مصاحبه و گزارش - موضوعي
   آموزش فقط از راه تحقيق صورت مي‌گيرد(مصاحبه و گزارش شماره‌ي176)
  آموزش فقط از راه تحقيق صورت مي‌گيرد(مصاحبه و گزارش شماره‌ي176)
هنر معلم اين است كه بتواند دانش‌آموز را در آموزش و كسب علم تبديل به يك انسان خودكفا وخلاق كند-مصاحبه با دکتر «مجيد نيلي احمدآبادي»- قسمت سوم

 

 

  آموزش فقط از راه

 تحقيق صورت مي‌گيرد

 

 قسمت اول|قسمت دوم|قسمت سوم |قسمت چهارم

 

 

 

استاد لطفاً راجع‌به نيازهاي آموزشيِ بچه‌هاي دبيرستاني و دانشگاهي توضيح بفرماييد؟  

به‌نظر من آدم‌ها در بزرگسالي هم به بازي خيلي نياز دارند. خوشبختانه در دنيا يك … … … به نام (edutainment)، ايجاد شده است. عبارت (edu) از (education)به معناي آموزش و (tainment) از (entertainment) به معناي سرگرمي برگرفته شده است.

 و به اين معنا است كه آدم‌ها بايد در هنگام يادگيري علوم لذت ببرند. به عنوان مثال كارهايي كه شركت‌هاي متفاوت مثل شركت لگو  در زمينه‌ي روباتيك انجام داده‌اند بسيار جالب توجه است.

 من كه يك فرد 40 ساله هستم هر وقت با آن بازي مي‌كنم لذت مي‌برم و يك مورد جديد ياد مي‌گيرم.

در اين بازي من مي‌توانم يك روبات را با دست خودم درست كنم، به آن برنامه بدهم، رفتارش را عوض كنم و به‌شكلي آن‌را طراحي كنم كه به‌صورت چهاردست‌وپا به تعقيب يك كودك بپردازد و بعد عكس‌العمل آن كودك را ببينم.

 مي‌توان برنامه‌ي رفتاري اين روبات را تغيير داد و از نزديك شاهد تغيير رفتار كودك بود. اين خودش يك بازي است بازي‌اي كه آدم از انجام آن لذت مي‌برد. من فكر مي‌كنم بازي را هيچ وقت نبايد از آدم‌ها جدا كرد.

 در دوران دبيرستان بچه‌ها به تكنولوژي‌هايي نياز دارند كه سرگرم‌شان كند و آموزش در آن مستتر باشد. در حال‌حاضر حجم مطالبي كه دانشجوها بايد ياد بگيرند تا به‌طور مثال يك مهندس خوب بشوند  بسيار فرا‌تر از آن چيزي است كه بشود در مدت چهار سال به آن پرداخت.

 بنابراين خيلي از آمادگي‌ها بايد به عقب برگردد يعني از دبستان شروع شود و به جلو برود. به نظر من گذاشتن ابزارهاي بازي‌اي  كه ويژه‌ي آموزش سطح بالا باشد  براي بچه‌هاي دبيرستاني و سال اول و دوم دانشگاه‌‌ها خيلي مفيد و مهم است.

در دانشگاه تهران كارگاهي داشتيم كه گذراندن واحد درسي مربوط به اين كارگاه خيلي براي بچه‌ها سخت بود.

 اين كارگاه از زمان بسيار قديم وجود داشت و كاري كه بايد دانشجوها در آن انجام مي‌دادند ساخت يك چكش و يا يك برد ساده بود. اين كار براي همه تكراري بود.

 ما اين كارگاه را به كارگاهي تبديل كرديم كه بچه‌ها در آن روبات مي‌سازند. آن‌ها يك روبات ساده را ساخته و بعد با هم مسابقه مي‌دهند. بچه‌ها از انجام اين كار لذت مي‌برند و با سؤال سر كلاس‌شان حاضر مي‌شوند.

يعني بچه‌ها حس خاصي به اين قضيه دارند و اين برايشان نياز خيلي بزرگي است. الگو درست كردن مي‌تواند هدايت شده و تا حدي تحريك كننده‌ي خوبي باشد. ولي زياد از حد به الگوها نزديك شدن درست نيست.

به ‌هرحال آدم‌ها دوست دارند نقاط تاريك آدم‌هاي ديگر را هم دريابند. نزديك شدن به الگوها و شكستن در الگوها مي‌تواند خيلي خطرناك باشد. ما به لحاظ فرهنگي خيلي دوست داريم كه آدم‌هاي عجيب و غريب داشته باشيم كه آن‌ها جامعه را جلو ببرند.

 ما بايد بفهميم جامعه‌هايي كه پيشرفت كرده‌اند به‌ اين صورت نيستند. ما بايد در جامعه‌مان سازندگي داشته باشيم و آن را به جلو هدايت كنيم. جامعه‌اي را در نظر بگيريد كه در آن آدم‌ها سطح‌هايشان خيلي با هم فرقي نمي‌كند و فقط برخي از آدم‌هايش تنها به اندازه‌ي يك قدم جلوتر هستند.

 اين آدم‌ها هميشه سعي مي‌كنند يك قدم جلوتر باشند چون آدم اگر بيش از يك قدم جلو برود گم مي‌شود و اگر يك قدم جلو نباشد نمي‌تواند اجتماع را به دنبال خودش بكشاند. بعضي از اين الگوپردازي‌ها آدم‌ها را در راه گم مي‌كند بنابراين ما بايد آدم‌ها را طوري تربيت كنيم كه در اجتماع‌هاي خودشان هميشه شبيه پرنده‌ها در هنگام پرواز باشند.

 پرنده‌ها هر چندوقت يك‌بار جايشان را تغيير داده و آن را به پرنده‌ي بعدي مي‌دهند و خودشان جاي جديدي در جمع پيدا مي‌كنند.

ما انسان‌ها هم بايد هر كداممان براي مدتي يك قدم جلو باشيم بعد به جايگاه جلوتري برويم تا اجازه دهيم نفر بعدي يك قدم به پيش بيايد و به همين ترتيب اين روند را گام به گام ادامه دهيم تا به پيشرفت دل‌خواه‌مان برسيم.

به نظر من شايد اهميت اين كار از الگوپروري و ... بيش‌تر باشد. اين كار قابل ادامه دادن است. 

 

 

به نظر شما نيازهاي آموزشي بچه‌هاي تيزهوش و به ويژه المپيادي‌ها چه تفاوتي با سايرين دارد؟        

خيلي از اين بچه‌هاي تيزهوش به نظر من عيب‌هايي دارند كه اول بايد آن‌ها را برطرف كرد.

 يك نمونه‌اش هوش اجتماعي‌شان است. به‌هرحال خداوند متعال يك استعدادهايي را به آن‌ها داده ولي بعضي از آن‌ها در يك سري چيزها ضعيف شده‌اند.

در درجه‌ي اول تقويت كردن اين نقاط ضعف خيلي مهم است. در مورد آموزششان خيلي معتقد به جدا كردن نيستم و فكر مي‌كنم بچه‌ها همين كه ياد بگيرند در اجتماع اطراف خودشان چگونه از هوش‌شان استفاده كنند خيلي خوب است.

اين بچه‌ها مي‌توانند يادگيريِ بچه‌هاي ديگر را تسهيل كنند و در اين حين معلم‌ها بايد كمك كنند كه هميشه يك قدم جلوتر باشند.

 اين كه ما به بچه‌هاي تيزهوش‌مان درس‌هاي سال اول دانشگاه را در سال چهارم دبيرستان بگوييم و سوم دبيرستان درس‌هاي چهارم دبيرستان بگوييم خيلي مضر است و مي‌تواند بچه‌ها را خيلي اذيت كند.

 اگر بچه‌هايي تيزهوش‌تر هستند بايد آن‌ها را پژوهش‌گرتر تربيت كرد. مسلماً آدم‌هاي تيزهوش به‌شرطي كه درست اجتماعي شده باشند  در آينده‌ي اجتماع نقش مهم‌تري خواهند داشت.

 بنابراين بايد حواسمان را جمع كنيم كه ابعاد اجتماعي اين آدم‌ها منفي نشود وگرنه مي‌توانند اجتماع را زمين بزنند. به نظر من اين جنبه‌اش خيلي مهم است . 

 

 

آقاي دكتر شما چه رسانه‌هاي آموزشي‌اي غير از كتاب مي‌شناسيد كه به بچه‌ها معرفي كنيد؟ 

به‌نظر من لازم است كه (multimedia) به آموزش ما وارد شود. من فكر مي‌كنم در دانشگاه هم استفاده‌ي صرف از (power point) به جاي گچ و تخته درست نيست.

اين‌كار نمي‌تواند جاي نوشتن استاد و اشتباه‌هاي او در حين اين نوشتن  كه توسط دانشجوها كشف مي‌شود  را پر كند.

 اين‌كه بچه ها اشتباه‌هاي احتمالي استاد  در هنگام نوشتن روي تخته  را بفهمند و يا حتي وقتي تكه‌اي از متن نوشته شده را به‌خاطر نوع نوشتار آن متوجه نشده و سؤال مي‌كند مي‌تواند در يادگيري آن‌ها خيلي مؤثر باشد.

 اين موضوع باعث مي شود بچه‌ها هميشه خلاق باشند. منظور من اين است كه تخته خيلي مهم است و علاوه بر آن استفاده كردن از فيلم، انيميشن و نرم‌افزارهاي مشابه‌ساز (سيمولاتورها) سركلاس هم از اهميت بالايي برخوردار است.

به عبارت ديگر تجربه‌ي آزمايشگاهي مجازي سر كلاس، به طور دقيق ديده شود. مثلاً وقتي صحبت از تركيب دو ماده مي‌كنم بايد فيلم اين تركيب سر كلاس نشان داده شود. وقتي سر كلاس فيزيك مي‌گوييم كه اين لنز به اين شكل كار مي‌كند، نشان دادنِ (simulation) حركت نور از اين لنز مي‌تواند كمك خيلي مهمي باشد.

 به نظر من استفاده از اينترنت كنترل شده هم براي بچه‌ها خيلي مهم است. اينترنت فوق‌العاده مي‌تواند در يادگيري بچه‌ها تأثير مثبت داشته باشد.

مخصوصاً اين كه بچه‌ها با يادگيريِ علم نه تنها به زبان فارسي بلكه به زبان انگليسي آشنا شوند. واقعيت اين است كه اين زبان، زبان علميِ دنيا است بنابراين آشنا شدن هر چه زودتر بچه‌ها با اين زبان امكان منفعت بردن از آن را افزايش مي‌دهد.

علاوه بر آن زبان انگليسي برخلاف فارسي براي بيان علمي خيلي سازمان يافته‌تر است.

 در حال حاضر اگر من بخواهم يك موضوع علمي را سر كلاس به زبان انگليسي بگويم مي توانم آن را به‌صورت ساختار يافته‌تري بيان كنم.

 ساختار اين زبان به‌طور بسيار مستقيم ازابتدا تا انتها و خيلي صريح و منطقي است. بنابراين من اينترنت را خيلي توصيه مي‌كنم.     

 

 

آقاي دكتر آيا با كتاب‌هايي كه در حوزه‌ي المپياد تدوين شدند آشنا هستيد؟     

در يك جلسه‌ي ديگر راجع به اينموضوع صحبت مي‌كنيم.    

 

 

به نظر شما آيا متغير تفاوت جنسيت يعني پسر يا دختر بودن در نوع آموزش‌هاي ارائه شده تفاوت ايجاد مي‌كند؟   

 در اين زمينه اطلاعات زيادي ندارم، اين بحث خيلي تخصصي و مهم است.

اگر بخواهم برطبق تجربياتي كه در دانشگاه كسب كرده‌ام در اين‌ مورد صحبت كنم بايد بگويم، در مورد اين‌كه موارد آموزش بايد متفاوت باشد مطمئن نيستم ولي به هر حال دختر و پسر روش يادگيري‌هايشان با هم متفاوت است.

دخترها دقيق‌تر بوده و داراي پشت‌كار بيش‌تري هستند ولي به‌طور متوسط كم‌تر كشف كننده هستند.

به‌عكس پسرها حافظه‌ي كوتاه‌مدت بهتري دارند و پشت‌كار‌شان كمتر است.

 پسرها ذهن جستجوگر و جهشي‌تري دارند. به‌همين دليل در اين دو قشر بايد توجه كنيم كه براي يادگيري كدام‌شان به چه روشي بايد عمل كنيم.    

 

 

 آقاي دكتر شما وقتي ژاپن تشريف برديد آيا اطرافتان ؟ هم معلم‌ها ؟      

  در ژاپن زياد با اين مسئله مواجه نبودم. ولي حركت‌هايي را در ژاپن مي‌ديدم.

 شايد آن حركت‌ها در حال حاضر در كشور ما هم راه افتاده است. يعني ما در سال 77 آن را راه‌اندازي كرديم. اين حركتي بود كه در نتيجه‌ي آن خلاقيت و دست به عمل شدن بچه‌هاي دبيرستاني تقويت مي‌شد.

چون بچه‌هاي ژاپني هم در آن زمان مشكل بچه‌هاي ما را داشتند. البته نه به اين شدت چون آن‌ها آزمايشگاه‌هاي بسيار مجهزي در دبيرستان داشتند.

من در دو تا از دبيرستان‌ها‌ي‌شان آزمايشگاه‌هايي را ديدم كه ما در ايران در دانشگاه‌ها‌ي‌مان هم نداشتيم.

 آن‌ها مسابقه‌هايي را در سطح دانش‌آموزي برگزار مي‌كردند. اين مسابقه‌ها روباتيك بودند كه به‌صورت عملي و تئوري برگزار شده باعث مي‌شدند بچه‌ها تحريك شوند و خلاقيت و كار عملي‌شان پيشرفت كند.

 اين قبيل كارها در ژاپن خيلي رشد كرده بود و در حال حاضر هم ادامه دارد. در يك كارتون‌هاي ژاپني هم كه الان از تلوزيون پخش مي‌شوند مي‌بينيم كه در آن بچه‌ها با ماشين‌هاي مسابقه‌اي كه خودشان آن را ساخته‌اند مسابقه مي‌دهند.

 اين موضوع برگرفته از فرهنگ بچه‌ها در مدرسه بوده و نشان دهنده‌ي اين است كه واقعاً اين كارها را در مدرسه انجام مي‌دهند.

 اين كار باعث ايجاد يك صنعت شد. در اين صنعت مربوط به قطعاتي است كه بچه‌ها مي‌توانند با سرهم كردن آن‌ها در يك مسابقه شركت كنند.  

 

 

 شما فرموديد در سال 77 حركتي را در كشور آغاز كرديد؟   

 بله! مسابقه‌ي روباتيكي را به عنوان مسابقه‌ي سراسري‌ِ روباتيك در كشور شروع كرديم. 

 

 

استاد شما هم دست‌اندركار اين سري مسابقه‌ها هستيد؟   

بله ما در دانشگاه تهران سه دوره اين مسابقه ها را برگزار كرديم. بعد از آن خوشبختانه آن‌قدر مسابقه‌هاي روباتيك در كشور رشد پيدا كرد كه ما متوجه شديم رسالت‌مان را انجام داد‌ه‌ايم.

 به عبارت ديگر اين حركت ديگر ايجاد شده است. البته در حال حاضر اين كار با افت شديدي روبه‌رو شده و بيش‌تر به سمت مسابقه‌هاي جهاني و مدال‌آوري پيش رفته است.

 اين اتفاق ضررهاي سنگين وعجيبي براي جامعه‌ي علمي كشور ايجاد خواهد كرد. بنابراين فكر مي‌كنم كانون‌هايي مثل رشد و ... كه البته من با سايت رشد تا حدي آشنا هستم يك سري (NGO) ها يا «كانون‌هايي» هستند كه مي‌توانند اين كار را شروع كرده و به حركت علمي در اين زمينه به‌صورت هدايت يافته و واقعاً فقط در سطح داخلي كمك ‌كنند.     

 

 

آقاي دكتر به نظر شما آيا روش موجود در بخش‌هايي از آموزش و پرورش كه در آن معلم يك نوع سخن‌ران است و بقيه فقط شنونده‌ي مطالب هستند در آموزش تأثيرگذار است؟    

تأثير منفي اين موضوع در دنياي فعلي خيلي زياد است. خصوصاً اين كه كشور ما بسيار گسترده بوده و سطح معلم‌هاي ما بسيار متفاوت است.

 برفرض محال اگر اين روش درست بود باز هم با اين كيفيت معلم‌ها نمي‌توانستيم در سطح كشور آموزش يكسان داشته باشيم. با توجه به اين‌كه بچه ها داراي فرهنگ‌ها و شرايط زندكي بسيار متفاوتي هستند.

بنابراين به دليل وجود گستره‌ي بزرگ قابليت دانش‌آموزان‌مان و همچنين وجود تفاوت بسيار زياد توانايي‌ معلم‌ها  كه در دنيا هم اين نتيجه‌گيري ايجاد شده است  اين روش، روش مناسبي نيست.

بنابراين هنر معلم اين است كه بتواند دانش‌آموز را در آموزش و كسب علم تبديل به يك انسان خودكفا وخلاق كند. امروز ما در دانشگاه هم با اين مسأله مواجه هستيم. در حال حاضر اصلاً آموزش بدون تحقيق معنايي ندارد و آموزش فقط از راه تحقيق صورت مي‌گيرد.

 بنابراين معلم بايد در جايگاه شخصي باشد كه به بچه‌ها در يادگيريِ چگونگي انجام تحقيق و يادگيري در حين تحقيق كمك مي‌كند. اگر چنين رويه‌اي در پيش باشد درس معلم ديگر يك‌طرفه نيست و معلم خودش تبديل به يك بازيگر در كنار بچه‌ها مي‌شود.

در اين شرايط ديگر تنها محفوضات معلم‌ها در هنگم تدريس مهم نيست بلكه افراد با پيشينه‌ي خودشان و با توجه به شرايط اجتماعي‌شان وارد موضوع مي‌شوند. اين‌كار هم مشكلات‌مان را حل مي‌كند و هم ما را به روش آموزش دنيا نزديك مي‌كند.    

 

 

 شما چه روش‌هايي را براي مطالعه و يادگيري خودتان به كار مي‌گيريد؟  

يك سري مطالب هستند كه آدم پايه‌اش را بلد است و مي‌داند در چه كتابي بايد به دنبال آن باشد.

معمولاً كارها‌يي كه ما انجام مي‌دهيم تحقيقاتي هستند. يعني كارها‌يي كه دردنيا هنوز هيچ‌كس جوابي براي آن ندارد. بنابراين اولين مرحله از كار اين است كه بايد به دنبال اين موضوع باشيم كه چه كسي در دنيا روي اين موضوع صحبتي داشته است.

به اين ترتيب كليد اصلي و اوليه‌ي ما اينترنت مي‌شود. سايت‌هاي خاصي وجود دارد كه از طريق آن‌ها و با استفاده از يك سري كليدواژه  كه پيدا كردن كليد واژه‌ها تجربه‌ي بالايي مي‌خواهد مي‌توانيم به مقاله يا مطلب مورد نظرمان دست پيدا كنيم.

 بعد از آن به كتاب‌هايي كه در اين زمينه وجود دارند مراجعه مي كنيم. سايت‌هايي مثل Wikipedia كه ما مي‌توانيم در آن‌جا راجع به خيلي از مطالب مورد نظرمان منابع موجود را پيدا كنيم.

 من خيلي وقت‌ها از Wikipedia استفاده مي‌كنم. تا به‌حال موضوعي نبوده است كه نتوانم در اينترنت چيزي راجع‌به آن پيدا كنم.   

 

 

آقاي دكتر انگيزه‌ي شما از فعاليت‌هاي آموزشي كه در دانشگاه انجام مي‌دهيد چيست؟چه چيزي باعث شد كه شما همچنان ثابت قدم در اين مسير پيش برويد؟         

اصولاً من علاقه‌ي زيادي به رشد كردن و پيشرفت دارم. من فكر مي‌كنم رشد آدم‌ها و نيازشان به رشد مستقل از زمينه‌اي است كه در آن فعاليت مي‌كنند.

 مسلماً تحقيق در زمينه‌ي تخصصي خيلي به پيشرفت كمك مي‌كند. اما در اكثر آدم‌ها هدف‌ همان رشته‌ي تحصيلي‌ نيست.

البته به رشته‌ي خودم از اين لحاظ علاقه دارم كه از طريق آن مي‌توان به علوم انساني و يا رياضيات نزديك شد. اين رشته كاربردهاي وسيعي در آينده‌ي ايراني‌ها دارد.

 يكي از رشته‌هايي كه دانشمندان‌اش خيلي قيمت دارند، رشته‌ي هوش مصنوعي است. تربيت چنين آدم‌هايي در كشور آرزوي ماست. اين حرف‌ها را بدون شعار مي‌گويم. واقعاً اگر كشور در هوش مصنوعي رشد بزرگي داشته باشد آينده‌ي بسيار روشني را پيش‌رو خواهيم داشت كه شايد از خيلي چيزهايي كه الان دنبالش هستيم مهم‌تر ومؤثر‌تر باشد.

 امروزه دنيا به سمتي پيش مي‌رود كه كامپيوتر بايد براي همه‌ي كارها وجود داشته باشد.

 در گذشته اگر در جايي از كشور كامپيوتر مي‌ديديم تعجب مي‌كرديم ولي در 10 سال آينده اگر در نقطه‌اي اين وسيله را نبينيم بايد تعجب كنيم.

 با اين نگاه اين رشته خيلي اهميت پيدا مي‌كند. بنابراين تربيت آدم‌هايي كه بتوانند آينده را اين‌گونه بسازند بسيار پر اهميت بوده و باعث ايجاد آينده‌اي وسوسه‌برانگيز مي‌شود. تعامل رشته‌ي هوش مصنوعي بارشته‌هاي ديگر علوم بسيار زيبا است.    

 

 

آقاي دكتر به نظر شما تشويق يا احتمالاً تنبيه تا چه اندازه بر روي شكوفا شدن‌تان تأثير داشته است؟    

آدم‌ها با يكديگر متفاوت هستند. در بعضي از آدم‌ها تشويق‌هاي دروني، تشويق و تنبيه‌هاي بيروني را تحت‌الشعاع قرار مي‌دهد و در بعضي ديگر اين روند برعكس است.

به نظر من خيلي از تشويق‌ها و تنبيه‌ها دروني است و خداوند متعال آدم‌ها را به خاطر اين كه اجتماع‌هاي بالنده‌اي داشته باشند خيلي متفاوت خلق مي‌كند.

 هدف فردگرايي نيست بلكه بيش‌تر هدف اين است كه مجموعه‌ي آدم‌ها رشد كنند براي همين آدم‌ها متفاوت هستند.

 به‌طور كلي اين كه تشويق و تنبيه در شكوفا شدن خيلي تأثيردارد مسلم است. تنبيهي كه روي شخص من خيلي تأثير مي‌گذاشت اين بود كه «نتوانم جواب اعتماد ديگران را بدهم» اين خيلي براي من مهم است.

اين يك تنبيه دروني است  كه توسط ترس از شكستن و از بين رفتن اعتماد ايجاد شده در ديگران  بوجود مي‌آيد.

 تشويق‌هايم هم بيش‌تر تشويق دروني بوده است. به‌جز دوره‌ي دبيرستان ديگر كسي براي ما جايزه‌ي درسي نخريده است.   

 

 

به نظر شما عزت نفس چقدر در تعميق آموزش و يادگيري مي‌تواند مؤثر باشد؟       

خيلي مؤثر است اما بعضي‌ها عزت نفس را با غرور اشتباه مي‌گيرند.

 عزت نفس اگر مانع از پرسش و همچنين مانع از گفتن بلد نيستم نشود، بسيار خوب و تأثيرگذار است.

عزت نفس به اين معنا كه من مي‌خواهم به عنوان يك آدم دانش خودم را تعميق و گسترش ببخشم و اين موضوع اگر منجر به پرسيدن سؤال بشود بسيار مثبت است ولي اگر باعث ايجاد غرور شود خيلي بد است.

 

 

به نظر شما دانش‌آموز با عزت نفس بالا چه ويژگي‌هايي دارد؟         

نمي‌دانم، واقعاً نمي‌دانم! 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

1389/4/27 لينک مستقيم

فرستنده :
ایرین HyperLink HyperLink 1391/1/28
مـتـن : با سلام. میخواستم بپرسم وضعیت شغلی رشته هایی همچون ریاضی محض و فیزیک در کشور ما و کشور های دیگر چگونه است؟
پاسـخ : سلام، در ايران شغلي براي اين گروه مهم و بنيادي تعريف نشده ولي در كشورهاي ديگه علوم پايه حكم هسته‌ي علمي دارند از صنعت مُد تا صنايع سنگين و انرژي گرفته تا اقتصاد و تحقيقات كاملا علمي. اين تحقيقات كاملا علمي هم نتايج زيادي براي فناوري در بر خواهند داشت.

نظر شما پس از تاييد در سايت قرار داده خواهد شد
نام :
پست الکترونيکي :
صفحه شخصي :
نظر:
تایید انصراف
 فعاليت‌هاي علمي رشد

 

     

 

 

صفحه‌ي اصلي

     

 

راهنماي سايت

     

 

 

آموزش

     

 

بانك سوال

     

 

 

مسابقه

     

 

 

زنگ تفريح

     

 

 

مصاحبه و گزارش

     

 

 

معرفي كتاب

     

 

 

مشاوره

     

 

 

پرسش‌و‌پاسخ‌علمي

     

 

اخبار

     

 

فعاليت‌هاي علمي

 تماس با ما