مصاحبه و گزارش - موضوعي
 كنكور صدمات وحشتناكي را به سيستم آموزشي ما مي زند(مصاحبه و گزارش شماره ی227)
كنكور صدمات وحشتناكي را به سيستم آموزشي ما مي زند(مصاحبه و گزارش شماره ی227)
اکنون ما شاهد عوارض المپياد هستيم كه يكي از آن ها تبعيضي است كه بين طلا و نقره ي المپياد است_مصاحبه و گزارش با دکتر«محمد قدسی»_قسمت سوم

 

 

كنكور صدمات وحشتناكي را به

 

 

 سيستم آموزشي ما مي زند

 

 

 

 

قسمت اول|قسمت دوم

|قسمت سوم

 

 

 

 

به نظرتان برگزاري آزمون­هايي نظير كنكور چه فوايدي مي­تواند داشته باشد؟

 

به نظر من كنكور صدمات وحشتناكي را به سيستم آموزشي ما مي­زند، و بالعکس المپياد خيلي محاسن دارد.

 البته يك سري مضرات هم در كنارش هست كه اگر بتوان مقداري از آن­ها را كنترل كرد شايد آن روحيه­ي كنكور و منفعت­طلبي­اي كه در دانش­آموز هست يعنی به وجود آمده را کم­رنگ­تر کرد و آن اين است که مثلاً مي­گويند اگر شما كسي را از كنكور معاف نكنيد كسي ديگر به سمت المپياد نمي­آيد و اين بد است.

 در واقع در سراسر دنيا آزمون­های خيلي زيادی وجود دارد که افراد شركت مي­كنند تا يك گواهي بگيرند كه مثلاً در اين مبحث نمره شان خيلي بالاست تا بعداً بتوانند از آن استفاده كنند ولي در حال حاضر در اين­جا انگيزه­ي بهره­برداري و بهره­جويي از المپياد متأسفانه قدري بالاست و اين باز هم برمي­گردد به همان پيچيدگي­اي كه عرض كردم، اين مسئله واقعاً خيلي ساده نيست.

اکنون ما شاهد عوارض المپياد هستيم كه يكي از آن­ها تبعيضي است كه بين طلا و نقره­ي المپياد است كه يكي مثلاً از كنكور و سربازي معاف مي­شود و يكي ديگر با اختلاف خيلي كم از همه­ي اين­ها محروم مي­شود.

 شما هميشه در رياضي خوب بوديد؟

 اگر معيارتان نمراتي باشد كه در درس­ها مي­گرفتم و ممتاز بودن هم جزو ده درصد اول باشد تقريباً جواب من مثبت است، بله.

 

 

غير از حوزه­ي تخصصيتان در حوزه­هاي ديگري به صورت تخصصي فعاليت داشته­ايد؟  

در حال حاضر خير. اما در قديم به مسائل طراحي و ... خيلي علاقه­مند بودم.

 بفرماييد توضيح بدهيد؟

همان­طور که گفتم من از همان موقع به طراحی علاقه­مند بودم، بطوری که حتي يكي از دوستانم كه دكتر هم بودند مي­گفت تو حتماً بايد به رشته­ي معماري مي­رفتی، چون خيلي علاقه­مند به perspective و مسائل اين چنيني در طراحي هستی و بودی ايشان مي­گفت تو اشتباه كردي که به رشته­ي برق رفتی، شايد هم حرف ايشان درست بود.

 من خودم وقتي با بچه­ها و دانشجوهايم صحبت مي­كنم مي­گويم كه حتماً در كنار مسائل تحصيل و ... به سمت و سوی يك جنبه­ي هنري برويد  البته من طراحي را يك هنر مي­دانم.

 به عبارتی حتماً جنبه­هاي مخفی هنري ذهنتان را هم فعال كنيد اين طور نباشد كه فقط در زمينه­ي درس فعاليت داشته باشيد، حتماً ورزش كنيد مثلاً من خودم عضو تيم ژيمناستيك دانشگاه شريف بودم ضمن اين كه دانشجوي بدي هم نبودم، حتی می­توان گفت که دانشجوي نسبتاً موفقي هم بودم و اتفاقاً يك سال هم مدال نقره­ي كشوري را گرفتيم.

 البته اين را بگويم که اکنون ديگر كسي اين كار را نمي­كند، يعنی دانشجويي كه مي­خواهد جزو 10% اول باشد محال است كه كنار تحصيلش مثلاً موسيقي هم ياد بگيرد و يا ورزش را به طور جدي­ دنبال كند، بلکه فقط به درسش مي­پردازد.

 

 بطور کلی انسان جنبه­هاي مختلفي دارد، ما سعی و کمک می­کنيم که دو سه تا از اين جنبه­ها يا ويژگي­ها شكوفا شود.

 

 

 

 آيا به نظر شما دانش­آموزان فقط بايد در يك حوزه فعاليت بكنند؟

 جوابتان را در سؤال قبل دادم.

 

 

به نظر شما نيازهاي آموزشي بچه­هاي دبيرستاني چيست؟  

سؤالتان كلي و سخت است. من در زماني كه فرصت مطالعاتي، كانادا بودم يادم است در جشن فارغ­التحصيلي­ مدرسه­اي كه دخترم در آن درس مي­خواند شايد به 90% از بچه­ها جايزه دادند ولي جايزه اين­طور نبود كه اگر شما معدلتان این بوده پس می­توانيد جايزه بگيريد يعني در آنجا معلمين برجسته­اي بودند كه فرد را خوب مي­سنجيدند و زمانی که مي­ديدند فردی در مديريت تعدادی از بچه­ها موفق است در آن زمينه سعي مي­كردند كه او را تقويت كنند.

 به طور مثال يكي در موسيقي خيلي خوب بود، يكي در ورزش و يا يكي در درس خيلي رتبه اش پايين بود ولي در پيانو رتبه­ي خيلي بالايي داشت پس در آن زمينه­اي كه قوي بود استعدادهايش رشد پيدا مي­كرد و در انتهاي سال جايزه مي­گرفت يعنی بيشتر جايزه­ها در اين زمينه­ها بود و تقريباً كسي را بي­بهره از جايزه نمي­گذاشتند و جايزه­ها هم بيخودي نبود.

 يعني در مديريت كارها و همچنين در دوران تحصيل بجای آن که فراگيري آنها بيشتر از طريق كتاب باشد به صورت عملي خيلي از مطالب را ياد مي­گرفتند. يادم است آن­جا كه انتخابات بود در خود مدرسه هم، به كمك خود بچه­ها انتخابات را برگزار كردند، بدين ترتيب بچه­ها نحوه­ي رأي­گيري را به صورت عملي در يك زمان مناسب ياد گرفتند.

 بنابراين به نظر من محتواي درسي و مديريت آموزشي­ای كه در مدرسه حكم­فرماست مي­تواند نقش خيلي تعيين كننده­اي داشته باشد و من واقعاً فكر مي­كنم که، كنكور تمام اين­ها را به هم زده است. دختر من از اين­جا كه به كانادا رفت آذر ماه بود خيلي هم زبانش خوب نبود ولي وارد مدرسه­اي شد كه در آن­جا بچه­ها از نژادها و کشورهای مختلف  از آفريقايي تا بچه­هاي بسيار خوب كانادايي  بودند.

 آنقدر معلم با حوصله و خوب با آن­ها رفتار مي­كرد كه بچه ها اصلاً فاصله­ي طبقاتي­اي بين خودشان احساس نمي­كردند و در انتها هم نقاط ضعفشان برطرف شده بود.

 اين يك هنر است و لازمه­ی آن اين است که معلم در رفاه متوسطي باشد كه بتواند اين كارها را انجام دهد بطور مثال گزارشي كه از عملکرد فرزندم به من ­داده بود بسيار جالب بود و اين نشان مي­دهد كه يك سيستم آموزشي منسجم و كارشده­اي است كه متأسفانه در اين­جا وجود ندارد.

 اگر برسيم به روزي که حذف شدن كنكور واقعاً عملي شود و بچه­ها ديگر دغدغه­ي كنكور را نداشته باشند شايد به تدريج تا 10 سال آينده ما هم مدارسي كه به اين ترتيب عمل كنند، داشته باشيم. البته من شنيده­ام که بعضي از مدارس در تهران به اين ترتيب عمل مي­کنند.    

 

 

به نظرتان نيازهاي آموزشي بچه­هاي تيزهوش به ويژه المپيادي­ها چه تفاوتي با سايرين دارد؟

من با جداكردن بچه­ها از هم مخالفم. در كلاس­هايی هم که در آنها تدريس مي­کنم هم دانشجوي متوسط و هم برجسته هست در نتيجه سعي مي­كنم  البته نمي­دانم چقدر موفق بودم  كه امکانی را فراهم آورم که آن دانشجوي برجسته بتواند بعد از كلاس بيايد و با من و آن هم با علاقه كار كند يعنی تلاش من در اين است که به او خوراك فكري بد­هم و احياناً اگر هم لازم باشد او را به گروه­هاي پژوهشي كه ما در اين­جا با آنها كار مي­كنيم و نسبتاً هم شايد موفق بوده، معرفی ­کنم.

 

 هر چند درصد افرادي كه به اينطور كارها علاقه­مند هستند سال به سال در حال كم­ شدن است. اما در واقع می­توان گفت که اين محيط آموزشي است که بايد تا قبل از اين كه آن فرد به بلوغ برسد و بتواند راه خودش را پيدا كند امكان رشد را در مدرسه و دانشگاه برای فرد فراهم كند. البته بعضي از دانشگاه­ها مثل شريف سعي مي­كند که اين كار را بكند که اين بسيار مؤثر است يعني جايي كه دانشجو به عنوان محيط آموزشي­ مي­رود به نظرم مي­تواند در شكل­گيري آن و تفكر شخصيتي­اش مؤثر باشد.

 

 

 

 آموزش­هايي كه شما در باشگاه ارائه مي­دهيد مي­توان براي بچه­هاي عادي هم ارائه كرد؟ خير چه تفاوتي بين اين بچه­ها با آن­هاست؟

 بچه­هايي كه ما به آن­ها تدريس مي­كنيم، يك سال خودشان كار كرده اند از كي و از چه طريقي شروع كردند را نمي­دانم ولي خودشان همه­ي مسائل سال گذشته­ي ما را بلد هستند بنابراين ما مبتني بر اين كه اين چيزها را بلد هستند دانش جديدتری را به آن­ها ياد مي­دهيم، حال اگر دانش­آموزان عادي را برای آموزش بگيريم بايد از ب بسم­الله به آن­ها بگوييم تا آن­ها به جايي برسند كه مطالبي را كه اکنون مي­گوييم، بتوانند بفهمند. به خاطر همين در حال حاضر نمي­توان اين كار را كرد.

 

 

چه رسانه­هاي آموزشي ديگري غير از كتاب و معلم براي دانش­آموزان پيشنهاد مي­كنيد؟

من در اين زمينه خيلي تجربه­ي آموزش و پرورشي ندارم که بخواهم رسانه­های آموزشی ديگری را معرفی کنم اما سؤال شما را با يک مثال پاسخ مي­دهم: مغز انسان فقط يک حافظه نيست، بلکه يك پردازنده هم می­باشد.

 بعبارتی اگر بخواهيم آن را به کامپيوتر نسبت دهيم مثل memory و processor  در کامپيوتر است. يعنی نحوه عملکرد در آن بدين صورت است که شما برای يك بار فقط محفوظات را آن­جا انبار مي­كنيد و بنابراين اگر سؤالی پيش آمد مي­توانيد با رجوع به آن­ اطلاعات جواب بدهيد يا از مغز به عنوان يك پردازنده استفاده كنيد بدين ترتيب كه فقط كافيست نحوه­ي انجام آن كار را بلد باشيد اين عمل انرژي زيادی از شما نمي­گيرد يعني بطور مثال در اينترنت که يك ابزار آموزشي وسيع است هم همين طور است.

 فرض کنيد شما بخواهيد معنی لغتی را بدانيد شايد ديگر لازم نباشد که معني خيلي از لغات را بلد باشيد فقط بدانيد كه معني لغتی را نمي­دانيد می­توانيد برويد و در اينترنت چك ­كنيد و معني آن را درمي آوريد.

 خيلي از مسائل ديگر اين­چنيني شده يعني فقط کافی است که ابزارهاي آموزشي را بدانيد كه چيست و چگونه مي­توان از آن استفاده كرد بدون اين كه همه را حفظ كنيد و بعد هم خودتان مي توانيد ابتكار به خرج دهيد، طوری که بعضي از اين فرايندهاي كمك آموزشي را خودتان ابداع كنيد اين به نظر من مي­تواند خيلي مؤثر باشد تا اين كه افراد را طوري بار بياوريم كه فقط بنشينند و تست بزنند.

 دختر من هم پيش­دانشگاهي است و من مي­بينم که واقعاً خيلي زجر مي كشد، 24 ساعته در حال كار كردن است مدرسه هم براي اين كه رتبه اش بالا برود مي­خواهد از آن­ها كار بكشد، تا دانش­آموزانش دانشگاه بهتري قبول شوند.

 من احساس مي­كنم همه­ي اين­ها به دليل كنكور باشد که کاری کاملاً اشتباه است يعني اين فرد اصلاً از زندگي­اش بهره­اي نمي­برد.

 دانش­آموز بايد زندگي هم بكند، زندگي فقط درس خواندن كه نيست زندگي در واقع لذت بردن از زندگي است، ورزش است، احياناً كار در بخش­هاي هنري است و باز هم پيدا كردن آن جنبه­هايي از شخصيت فرد است كه امكان رشد و شكوفايي در آن هست.

 كه اين كار را بايد مدرسه انجام بدهد كه نمي­دهد به خاطر همين است که با سيل عظيم دانشجو و يا داوطلب دانشگاه مواجهيم، در واقع بچه­ها راهي جز اين ندارند! يعني اگر در آن سيستم آموزشي راه ديگري برايشان فراهم شده بود خب خيلي از آن­ها به طور طبيعي دنبال كارهايي مي­رفتند كه بعد از اين كه وارد دانشگاه شدند مي ديدند ناموفقند، مي­روند و مي­كنند.

 به نظر من سيستم آموزشي ما ايرادهاي اساسي دارد كه مهمترين دليلي هم كه آن را به اين سمت برده كنكور است من يكي از كساني بودم كه خيلي روي اين مسئله در حدي كه توانستم نسبت به اين كه كنكور چه تأثيري روي بچه­ها مي­گذارد، حساس بودم.

ما اين­جا شاهد بچه­هايي هستيم كه تيپ سؤالاتي را كه ما از آن­ها مي­كنيم اگر تستي باشد خيلي خوب جواب مي­دهند ولي اگر بخواهند كمي فكر كنند اصلاً جواب نمي­دهند و اين خيلي بد است، باز هم در سطح خيلي كم، در سطح وسيع در عمق خيلي كم اين­ها واردند حالا كمي عمق را بيشتر مي­كنيم در اين زمينه­ها اصلاً ناتوانند ابزار لازم براي فكر كردن آن را ندارند.

 البته من سر كلاس از اينترنت استفاده نمي­كنم ولي از اسلايد، انيميشن تا حد امكان استفاده مي­كنم و خيلي هم به نظرم جذاب است در ضمن سعي مي­كنم در حد توانم هر سال و هر ترم مطالبي را كه به دانشجو عرضه مي­كنم را update كنم، فكر می­كنم بد نيست.  

 

 

آيا با كتاب­هايي كه در حوزه­ي المپياد كامپيوتر تدوين شده­اند آشنا هستيد؟

با تعداديشان­ بله، ولي با همه­اشان خير. همه را نمي­توانم نام ببرم ولي بعضي­هايشان را ديدم و برايم مي­فرستند.

 اين كه خودم نشسته باشم و مسائل را حل كرده باشم به اين ترتيب نبوده، ولي به هر حال کتابهايی که مربوط به گذشته­ي المپياد و مسائل المپيادهاي گذشته ­هست را ديده­ام البته نمي­دانم که چقدر بچه­ها براي خواندن اين كتاب­ها رغبت دارند.

 بچه­ها بسته به درجاتي كه دارند يعنی سطوح مختلفی که هستند ليست­هاي متعددي هم از کتابها دارند که برای ­خواندن و حل مسائل به سراغ آنها می­روند. من تا حدي البته از دور با آن ليست­ها در آن جهتي كه بچه­ها كار مي­كنند يعنی بايد مسائل زيادي را حل كنند، آشنا هستم به نظر من داشتن منابع مشخص خيلي كمك خوبي است.

 احياناً مي­توانيد ليست كتاب­هاي مناسب را از شما بگيريم كه به بچه­ها معرفي كنيم؟

 درمي­آورم و به صورت email برايتان ارسال مي­كنم.

 

 

چه كتاب­هايي را در حوزه­ي كامپيوتر براي بچه­هاي دبيرستاني مناسب مي­دانيد؟

كامپيوتر خيلي وسيع است. به عنوان مثال فرض کنيد که يك نفر مي خواهد با كامپيوتر كاری انجام دهد و يا كسي مي­خواهد در زمينه المپياد كامپيوتر كار كند اين دو از هم مجزاست و در کل واقعاً کامپيوتر دارای طيف خيلي مختلفي است. به طور مثال والدين بعضي از افراد به من زنگ مي­زنند و مي­گويند كه فرزندم با كامپيوتر كارهاي عجيب و غريب انجام مي­دهد دوست دارم که ايشان به المپياد بيايد ولي المپياد اصلاً به اين چيزها ربطي ندارد.

 يكي مثلاً به برنامه­نويسي كامپيوتر خيلي علاقه­مند است خب بايد امكانات خاصي را در اختيار او قرار داد تا رشد كند كه اين كار را هم مي­تواند مدرسه انجام دهد، يكي به جنبه­هاي نظري و محاسباتي كامپيوتر علاقه­مند است كه آن هم مربوط به الگوريتم است كه المپياد ما در واقع در اين جهت است و ما بچه­ها را تشويق مي­كنيم كه در اين زمينه تقويت شوند.

 اگر از المپياد خارج شويم طيف خيلي متنوعي است. با توجه به اين كه در آينده بالاخره IT نقش تعيين كننده را دارد، مي­گويند افراد را بر اساس سواد دبيرستاني­شان ارزيابي نمي­كنند، بلکه سواد كامپيوتري­شان يكي از پارامترهاي سوادشان است، يعنی اين كه چقدر فرد سواد كامپيوتري دارد.

 به نظرم اين بايد وارد سيستم آموزشي ما (مدارس) بشود كه اکنون متأسفانه نيست. البته بعضي از مدارس خاص اين كار را مي كنند ولي اگر شما عموم را بگيريد بسيار پايين است شايد به اين دلايل است كه rank دانش­آموزان ما در رتبه­ي بين­المللي خيلي پايين است و بالا بودن rank ما ربطی به گرفتن رتبه­ي خيلي خوب در المپياد جهانی ندارد.

 من در جايی ­مي­خواندم كه در رياضي دانش بچه­های ما به طور متوسط بسيار بسيار پايين است و فقط محفوظات آنها خوب است. احتمالاً شما اين اطلاعات را بهتر از من داريد.

 اگر سواد كامپيوتري هم به عنوان حداقل سواد مورد نياز تعريف بشود و به بچه­ها آموزش داده شود در آينده مي­تواند خيلي مؤثر باشد.

همين كارت سوختي كه داده شد كلي سواد كامپيوتري آدم­هاي عامه را بالا برد اکنون همه مي­دانند يك جايي پسوردي است كه بايد يك كاري كنند و مراحلي را طي كنند خود اين مسئله در واقع همان چيزي است كه بايد سواد كامپيوتري را بياموزد حتی اگر يك بخش خيلي كوچك باشد.   

 

 

به نظر شما متغير تفاوت جنسيت، دختر يا پسر بودن، در نوع آموزش­هايي كه بايد به آن­ها ارائه بشود تفاوت ايجاد مي­كند؟

من شخصاً اين­گونه فكر نمي­كنم. خودم هم سه دختر دارم. در دانشگاه هم شاهد آنيم كه تعداد ورودي­هاي دختر و همچنين تعداد بچه­هاي فارغ­التحصيل برتر دختر در حال ازدياد است.

 در واقع اين­طور نيست كه فقط ورودي­شاي زياد و خروجي­هاي برجسته دختر كمتر باشد. در نتيجه به نظر من اينطوري نيست، در يك زمينه­هايي (پسرها) و در زمينه­هايي (دخترها) قوي­ترند، پس نمي­توان فرقی بين اين دو گذاشت.

در يك تحقيقي آمده بود كه در مواجهه با يك مسئله عودتاً دخترها راه­حل­هاي بيشتري به ذهنشان مي­رسد. شما اين مسئله را چطور ديديد؟

 من واقعاً تفاوتي بين بچه­هاي دختر در دانشگاه نديدم البته برای يک قضاوت کلان اين نمونه­ي خيلي كوچكي است. اما به طور كلي من با هر گونه اختلاف جنسيتي در آموزش مخالفم و فكر می­كنم که برقراري تبعيضات جنسيتي عواقب بدي دارد.

 همين كه دانشجوي دختر احساس كند كه مي­تواند وارد دانشگاه بشود برعكس كشورهاي آمريكا و ... در ايران، در روحيه­اش خيلي مؤثر است. ما مادراني خواهيم داشت كه يك درجه نسبت به مادران دور قبل يعني generation قبلي (نسل قبلي) سواد بالاتري دارند و اين براي كشور ما بزرگ­ترين نعمت است حتي اگر سوادشان در حد ديپلم باشد. قديم همه­ي مادرها حداكثر سيكل يا ديپلم داشتند ولی درحال حاضر بسياري از مادرها ليسانس دارند و اين موجب ارتقاء يافتن بيشتر بچه­های اين مادران مي­شود.

 بنابراين سواد چيزي نيست كه بتوان تبعيض قائل شد حتي در مورد آموزش هم همين­طور، به نظر من هيچ­گونه اختلافي نبايد باشد.

 

 

آيا در ايران نهادها، انجمن­ها، يا مراكزي براي حمايت و تأمين نيازهاي آموزشي دانش­آموزان وجود دارد؟  

من اطلاعي ندارم، شايد به دليل اين كه خيلي از چيزها در ايران دولتي است و اين دولتي بودن بزرگ­ترين لطمه را مي­زند، مثلاً يك عده­اي علاقه­مندند گروهي را تشكيل بدهند و افراد علاقه­مندی را دور خودشان جمع كنند و در زمينه­هايي رشد بدهند ولی چون اين کارها همه بودجه مي­خواهند در نتيجه خيلي محدود شده است در صورتي كه اگر شما به كشورهاي ديگر برويد از اينجور نهادها بسيار فراوان است.

 

 

 نمونه­اي را در ذهنتان داريد؟

 اكثر انجمن­هاي علمي باسابقه اساساً اين­گونه تشكيل شده­اند، يعنی دور هم برای انجام کاری نشستند كه اين موجب تشكيل نطفه­ي يك انجمن علمي 50 سال گذشته شد که اکنون يك درخت تناور گرديده از اين دسته كارها در کشورهای ديگر بسيار بسيار زياد است.

 يعنی شما كافيست كه به زمينه­اي علاقه­مند باشيد مي­بينيد كه در شهر و محل شما چنين گروهي هست كه به آن ملحق شويد و كار كنيد و الي­آخر. ولي در اين­جا چون خيلي چيزها دولتي است و وابسته به بودجه و حمايت دولت است اگر هم اينجور چيزها شكل بگيرد خيلي كند و بسته است.

 

 

به نظر شما روش موجود در بعضي بخش­هاي آموزش و پرورش كه در آن معلم يك نوع سخنران است و دانش­آموز صرفاً شنونده­ي مطالب است در فرايند يادگيري چقدر تأثير دارد؟

من با اين روش مخالفم. حالا اين كه به چه ترتيب مي­توان اين روش را اصلاح كرد نياز به يك فرايند بسيار طولاني­ مدتي است که اصلاح آن هم اصلاً ساده نيست.

به نظر من اگر به تدريج كنكور ضعيف بشود مي­تواند فضاي آموزش ما هم تغيير بكند به طوري كه يك سري مدارس خاصي داشته باشيم. متأسفانه سيستم آموزشي ما خيلي بخش­نامه­اي است.

 به نظر من مدارسي را كه توانايي ابتكار و خلاقيت و نوآوري در آموزش را دارند بايد مقداري آزاد گذاشت يعنی به آن­ها آزادی عمل داد، که متأسفانه در حال حاضر بخش­نامه­ها اجازه­ي اين كارها را نمي­دهد تا در نهايت هر کس بر اساس حق انتخابي که دارد بتواند بچه­اش را در هر مدرسه­اي که می­خواهد و از نحوه عملکرد تدريسی آن­ها مطلع است، بگذ­ارد.

 

 

به نظر شما انتخاب روش­هاي آموزشي مناسب در فرايند ياددهي و يادگيري چقدر مي­تواند مؤثر باشد؟ شما سر كلاس از چه روش­هاي آموزشي­اي استفاده مي­كنيد؟

قطعاً مؤثر است. بعضي از اين­ روش­های آموزشی مناسب از تجربه به دست مي­آيد ولي خُب اين مسئله در آموزش و پرورش خيلي فرق مي­كند. مثلاً رفتار معلم كلاس اول مي­تواند تحولي در زندگي­تان باشد تا اين كه ما با دانشجوياني طرفيم كه خودشان تا حدي به درجه­اي از بلوغ رسيده­اند و ما زياد نگران خيلي چيزها نيستيم.

 اتفاقاً كار در آموزش و پرورش به مراتب مشكل­تر از دانشگاه است. پس بايد اولياء امر بررسی کنند تا روش­های آموزشی را اصلاح كنند و به بهترين و مناسب­ترين روش آموزش دست يابند.

 برای خروج از روندي كه اکنون ما دچارش هستيم چه تدابيری دارند و يك فرايند 10 ساله­اي بچينند كه 10 سال آينده ما به سمتي برويم كه از اين حالتي كه معلم بيايد و سر كلاس حرفي بزند و بچه­ها هم بنويسند و حفظ كنند و الي­آخر دربياييم.

 اين يك فرايند خيلي پيچيده و وقت­گيري را لازم دارد و اين براي آموزش و پرورش كار مشكلي است ولي قطعاً امكان­پذير است من خودم را متخصص در اين زمينه نمي­دانم كه بگويم كه چه كار مي­توان كرد.

 

 

 

 

 

 

 

1390/3/2 لينک مستقيم

فرستنده :
ناشناس HyperLink HyperLink 1391/1/28
مـتـن : این کاملا درست نیست که بگوییم کنکور به نظام آموزش کشورصدمه می زند. ازنظر من تنها عیب کنکور این است که هرسال یکبار برگزار می شود،اگر در کشور کنکور هرسال دوبار برگزار می شد مثلا یکبارقبل ازشروع ترم اول دانشگاه ها و نوبت بعد قبل از شروع ترم دوم دانشگاه ها خیلی از مشکلات دانش آموزان ازجمله استرسی که تنها علت آن این است که می دانند درصورت عدم قبولی می باید یک سال دیگر را نیز به سختی درس بخوانندوبه دلیل فاصله زمانی زیاد تا کنکور دوباره بسیاری از مطالب را فراموش خواهندکردوامکان اینکه بازهم نتیجه خوبی نگیرند وجود خواهد داشت،برطرف می شود.
پاسـخ : سلام، مشكل اينجاست كه ظرفيت دانشگاه‌ها محدود و هر دانشگاه جداگانه آزمون برگزار نميكنه. كنكور از ثبت‌نام تا نتيجه بطور كامل رندومي عمل ميكنه. و اينكه روز امتحان تعيين كننده دانشگاه قبولي است و بعد از اون رشته‌ايست كه معلوم نيست شخص علاقه داشته باشد و مجبور بوده 100 رشته دانشگاه رو انتخاب كنه، ايرادات فني زيادي داره. ايراد كنكور يكبار در سال بودنش نيست. مسائل فني زيادي داره.

فرستنده :
شایان-م HyperLink HyperLink 1390/12/2
مـتـن : ولی من فکر می کنم اگه کنکور تو ایران حذف شه برنامه ی خوبی نمی تونه جایگزینش بشه
پاسـخ : مساله كنكور به سيستم آموزش و اقتصاد در آموزش برميگرده. بحث طولانيه در اين مورد

فرستنده :
salim HyperLink HyperLink 1390/12/2
مـتـن : من یک دانش آموز داوطلب کنکور هستم و انشاءالله در کنکور91 شرکت خواهم کرد اما مایلم در مورد یکی از مضرات کنکور نظر بدهم.
هدف ما از تحصیل چیست؟هدف از دانشگاه رفتن چیست؟هدف کسب علم است ، چرا؟چون دینم گفته به دنبال علم بروید.تا به جامعه ام خدمت کنم.
اما متاسفانه می بینیم که وسیله هدف را تحت الشعاع قرار داده و خود نوعی هدف شده.من دارم درس می خوانم تا علم بیاموزم نه این که فقط در کنکور قبول بشوم.
مثلا وقتی من هر وقت از معلم ام سوالی علمی و مرتبط به درس می پرسم و در جواب می شنوم که این سوال تو به جاست ولی در کنکور نمی آید،این چه معنی می دهد؟من در درس دین و زندگی در مورد یکی از مسائل دینی مرتبط به درس شبهه و شک ایجاد شده،در جوابم می گوید:سوال تو وقت کلاس را می گیرد ما باید بیشتر وقتمان را برای تست زدن بگذرانیم!!!من نمی فهمم پس برای چه مدرسه آمده ام پس علم آموزی کجا رفت؟ اگر من سوالاتم را اینجا نپرسم پس کجا بپرسم...
پاسـخ : سلام،
بله متاسفانه اين مشكل مدتهاست گريبانگير سيستم آموزشي شده. مفهوم و تهيه آزمايشگاه و رقابتهاي علمي جاي خودش رو به اقتصاد داده. با آرزوي موفقيت در كنكور

فرستنده :
ناشناس HyperLink HyperLink 1390/12/2
مـتـن : کو گوش شنوا !

نظر شما پس از تاييد در سايت قرار داده خواهد شد
نام :
پست الکترونيکي :
صفحه شخصي :
نظر:
تایید انصراف
 فعاليت‌هاي علمي رشد

 

     

 

 

صفحه‌ي اصلي

     

 

راهنماي سايت

     

 

 

آموزش

     

 

بانك سوال

     

 

 

مسابقه

     

 

 

زنگ تفريح

     

 

 

مصاحبه و گزارش

     

 

 

معرفي كتاب

     

 

 

مشاوره

     

 

 

پرسش‌و‌پاسخ‌علمي

     

 

اخبار

     

 

فعاليت‌هاي علمي

 تماس با ما