مصاحبه و گزارش - موضوعي
  چيزي كه براي آدم ارزش است انگيزه‌اش مي‌شود(مصاحبه و گزارش شماره‌ي 157)
 چيزي كه براي آدم ارزش است انگيزه‌اش مي‌شود(مصاحبه و گزارش شماره‌ي 157)
انگيزه‌هاي متعالي و انگيزه‌هاي غيرمتعالي وجود دارند و راهي براي متعالي كردن انگيزه‌هاي آدمي وجود دارد- مصاحبه با آقاي «كسري عليشاهي»- قسمت دوم

 

 

 چيزي كه براي آدم ارزش است

 انگيزه‌اش مي‌شود

 

 

قسمت اول | قسمت دوم
قسمت سوم | قسمت چهارم 

 
 

 

 

لطفاً درباره‌ي فعاليت هاي آموزشي‌اتان در دانشگاه توضيح دهيد؟ آيا شما تدريس مي كرديد؟

بله، قانوني در دانشگاه وجود دارد كه هر دانشجوي مقطع دكترا بايد ميزان مشخصي به دانشكده اي كه در آن تحصيل كرده است كمك آموزشي بدهد. اين كمك آموزشي مي تواند فرم هاي مختلفي داشته باشد مثلاً حل تمرين، ارائه درس در صورتي كه پيشنهاد شود.
من در اين چهارچوب، چهار درس در دانشگاه ارائه كردم كه فعاليت محول شده را در اين قالب انجام دادم. از بين اين دروس سه درس هم در زمينه
ي گرايش خودم بود، البته تك تك هم درس داشتم.
در واقع گرايش من در رياضي در دوره
ي دكترا گرايش احتمالات بوده است، درس هايي كه ارائه دادم درس احتمال 1 (احتمال مقدماتي)، درس آمار و درس فرايندهاي تصادفي بوده است. تمام اين درس ها به طريقي در ادامه هم بوده اند.

 

 

براي بچه هاي ليسانس يا فوق ليسانس؟    

براي بچه هاي ليسانس. براي خود من هم خيلي آموزنده بود به صورتي كه باعث شد كمي در مباني رشته اي كه كار مي كنم نظم فكري پيدا كنم. يك درس هم اخيراً تدريس كردم به نام آشنايي با رياضيات، كه جزو درس هاي بچه هاي ورودي امسال است (بچه هاي ترم يك).
در اين درس چشم
انداز كلي‌ از رياضيات و مباحث دانشگاهي و ... ارائه شد سيلابس اين درس خيلي هم ثابت نيست، وابسته به استاد است. آن هم درس جالبي براي من بود. پس المپياد در دوران دانشجويي به شما خيلي كمك كرده است؟ چرا؟ شروع فعاليت ها مثل احتمال و ... اتفاقاً احتمال در درس هاي المپياد جزو مباحثي است كه كمي پيشرفته تر از رياضيات دبيرستاني است ولي دروس پايه ا ي مثل تركيبيات يكي از آن مواردي است كه ما در دوره المپياد روي آن كار مي كنيم و يكي از عوامل كمك كننده است.

  آقاي عليشاهي به طور مختصر راجع به موضوع هاي پروژه هاي پژوهشي
كه تا به حال انجام داديد بفرماييد و من مي خواهم راجع به يكي از اين زمينه ها خيلي مفصل توضيح دهيد از آن چه بچه ها مي دانند و آن ها را به جايي كه خودتان هستيد هدايت  كنيد سپس منابعي را به بچه ها معرفي كنيد تا با استفاده از آن منابع به جايي كه مي خواهند برسند؟
اين خواسته ي شما كار خيلي سختي است. و اگر كسي بتواند اين كار را انجام بدهد كار خيلي خوبي است. من تلاش مي كنم نكاتي را بگويم كه براي بچه ها قابل استفاده باشد.
متذكر مي
شوم كه من هنوز دكتر نيستم دانشجوي دوره ي دكترا هستم. همان طور كه گفتم گرايش من در رياضي، احتمالات بود، مسئله هايي كه در حال حاضر به آن ها فكر مي كنم و احتمالاً موضوع پايان نامه دكتري ام خواهد شد، هندسه تصادفي است.
هندسه تصادفي يعني ساختارهاي هندسي
اي كه در عين حال تصادفي هم هستند مثلاً فرض كنيد توزيعي از نقاط روي صفحه كه دقيقاً از قبل معلوم نيست كه اين نقاط چگونه توزيع شده اند يا مثلاً توزيعي از شكل هاي پيچيده تري مثل خطوط، دايره ها يا شكل هاي پيچيده تر.
هندسه تصادفي به انگليسي چطور نوشته مي
شود؟ « stochastic geometry. »در واقع شايد در يك جمله بتوان گفت بررسي‌ِساختارهاي هندسي تصادفي. سؤالي كه در اين‌جا مطرح مي‌شود اين است كه هدف از اين كار چيست و چه انگيزه‌اي براي بررسي وجود دارد؟
من مي‌خواهم يكي از تجربه‌هايم را كه براي خودم خيلي جالب بوده تعريف كنم. سال اول دكترا دغدغه‌اي اواخر دوره‌ي فوق ليسانس و اوايل دوره‌ي دكترا ذهن مرا به خود مشغول كرده بود، كه من دوست دارم كاربرد چيزهايي (مطالبي) كه مي‌خوانم (علم) را در خارج از حيطه‌ي كارم ببينم و هم زمان با اين دغدغه كه براي من شديد و شديدتر مي‌شد ناگهان موقعيت عجيبي پيش آمد و آن موقعيت اين بود كه گروهي از دوستان ما در باشگاه كه در رشته‌هاي مهندسي يا رشته‌هاي علوم پايه غير از رياضي و فيزيك بودند، گروه‌هاي پژوهشي راه انداختند هدف آن‌ها اين بود كه وارد پروژه‌هاي صنعتي شوند و كار كنند.
در اين مسير آن‌ها به پژوهشكده‌ي صنعت نفت اگر اشتباه نكنم، در آن پژوهشكده مطالعاتي وابسته به مسائل مربوط به نفت انجام مي‌شود، در پژوهشگاه صنعت نفت چند پروژه پيشنهاد كرده بود كه خيلي كلي و مبهم بود، خيلي روشن نبود، گفتند ما مي‌خواهيم وارد چنين پروژه‌اي شويم.
به يك الي دو نفر كه رشته‌شان رياضي باشد نياز داريم. سپس ليستي وجود داشت كه تعدادي رياضي‌كار، فيزيك‌كار و چند نفر مكانيك سيالات، چند نفر كامپيوتر و يا چند نفر مهندسي نفت مي‌خواستند و من هم با توجه به دغدغه‌اي كه داشتم علاقه‌مند شدم كه از قضايا مطلع شوم.
در نهايت وارد اين گروه شديم كه در واقع اين پروژه از ابتدا كه مسئله خيلي مبهم بود تا زماني كه پروژه رسماً به اتمام رسيد حدود چهار سال طول كشيد كه يكي از تجربيات خيلي جالب در دوران تحصيل من بود .
شايد بيش از يك سال طول كشيد تا ما بتوانيم يك مسئله‌ي مشخص را تعريف كنيم، مثلاً سعي كرديم زبان‌هايمان را با هم يكي كنيم، سمينارهايي براي هم گذاشتيم مثلاً ما براي بچه‌هاي مهندسي كمي از رياضي صحبت كرديم و آن‌ها هم كمي در مورد مسائل مهندسي نفت براي ما توضيح دادند. سمينارهاي بين گروهي برگزار كرديم كه ابتدا در مورد مسئله‌اي كه مي‌خواهيم كار كنيم زبانمان يكي شود، در عين حال در كنار مطالبي كه درباره‌ي نفت در مورد آن مسئله‌ي خاصي كه به ما پيشنهاد شده بود مي‌خوانديم. صورت مسئله هم كاملاً قابل درك است، مسئله اين است كه مخازن طبيعي نفتي كه در ايران كم هم نيست منظورم از مخزن نفت مخزن طبيعي نفت است همان جايي كه در زير زمين نفت جمع شده و ما با حفر چاه نفت مي‌توانيم از داخل آن نفت استخراج كنيم اين‌ها به لحاظ فني و مهندسي موجودهاي خيلي پيچيده‌اي هستند؛ چون در اعماق زمين هستند و تكنولوژي‌هاي موجود براي اين كه اطلاعات جامعي درباره آن‌چه كه در اعماق زمين است به دست بياوريم كافي نيست.
درباره‌ي اين كه نفت دقيقاً كجاست و ساختار هندسي زمين در زيرزمين چه شكلي دارد؟، لايه‌هاي زمين‌شناسي به چه شكلي قرار گرفتند و پس از كشف اين مدل هندسي بررسي كنيم ساختار زمين‌شناسي سنگي كه نفت در آن وجود دارد چه شكلي است، مثلاً تخلخل در قسمت‌هاي مختلف اين سنگ چقدر است؟ گذردهي‌ آن سنگ چقدر است؟. نفت سيال بسيار بغرنجي است خيلي پيچيده‌تر از آب است چون آب ماده‌اي ساده و خالص است اما نفت تركيبي از اجزاي بسيار متعدد و پيچيده‌اي است.
خواص ترموديناميكي خيلي شگفت‌انگيزي دارد كه باعث تفاوت بين انواع نفت مي‌شود. در كل مجموعه‌ي اين پيچيدگي‌ها باعث مي‌شود كه شما وقتي با يك مخزن نفت سر و كار داريد در مديريت اين مخزن نفت سؤالات جدّي‌اي برايتان وجود داشته باشد. مثلاً اين كه چاه‌ها را كجا بزنيد؟ وقتي چاه‌ها را حفر كرديد با چه استراتژي‌اي و چه برنامه‌اي از چاه‌ها برداشت كنيد؟ ممكن است تصور فردي كه با اين مسئله درگير نشده اين باشد كه چاه مي‌زنيم و نفت را از داخل آن استخراج مي‌كنيم، ولي مسئله به اين راحتي نيست، در واقع اين مسئله كه شما چاه را كجا حفر كنيد و با چه برنامه‌اي نفت را استخراج كنيد مستقيماً روي برنامه‌ي تدوين شده براي ميزان استخراج نفت بسيار مؤثر است.
شايد دانستن اين موضوع براي شما جالب باشد كه، ما درصد بسيار ناچيزي از نفتي كه زير زمين است را برداشت مي‌كنيم بخش خيلي زيادي از اين نفت زير زمين باقي مي‌ماند و شما براي استخراج آن‌ نيازمند صرف هزينه‌هاي هنگفتي هستيد. شما بايد تكنولوژي‌هاي خيلي پيشرفته‌اي به كار بريد و شايد با انجام اين امور بتوانيد چند درصد بيشتر نفت استخراج كنيد و مابقي آن هم مي‌ماند، چون با علم و تكنولوژي امروز ما امكان الستخراج بيش‌تر نفت را نداريم. بنابراين يافتن راه‌كاري براي استخراج بيشتر نفت، مسئله‌ي مهمي است. چون به دلايلي كه قبلاً ذكر كردم پيچيدگي‌هايي وجود دارد كه باعث مي‌شود حل دقيق اين معادلات و مسائل رياضي تقريباً ناممكن گردد.
راه‌حل موجود در دنيا نرم‌افزارهايي است كه كمك مي‌كنند شما از پديده‌اي كه با آن مواجه هستيد همان مخازن نفتي كه در واقع نفت است مدلي طراحي كنيد، و روي اين مدل آزمايش‌هاي كامپيوتري انجام دهيد و با آن نرم‌افزار مدل را تأييد كنيد. مخزن نفتي را مدل كنيد و پيش‌بيني كنيد كه پيامد استفاده كردن يا نكردن فلان استراتژي چيست؟ و اين دو حالت را با هم مقايسه كنيد و سرانجام كاري كه بهتر است را انتخاب كنيد و انجام دهيد.
بنابراين نرم‌افزارها نقش بسيار مهمي پيدا مي‌كنند. اصطلاحاً به اين نرم‌افزارها نرم‌افزارهاي مدل‌ساز مخازن نفتي مي‌گويند. پروژه‌اي كه ما قصد انجام آن را داشتيم در واقع آغاز فكر كردن و نوشتن نسخه‌هاي اوليه‌اي از نرم‌افزار مدل‌ساز مخازن نفتي بود.
در حال حاضر اين نرم‌افزارها را از شركت‌هاي بين‌المللي كه اين نرم‌افزارها را توليد مي‌كنند تهيه مي‌كنيم، چند شركت خيلي معروف در اين زمينه وجود دارد آن‌ها مؤسسه‌هاي زُبده و كاركشته‌اي هستند كه از كنار هم جمع كردن تعداد زيادي افراد متخصص با تخصص‌هاي خيلي خاص به وجود آمدند.
در واقع اين دانش‌ را كنار هم جمع مي‌كنند و سعي مي‌كنند به شكل نرم‌افزار آن را توليد كنند . به يك معني ما پا در يك مسير خيلي طولاني و سخت گذاشتيم ولي به هر حال شروع كردن اين كار خود فوايد زيادي داشت، يعني ما در اين پروژه خوب پيش رفتيم، توانستيم يك (version) مدل اوليه از نرم‌افزار به وجود بياوريم ولي در كنار نتيجه‌ي نهايي‌كه به وجود آوردن چنين نرم‌افزاري بود تجارب جانبي خيلي ارزشمندي هم به وجود آمد.
مثلاً فرض كنيد براي شخص من به عنوان فردي كه رشته‌ي علوم پايه مي‌خواند مخصوصاً در گرايش من، ورود به چنين مسئله‌ي بسيار كاربردي‌اي خيلي آموزنده بود؛ چون تصورات مرا كاملاً دگرگون كرد. فرض كنيد ما همان زمان اواخر دوره‌ي فوق ليسانس و اوايل دوره‌ي دكترا، آخرين درس‌هايي كه مي‌خوانديم و به نظرمان پيشرفته‌ترين دروسي بود كه در آن پروژه استفاده مي‌كرديم يعني بر خلاف تصور قبلي كه فكر مي‌كردم صنعت و مهندسي در بخش نظارت از رياضيات و فيزيك و علوم پايه استفاده مي‌كند متوجه شدم در اين مثال اصلاً اين‌طور نيست.
تكنولوژي‌هاي روز بالاجبار از آخرين دستاوردهاي علوم‌پايه خيلي استفاده مي‌كنند، در اين بين گروه‌هايي موفق هستند كه به افرادي با اين توان‌مندي دسترسي داشته باشند. تجربه‌ي جالب و لذت‌بخشي كه در ارتباط با افرادي كه از رشته‌هاي ديگر بودند براي من به وجود آمد اين بود كه، بچه‌هاي رشته‌هاي مهندسي، فيزيك و كامپيوتر به صورت يك گروه در كنار هم كار كنند و نتيجه‌ي مشتركي حاصل ‌شود. اصلاً كار ساده‌اي نيست كه آدم‌ها كنار هم جمع شوند و به صورت اشتراكي كاري را انجام دهند ولي در عين حال خيلي لذت‌بخش است به خصوص وقتي نتيجه‌ي كار مشخص مي‌شود
.

 

 

چه مراحلي را طي كرديد تا به اين جا رسيديد؟

مي‌خواستم درباره‌ي زمينه‌ي پژوهشي خودم صحبت كنم. اين خودش في‌نفسه موضوعي بود كه دانستن آن براي شخص من خيلي جالب بود و فكر كنم براي بچه‌ها هم خيلي جالب است كه در علوم‌پايه مي‌توانند در ارتباط نزديكي با علوم كاربردي قرار بگيرند. به طور خاص در مورد زمينه‌اي كه در حال حاضر كار مي‌كنم هم توضيحي مي‌دهم. اصطلاحاً دانستن هندسه‌ي مخزن نفتي خيلي مهم است. مثلاً لايه‌هاي زمين‌شناسي به چه شكل قرار گرفته‌اند و در هر لايه‌ي زمين‌شناسي گونه‌هاي ديگري از سنگ‌ها و لايه‌هاي زمين‌شناسيِ ديگر لابه‌لاي آن‌ها قرار گرفتند و وضعيت اين لايه‌ها اصلاً براي ما معلوم نيست؛ چون در اعماق زمين هستند. تكنيك‌هايي وجود دارد كه اين تكنيك‌ها هنوز به بلوغ نرسيده‌اند. فرض كنيد شما از امواج صوتي استفاده مي‌كنيد، اين كار انجام مي‌شود اما ميزان اطلاعاتي كه از اين طريق به دست مي‌آيد هنوز خيلي دقيق نيست. فرض كنيد چنين مراحلي طي مي شود امواج صوتي را مي‌فرستند و از بازتاب اين امواج صوتي سعي مي‌كنند به طريقي آن شكل را بازسازي كنند. اين تكنيك‌ها هنوز براي به دست‌آوردن خيلي از جزئيات كار‌آمد نيستند. نتيجه‌ي تمام اين بررسي‌ها باعث مي‌شود كه در مورد سناريوي موجود در اعماق زمين براي ما قطعيتي وجود نداشته باشد، ندانيم كه زير زمين چه خبر است؟ هر جا كه عدم قطعيت هست، پاي احتمال وسط مي‌آيد؛ در واقع چون ما نمي‌دانيم اصل قضيه چيست پس نمي‌توانيم گزاره‌هاي قطعي صادر كنيم. از نظر ما احتمالات وجود دارد. گزاره‌هاي ما در واقع گزاره‌هاي تصادفي خواهد بود. مثلاً فرض كنيد يكي از راه‌هاي توليد هندسه‌ي تصادفي همين است كه شما هندسه‌ي مخزن نفتي در اعماق زمين را دقيقاً نمي‌دانيد و بررسي اين موضوع در واقع همان كاري است كه من در حال انجام گوشه‌اي از آن هستم. 

 

 

آيا محصول كار شما براي بچه‌ها در جايي قابل مشاهده است؟

 كاري كه ما آن زمان انجام داديم، محصول خيلي تكنيكي‌اي بود. در واقع يك نرم‌افزار مدل‌ساز مخزن نفتي بود كه شايد تعداد افرادي كه با اين نرم‌افزار كار مي‌كنند از انگشتان دست تجاوز نكند؛ ولي كار، كار خيلي مهمي است يعني برنامه‌ريزي شده كه با آن نرم‌افزار مخازن نفتي مديريت شوند كه حاصل اين مديريت مسئله‌ي خيلي مهمي است.

 

 

اين نرم‌افزار احياناً در سايت خاصي نيست؟  

 نرم‌افزارها اصولاً انواع مختلفي هستند.

 

 

 

اصطلاحاً «application» مي‌شود؟

 اصطلاح دقيق كامپيوتري‌اش را نمي‌دانم، به هر حال تعدادي از نرم‌افزارها مخاطب عام دارند مانند «office» كه ما با آن كار متني انجام مي‌دهيم. نرم‌افزارهايي كه مخاطب عام دارند البته نه به اين اندازه عام، مثل نرم‌افزارهايي كه با آن‌ها كار رياضي انجام مي‌دهند مثلاً نرم‌افزارهاي «mathlab,maple,mathematica» و چيزهايي از اين قبيل، نرم‌افزارهايي هستند كه بسيار بسيار تخصصي هستند مثلاً نرم‌افزاري كه شما با آن تركيبات شيميايي خاصي را آزمايش مي‌كنيد و حاصل اين واكنش شيميايي را به دست مي‌آوريد. اين نرم‌افزار ممكن است مورد استفاده‌ي متخصصين خاصي در يك زمينه‌ي خاص در رشته‌ي شيمي باشد. نرم‌افزاري كه ما روي آن كار مي‌كرديم به يك معني‌اي بسيار بسيار تخصصي بود. در واقع استفاده كنندگان از اين نرم‌افزار، مديران مخازن نفتي هستند كه تعدادشان خيلي زياد نيست. مثلاً در مورد نفت در كشور ما كه يك صنعت كاملاً دولتي است كاربران اين نرم‌افزار نقش خاصي از صنعت نفت يا وزارت نفت هستند، به همين دليل اين حاصل را نمي‌توان به صورت عمومي ديد.

 

 

به نظر شما يك دانش‌آموز موفق بايد چه ويژگي‌هايي داشته باشد؟ آيا شما خودتان را موفق مي‌دانيد؟ 

قضيه خيلي نسبي است از يك جهاتي بله و از جهاتي فكر مي‌كنم با ايده‌آل خيلي فاصله دارم.

 

 

قطعاً شما بين هم دوره‌اي‌هايتان آدم‌هايي بودند كه به موفقيت‌هايي رسيدند و ممكن است كه به حال اين افراد غبطه بخوريد اين افراد چه ويژگي‌هايي داشتند؟

واژه‌ي موفق يعني كسي را كه در موردش صحبت مي‌كنيد به موفقيت رسيده، اما فكر مي‌كنم دوران دانش‌آموزي هنوز خيلي زود است كه شما در مورد شخصي كه با او موجه هستيد كه يك آدم موفق هست يا نيست قضاوت كنيد. در واقع دوران دانش‌آموزي دوران كار است شايد زمان بهره‌برداري است كار مربوط به سال‌هاي دورتر باشد.
به اين معني من مي‌توانم بگويم كه الان چه كسي در مسير درستي است با توجه به تجربه‌اي كه الان دارم‌مثلاً درباره‌ي دانش‌آموزاني كه الان با آن‌ها مواجه هستم نظر بدهم كه كدام‌يك جهت‌گيريِ صحيح‌تري دارد و كدام ندارد، كدام محتمل‌تر است كه به جاهاي بهتري برسد؟ و كدام احتمال كمتري دارد. از اين جهت، من شخصاً وقتي برخي پارامترها را در دانش‌آموزي ببينم برايم خيلي اميدبخش است.
مهم‌ترين پارامترها شايد انگيزه و كنجكاوي باشد. وقتي شما دانش‌آموزي را مي‌بينيد چيزهايي كه در بدو امر مي‌توان از او برداشت كرد اين است كه او چقدر تلاش مي‌كند يا چقدر آدم پركاري است؟ كمي كه عميق‌تر شويد در واقع تلاش بيش‌تر اين دانش‌آموز مي‌شود انگيزه است، اين كه چقدر انگيزه دارد و اين انگيزه‌ها چه شكلي دارند؟ در واقع به چه دليل اين انگيزه ممكن است در افراد مختلف متفاوت باشد؟ چه انگيزه‌اي باعث شده است كه اين دانش‌آموز تلاش كند؟ فكر مي‌كنم اين نكته‌ها در مورد هر نوع فعاليتي من‌جمله فعاليت تحصيلي دانش‌آموزان خيلي مهم است. يكي از چيزهايي كه باعث خوشحالي بيش‌تر من مي‌شود كنجكاوي است.
اين كه دانش‌آموزي صرفاً از روي كنجكاوي علاقه‌مند به دانستن چيزي باشد، كه چرا؟ اين چيست؟ آخر اين ماجرا چه مي‌شود؟ فكر مي‌كنم يك پارامتر خيلي ؟؟؟ و كميابي در سيستم آموزشي فعلي است. يعني به دلايلي كه انگيزه‌هاي ديگري به بچه‌ها تحميل شده يا تزريق شده است، كنجكاوي كه انگيزه‌ي خيلي نابي است كم‌كم در بچه‌ها كم شده است. چه انگيزه هايي باعث كندي اين كنجكاوي شده؟ نمي‌دانم، شايد تقصير كمي متوجه خود بچه‌ها باشد ولي خيلي از بچه‌هايي كه شما مي‌بينيد بچه‌هاي خوبي هستند.
عده‌اي كه ممكن است اصلاً دنبال درس و علم نباشند. ممكن است درصد زيادي از كساني كه هستند انگيزه‌شان نمره‌ي خوب باشد، ممكن است درصد زيادي انگيزه‌شان نتيجه‌ي خوب در كنكور باشد، يا نتيجه‌ي خوب در المپياد باشد. اين موارد همه‌ي نتايج مستقل از فعاليت‌هاي علمي است ولي به ندرت ممكن است كساني را ببينيد كه مسئله‌ي علمي‌اي كه درگير آن هستند برايشان جالب و هيجان‌انگيز است، و مي‌خواهند ببينند كه اين پديده‌ي زيست‌شناسي دقيقاً چه جزئياتي دارد و چطوري است كه اينجوري شده؟ يا مثلاً يك مسئله‌ي فيزيك كه با آن مواجه شدند يا يك حقيقت رياضي؟ فرقي نمي‌كند، اين كنجكاوي است و مي‌تواند در هر زمينه‌ي علمي‌اي باشد. 

 

 

پس شما مي‌فرماييد كه يك دانش‌آموز موفق دانش‌آموزي است كه اول بايد در مسائل علمي كنجكاو باشد؟

 من با واژه‌ي موفق كمي مشكل دارم چون اگر شما بخواهيد موفقيت را با نمره‌ي خوب محك بزنيد نه لزوماً چنين آدمي نيست. اگر بخواهيد موفقيت را به معني اين بگيريد كه رتبه‌ي خوبي در كنكور داشته باشد ممكن است بدون هيچ كنجكاوي‌اي در كنكور رتبه‌ي خوبي به دست آورد ولي حس مي‌كنم كه با اين انگيزه‌ها نمي‌توان كار درازمدت قوي‌اي انجام داد.
اين است كه تا ابد پدر و مادر از نمره‌هاي خوب آدم تعريف نمي‌كنند يا مثلاً دوستان و فاميل نمي‌گويند كه "چه عالي تو در كنكور رتبه‌ات خوب شده". انگيزه‌اي كه بخواهد امتداد زماني داشته باشد بايد انگيزه‌ي عميقي باشد.
در واقع كار علمي عميق و اثرگذار ممكن است از لحاظ زماني طولاني باشد و نياز به محرك‌هايي دارد كه بتوانند شخص را تا مدت زيادي شارژ كنند، اين محرك‌ها بايد خيلي قوي و عميق باشند.
ممكن است كسي كه حرف مرا مي‌شنود اين سؤال را مطرح كند كه يك نفر كنجكاو است و شخص ديگر نيست چه كار بايد كرد؟ يعني وقتي شما صحبت از يك پارامتر مثبت مي‌كنيد بايد راه رسيدن به آن را نيز ارائه دهيد يا اين كه بگوييد بايد چنين راهي وجود داشته باشد، اگرنه مثل اين است كه شما در مورد رنگ ميوه‌ها صحبت كنيد كه بعضي ميوه‌ها زرد هستند و بعضي قرمز، پس آفرين به ميوه‌هاي زرد. ولي من فكر مي‌كنم كه كنجكاوي واقعاً يك موهبت به دست آوردني است.
كنجكاوي را مي‌توان تقويت، نابود و يا سركوب كرد. به طور كلي ماهيت انگيزه اين‌گونه است. اگر به صورت لحظه‌اي به انگيزه نگاه كنيم چيزي است كه درون آدم است، انگيزه‌ي افراد مختلف هم با هم فرق مي‌كند.
ولي من فكر مي‌كنم انگيزه‌هاي متعالي و انگيزه‌هاي غيرمتعالي وجود دارند و راهي براي متعالي كردن انگيزه‌هاي آدمي وجود دارد، آن راه اين است كه به آن‌ها فكر كند و سبك و سنگين كند، دائم با آن‌ها كلنجار برود، انگيزه‌ها را با هم محك بزند، و بررسي كند انگيزه‌اي كه دارم و كاري كه در حال انجام آن هستم محرك من است و آيا واقعاً ارزشش را دارد يا نه؟، اگر ندارد آيا چيز ديگري هست كه ارزشمندتر باشد و من بتوانم آن را جايگزين كنم؟. خود به خود چيزي كه براي آدم ارزش است انگيزه‌اش مي‌شود اما هر كس با فكر كردن و تعمق زياد مي‌تواند ارزش‌هاي بيشتري را براي خود فراهم كند.

 

  شما در حوزه‌ها‌ي علوم چه شخص يا اشخاصي را به عنوان 
الگوي موفق معرفي مي‌كنيد؟ اين شخص چه ويژگي‌هايي دارد؟ اگر نمونه‌هايي از افراد و الگوهاي داخلي داريد معرفي بفرماييد، الگوهاي خارجي هم اگر هستند معرفي بفرماييد ويژگي‌هايشان را هم بفرماييد.
نمي‌توانم يك نفر را به طور مطلق از زمينه‌ي افراد ديگري كه در آن قرار گرفته جدا كنم. فكر مي‌كنم هر كسي خصلت‌هاي خوبي دارد يا ممكن است داشته باشد كه براي من جالب بوده ولي اصولاً علم حتي به طور خاص‌تر كه نگاه كنيد رياضي، الان اين‌قدر وسيع و گسترده است كه يك رياضيدان برجسته‌اي كه خيلي فرد پركاري هم باشد و عمري را هم در رياضي صرف كند باز ممكن است در گوشه‌اي تنها چيزي از رياضيات باقي بماند چون الان زماني است كه شما نمي‌توانيد يك فرد را كه در زمينه‌اي برتر است را از يك رياضيدان مطلق مشخص كنيد.

 
  در دوران تحصيل شما تحت تأثير الگوهاي داخلي قرار نگرفتيد؟ چون
بچه‌هاي دبيرستاني و دانشگاهي يكي از نيازهايشان اين است كه يك نفر را الگوي خودشان قرار بدهند و سعي مي‌كنند به سمت آن نزديك بشوند ، حالا خود شما زماني كه دانش‌آموز يا دانشجو بوديد يا حتي همين الان كسي را الگوي خودتان قرار نداديد؟
عجيب است ولي من هيچ‌وقت يك نفر در ذهنم نبوده كه بخواهم انتخاب كنم.

 

  آقاي عليشاهي، شما مهم‌ترين عوامل موفقيت خودتان را مي‌توانيد نام ببريد؟
يعني چه شد كه الان به اين‌جا رسيديد و در فضاي پژوهشي هستيد و در يكي از دانشگاه‌هاي معتبر ايران هستيد شايد بهترين دانشكده، رمز موفقيت شما چه بوده است؟
اجازه دهيد، سؤال قبلي هنوز ذهن من را مشغول كرده است. من آدم‌هاي خيلي ارزشمندي را اطراف خودم ديدم و خيلي از وجودشان استفاده كردم و تعدادشان بيش از يكي است يعني هيچ‌زماني پيش نيامده كه يك نفر را ..
. من خيلي خوشحالم از اين جهت كه دور و برم به نسبت تعداد آدم‌هايي كه من آن‌ها را خيلي آدم‌هاي مثبتي مي‌دانم زياد است.
احساس مي‌كنم كه از اين جهت در وفور نعمت قرار دارم. اگر بخواهم به دانشكده‌ي رياضي فكر كنم و آدم‌هايي كه در دانشكده‌ي رياضي موفق و مؤثر هستند، چون من از آغاز دوره‌ي دانشجويي تا الان در دانشكده‌ي رياضي دانشگاه شريف بودم يعني محيط علمي‌اي كه در آن قرار داشتم اين‌جا بود و آدم‌هايي كه در اين محيط آدم‌هاي تأثيرگذاري بودند باعث به وجود آمدن جرياناتي شدند، به ديگراني كمك كردند تا آن‌ها بالا بروند، خودشان با استانداردهاي موجود در جامعه كار علميِ خوبي كردند.
آدم‌هايي وجود داشتند كه اين ويژگي‌ها را از نظر من داشتند كه من آن‌ها را آدم‌هاي مهمي مي‌دانم. شايد اولين كسي كه مي‌توان از او نام برد دكتر« سياوش شهشهاني» است. دكتر سياوش شهشهاني با استانداردهاي خيلي بالا در رياضيات از بهترين دانشگاه، زير نظر يكي از بهترين رياضيدان‌هاي بزرگ دكترا گرفت.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

1388/10/25 لينک مستقيم

نظر شما پس از تاييد در سايت قرار داده خواهد شد
نام :
پست الکترونيکي :
صفحه شخصي :
نظر:
تایید انصراف
 فعاليت‌هاي علمي رشد

 

     

 

 

صفحه‌ي اصلي

     

 

راهنماي سايت

     

 

 

آموزش

     

 

بانك سوال

     

 

 

مسابقه

     

 

 

زنگ تفريح

     

 

 

مصاحبه و گزارش

     

 

 

معرفي كتاب

     

 

 

مشاوره

     

 

 

پرسش‌و‌پاسخ‌علمي

     

 

اخبار

     

 

فعاليت‌هاي علمي

 تماس با ما