ها را مي‌توان انجام داد ولي بقيه را نمي‌توان اما نهايت چنين رشته‌هايي اين است كه يا محقق مي‌شوي يا پژوهشگر يا استاد دانشگاه كه اين‌ها را هم باز فعلاً در سيستم دولتي مي‌توان انجام داد البته فردي كه در سيستم دولتي كار مي‌كند، با منابع محدود دولتي كه در هر كشوري هست (از لحاظ آينده) مواجه است. ولي به‌ هر حال شغل خوبي است، با آدم‌هاي خوب نشست‌وبرخاست مي‌كنند، محيط مناسب و شغل بسيار ارزنده‌اي است.

اما در مورد اوضاع اقتصادي خيلي خوب نيست ولي بد هم نيست. بايد يك نگرش ايجاد شود (البته نمي‌شود). اين كه غلط است كه يك قشر از بقيه‌ي اقشار جامعه خيلي بالاتر باشد، نبايد اساتيد و پژوهشگران را طوري تعريف كنند كه از طبقه‌ي كارگر خيلي فاصله داشته باشند. بايد توجيه‌پذير باشند، وضعيت اقتصادي عام است و به همه ارتباط دارد در نتيجه بايد همه با هم بالا روند.

 

 

در نهايت براي دانش‌اموزان علاقه‌مند به فراگيري علم چه توصيه‌اي داريد؟  

هر چيزي واقعي كار شود. اگر دوست دارند اول عاشق شود بعد انرژيش هم فراهم مي‌شود وگرنه تحصيلات خودشان را نيمه‌كاره رها مي‌كنند چون در واقع دارند اجباري مي‌خوانند.

آن كسي كه عاشق مي‌شود و آينده را مي‌خواهد بسازد و به‌عنوان دورنما رويش حساب مي‌كند آن فرد ديگر واقعاً انرژي مصرف مي‌كند پس دانش‌اموزان بايد خوب درس بخوانند تا مينيمم اطلاعات را داشته باشند چون آن‌ها آينده‌ي كشورند و تصميم‌گيري‌هايشان بايد علمي باشد البته عده‌اي كه مي‌خواهند شغلشان شود عميق‌تر بخوانند چون اين افراد مي‌خواهند آينده‌ي كشور باشند و حتماً موفق مي‌شوند.

 

 

منابع ما خيلي محدود است مي‌توانيد چند تا منبع نام ببريد؟ 

چرا محدود؟ يعني نام كتاب مي‌خواهيد؟ خب برويد در اينترنت در آن سايتي وجود دارد كه كتاب‌فروشي است و نام آنSinaeur publication يا Sinaeur Associate است و در آن قسمتي براي كتاب وجود دارد كه اگر به آن قسمت برويـد جديدترين كتاب‌ها را برايتان مي‌آورد كه نام آن قسمت Genetic evolution است يا اصلاً برويد در اينترنت و search كنيد Plylogenetic resources + books و يا Genetic + books .

 

 

آقاي دكتر شما خودتان چه كتاب‌هايي را معرفي مي‌كنيد؟  

Evolution Marc Riedly -1 Molecular Markers , Natural History & evolution John.c . Avise

Molecular evolution and Plylogenetics -2 Masatoshi Nei Sudh.r Kumar

The Role of Chromosomal change in plant evolution -3 Donald A. Lev. n.

اين هم سه‌تا كتاب خوب است.

 

 

آيا مايل به همكاري افتخاري با سايت «المپياد رشد» هستيد؟  

حقيقتاً وقت و فرصت ندارم چون بايد براي كار وقت و تمركز گذاشت و وقتي آدم قول ميده بايد آن كار را خوب انجام بده.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

1388/6/9 لينک مستقيم

نظر شما پس از تاييد در سايت قرار داده خواهد شد
نام :
پست الکترونيکي :
صفحه شخصي :
نظر:
تایید انصراف
 فعاليت‌هاي علمي رشد

 

     

 

 

صفحه‌ي اصلي

     

 

راهنماي سايت

     

 

 

آموزش

     

 

بانك سوال

     

 

 

مسابقه

     

 

 

زنگ تفريح

     

 

 

مصاحبه و گزارش

     

 

 

معرفي كتاب

     

 

 

مشاوره

     

 

 

پرسش‌و‌پاسخ‌علمي

     

 

اخبار

     

 

فعاليت‌هاي علمي

 تماس با ما