سلولهای بنیادی سلولهای تمایز نیافتهای هستند که میتوانند تقسیمهای پی در پی میتوزی انجام دهند و توانایی دارند که به انواع سلولهای تخصصی شدهی بافتهای مختلف بدن تمایز پیدا کنند. در پستانداران دو نوع سلول بنیادی وجود دارد؛ یکی سلول بنیادی جنینی است که از بخش داخلی بلاستوسیست به دست میآید، و دیگری سلول بنیادی بالغین که در بافتهای مختلف یافت میشود. (بلاستوسیست انسان حدود ۷۰-۱۰۰ سلول دارد. تشکیل بلاستوسیست در انسان از روز پنجم جنینی آغاز میشود.) در بالغین، سلولهای بنیادی برای انجام ترمیم بافتها فعالیت میکنند.
تحقیقات و یافتههای جدید در زمینهی سلولهای بنیادی شامل یافتههایی در مورد سلولهای بنیادی پر توان هستند. یاختههای بنیادی پرتوان میتوانند هر نوع سلول تخصصی شده را به وجود بیاورند. در سال ۱۹۹۸ میلادی، محققین برای اولین بار یاختههای بنیادی جنینی انسان را جداسازی کردند، اما به خاطر مسائل اخلاقی تحقیقات در این زمینه متوقف شد. در سال ۲۰۰۶ میلادی، شینیا یاماناکا (Shinya Yamanaka)، از دانشگاه کیوتو، کشف کرد که میتوان سلولهای پوستی بالغین را از بدن جدا کرد و به صورت ژنتیکی آنها را دوباره برنامهریزی کرد تا به مرحلهی پرتوان برگردند. این کشف جایزهی نوبل را در سال گذشته برای او به ارمغان آورد.
نکتهی جالب در مورد یافتههای جدید سلولهای بنیادی این است که احتیاجی نیست که دانشمندان ساعت سلولی را به عقب برگردانند. پاتولوژیست مولکولی، تی تلستی (Thea Tlsty) و همکارانش در دانشگاه کالیفرنیا، بر روی سلولهای ترمیم کنندهی زخم در سینه مطالعه میکردند. این سلولها در پاسخ به آسیب با شدت زیاد تقسیم میشوند. این دانشمندان در هنگام مطالعهی این سلولها به بخش کوچکی از آنها برخوردند که مولکولهای سطح سلولیشان مشابه مولکولهای سطح سلولهای بنیادی پرتوان است. به نظر میرسد که حدوداً یک سلول از ۱۰۰۰۰ سلول سینه به دستهای از سلولهای بنیادین که تا کنون دیده نشده بودند، تعلق دارد. اکنون این دسته از سلولهای بنیادین به نام «سلولهای سوماتیک پرتوان درونزاد» (endogenous pluripotent somatic cells) نام گذاری شدهاند.
یکی از همکاران تلستی این سلولها را در پلیت قرار داد و مواد غذایی لازم را برای آنها فراهم کرد. همچنین فاکتورهای رشد لازم برای تشکیل شدن سلولهای ماهیچهای قلب را به محیط کشت اضافه کرد. بعد از مدتی که سلولها در این مخلوط قرار داشتند، این دانشمند توانست سلولهای قلبیای به وجود بیاورد که در همان پلیت هم ضربان داشتند. وقتی او برای اولین بار کاردیومیوسیتهای تپنده را مشاهده کرد، از خوشحالی بالا و پایین پرید! و بعد همهی همکاران را صدا زد تا بیایند و آنها را ببینند. این گروه تحقیقاتی با استفاده از مخلوطهای مختلفی از مواد غذایی و فاکتورهای رشد توانست سلولهای عصبی، استخوانی، و رگ خونی را ایجاد کند.
دیپاک سریواستاوا (Deepak Srivastava) از موسسهی بیماریهای قلبی عروقی گلدستون (Gladstone) در سانفرانسیسکو میگوید که اگر سایر محققین نیز بتوانند این آزمایشها و یافتهها را دوباره تکرار و مشاهده کنند، ممکن است بتوان از این سلولها در روشهای درمانی سلولهای بنیادی استفاده کرد. ممکن است روزی بتوان سلولهای بیمار یا تخریب شده را، چه سلولهای پانکراس آسیب دیده در اثر دیابت باشند و چه سلولهای عصبی مغزی از بین رفته در اثر بیماری پارکینسون، با سلولهای مشابه سالم که از یاختههای بنیادین خودِ بیمار به دست آمدهاند، جایگزین کرد. حتی ممکن است که این جایگزینیها به رشد و ایجاد اندام جدید منجر شود. سریواستاوا همچنین میگوید: «آن چه که ما در مورد سلول فکر میکردیم، مبنی بر این که سرنوشت سلول مشخص و غیر قابل تغییر است، درست نیست.»
البته هنوز در مورد این کشفیات شک هست، و برای به قطعیت رسیدن نیاز به انجام آزمایشهای بیشتر است.
میتوانید در این زنگ تفریح دربارهی یاختههای بنیادی مطالب بیشتری بخوانید.