XMod
 تطبيق دادن علايق و اهداف (مصاحبه و گزارش شماره‌ي 136)
تطبيق دادن علايق و اهداف (مصاحبه و گزارش شماره‌ي 136)
کسي موفق است که با مسائل اجتماعي سروکار داشته باشد و بتواند واقعيت‌ها را درک کند يعني در جهان واقعيت‌ها زندگي کند. مصاحبه با آقاي دكتر «محمد علي ملبوبي»- قسمت اول

تطبيق دادن

علايق و اهداف



اشاره
بنا داريم مصاحبه‌هايي را با اساتيد برتر رشته‌هاي مختلف علوم براي‌تان آماده كنيم. اين نويد را به شما مي‌دهيم در آينده‌اي نه‌چندان دور، خواننده‌ي مصاحبه‌هايي شنيدني از اين اساتيد گرامي خواهيد بود.

وقتي از جناب دكتر «محمد علي ملبوبي» تقاضا كرديم چند كلمه‌اي صحبت داشته باشيم تا با فعاليت‌هاي اين استاد گرامي – كه داراي سوابقي هم در المپياد فيزيك هستند – آشنا شويم با روي باز از ما استقبال كردند.

سخنوري، دقت در پاسخگويي و رفع اشكال در سؤال‌هاي همكاران‌مان – كه بعضاً سؤال‌ها ناشايانه مطرح مي‌شد -، احترام بسيار به اساتيدشان از ويژگي‌هاي بارز اين استاد گرامي است. 

اميدواريم از اين مصاحبه – كه در سه قسمت براي‌تان ارائه مي‌شود – لذت ببريد.



به‌عنوان اولين سؤال خودتان را معرفي کنيد
«محمد­علي ملبوبي» متولد سال 1341، دانشيار پژوهشگاه ملي مهندسي ژنتيک و زيست فناوري هستم و مدت ۱۲ سال است كه در همين محل به عنوان يک پژوهشگر مشغول به خدمت هستم



چه سالي وارد دانشگاه شديد؟ و در چه دانشگاه­هايي درس خوانده­ايد؟
از سال 1363 تا 67 در دانشکده‌ي «علوم دانشگاه تهران» در رشته‌ي علوم زيست شناسي سلولي مولکولي مشغول بودم، دوره‌ي فوق ليسانس و دکترا را هم در دانشگاه «کوئين» کانادا رشته‌‌ي زيست مولکولي با گرايش گياهي را خواندم


موضوع رساله‌هاي شما چه بوده؟
در دوره‌ي فوق ليسانس، من راجع به ژن­هايي که در رابطه با کمبود فسفات بيانشان بالا مي­رود کار مي­کردم و در دوره‌ي دکترا روي «پروموتورهايي» (Promoters) که اين ژن‌ها را کنترل مي­کنند کار مي­کردم، «پروموتورهايي» كه در زمان کمبود فسفات فعال مي­شوند








دبيرستان شما دبيرستان نمونه مردمي، تيزهوشان و يا دبيرستان خاصي بود؟

دوره‌ي دبيرستان را در شهر «قم» در مدرسه­اي به نام «حکيم نظامي» (قبل از انقلاب) که بعد از انقلاب به «امام صادق» تغيير نام پيدا کرده است بودم. در واقع دوره‌ي دبيرستانم در سال 58 تمام شد و بين سال‌هاي 55 تا 58 که انقلاب شد نام دبيرستان تغيير کرد.

آن زمان اين چيزها (نمونه مردمي، تيزهوشان و ...) وجود نداشت اما مي­توانم بگويم يكي از دبيرستان‌هاي خوب قم بود. از مزاياي آن دبيرستان اين بود كه محيط بزرگي داشت چون در آن زمان­ اكثر مدارس خيلي کوچک بودند و ديگر اين كه آزمايشگاه داشت. من آن موقع در رشته‌ي علوم تجربي درس مي­خواندم و فکر مي­کنم اين مسئله‌ي خيلي مهم و اثرگذاري بود














براي ورود به آن بايد آزمون مي­داديد؟

نه آن زمان، آزمون نبود



رتبه‌ي کنکور شما چند شده بود؟

فکر مي­کنم هزار و دويست و .....



در دبيرستان چگونه دانش­آموزي بوديد؟

معمولاً در طول دوره‌ي تحصيل، اول تا سوم بودم. البته بيش‌تر شاگرد دوم بودم






شما زياد درس مي­خوانديد يا بحث استعداد خدادادي بوده؟

استعداد خدادادي که حتماً بوده ولي من به بچه­هاي خودم توصيه مي­کنم سر کلاس خوب گوش کنند من خودم سر کلاس خيلي خوب گوش مي­کردم و در کلاس فعالانه شرکت مي­کردم در نتيجه بعد از کلاس خيلي درس نمي­خواندم و تقريباً تا سال آخر دانشگاه به ياد ندارم که وقتي براي خواندن درس در حارج ساعت مدرسه صرف کرده باشم. مشق مي‌نوشتم ولي اين كه درس اضافي بخوانم، نبود. البته در مقايسه مدارس آن زمان با مدارس فعلي بايد بگويم كه آن زمان بار درسي به اين شدت نبود و کم‌تر بود چون کلاً علم عقب­تر بود دقيقاً 30 سال پيش بوده و در نتيجه بار درسي آن‌قدر زياد نبود و ما هم سعي مي­کرديم در کلاس فعالانه شرکت کنيم و اين خيلي كمك مي‌كرد. تنها چيزي که بود تمرين و کار در منزل بود که آن هم خيلي کم بود و بعد اين‌که کلاً نحوه‌ي زندگي متفاوت بود.
ما خانواده‌ي خيلي مرفهي نبوديم جزء طبقه­ي متوسط به پائين بوديم. به‌خاطر همين کارهاي ديگري هم انجام مي­دادم. البته مجبور به انجام آن نبودم، اما در حين تحصيل کار هم مي­کردم و فکر مي­کنم اين خيلي مؤثر است.
اگر شما دنبال اين باشيد که عوامل موفقيت افراد را پيدا کنيد، اين الگو را من در افراد موفق ديده‌ام كه کساني که در حين تحصيل کار مي­کنند. البته نه کار منسجم که آدم را پا بند کند، يعني در اين حد كه مخارج روزمره‌امان را به‌دست آوريم. اين موجب سرزندگي آدم در زندگي مي‌شود و ضمناً فرد از اتفاقاتي که پيرامون انسان رخ مي­دهد مطلع مي‌شود. يعني اولش با مسائل ساده­تر بعد با پيچيده­ترها روبرو مي­شود. آن وقت است كه فرد درك مي‌كند که درس را براي چه مي­خواند براي نمره گرفتن، يا براي اينکه به توانائي­هايش افزوده گردد. به‌طور مثال، يکي از اساتيد «اتريشي» مي­گفت يک نفر (كه از رياضيدانان مشهور دنيا بوده) يک روز در ميان درس مي­خوانده دليلش هم اين بوده که اين فرد در جزيره­اي زندگي مي­کرده که همه ماهيگير بودند و در آنجا مدرسه­اي وجود نداشته براي همين براي درس خواندن مجبور بوده با قايق به سرزمين اصلي برود. در ضمن قايق هم هر روز نبوده، روزهايي که قايق نبوده در ماهي‌فروشي کار مي­کرده و رياضي‌اي را که ياد مي­گرفته آن‌جا به کار مي­برده است. يعني از بچگي آنچه را كه مي‌آموخته خوب تمرين مي‌كرده و به‌كار مي‌برده است.



 

به نظر شما محيط آموزشي چقدر در پيشرفت تأثير دارد؟

محيط آموزشي از آن جهت که بتواند قوه‌ي ابتکار و خلاقيت افراد را افزايش دهد خيلي اثر بخش است. اطلاعات را از همه­جا مي­توان کسب کرد به­خصوص در جهان فعلي و با وجود راديو، تلويزيون، اينترنت، روزنامه، مجله هر چه بخواهيم در دسترس است. البته هر چه سن بالاتر مي­رود خودآموزي هم بيش‌تر مي­شود البته زماني که ما نوجوان بوديم امکانات خيلي کم بود منظورم اين است که اگر مدرسه فقط نقش اطلاعات‌دهي پيدا کند نقش اصلي خود را ايفا نکرده گرچه مدرسه سيستم آموزشي دارد که اطلاعات را به‌صورت تدريجي طبق يک برنامه­اي منتقل مي­کند ولي آن نبايد هدف نهايي باشد بلكه آن­جا جائيست که بايد قوه‌ي خلاقيت بچه­ها را تقويت کند. زماني­که ما دانش­آموز بوديم اين چيزها نبود فقط درس ساده بود ما با کاري که بيرون انجام مي­داديم علاقه‌ي خود را تقويت مي­کرديم.
به ياد دارم که غير از اين كه سر کار مي­رفتم به الکترونيک هم خيلي علاقه داشتم ولي هيچ‌وقت نمي­توانستم آن کار را انجام دهم چون کوچک بودم و کسي مرا تحويل نمي­گرفت به‌خاطر همين به جلوي مغازه‌ي تعمير تلويزيون مي­رفتم و مي­ايستادم که فقط ببينم چطور کار مي­کنند، ياد مي­گرفتم و در خانه همان کار را تکرار مي­کردم، در بعضي مواقع سؤالاتي برايم پيش مي­آمد که سعي مي­کردم با يکي مثلاً تعميرکار تلويزيون دوست شوم تا سؤالاتم را از او بپرسم. آن زمان وضع مالي خوبي هم نداشتيم که کيت بخريم. به‌خاطر همين سعي مي‌كردم كه از طريق راهنمايي‌هاي ديگران و يا با قرض گرفتن کتاب و ­خواندنشان و يا بعضي مواقع ايستادن در جلوي کارگاه‌ها تا ببينم که چطور کار مي­کنند، ياد بگيرم. در نهايت اين‌كه به اين طريق به اين حس و علاقه‌ي خود پاسخ مثبت مي‌دادم.
در مدارس به‌خصوص در دوره‌ي فعلي که مدارس خيلي مجهزترند اين کارهاي آزمايشگاهي و کارگاهي خيلي مؤثر است. مثلاً پسر من کلاس «معرق» مي­رود ممکن است به رشته­اي که مي­خواند هم ربطي نداشته باشد ولي همين که قوه‌ي خلاقيت و آفرينش او تقويت مي­شود خيلي مؤثر است. اين‌که حوصله مي­کند راه پيدا مي­کند، برنامه­ريزي مي­کند که چه‌طور اين کار را انجام دهد کار خيلي مؤثري است.
اگر بخواهيم بگوئيم محيط آموزشي چگونه مي­تواند مؤثر باشد، بهتر است بگوئيم همان روال اطلاعات‌دهي و آموزش کلاسيک را ادامه دهد ولي بهترين کار اين است که
1- قوه‌ي خلاقيت نوجوان‌ها و جوان‌ها را افزايش دهد. 
2- توانايي کار تيمي را افزايش دهد
در دوره‌ي فعلي کار غيرتيمي نمي­توان انجام داد. الان من در انجمن «بيوتكنولوژي»، شرکت خصوصي و پژوهشگاه به‌عنوان پژوهشگر با افراد مختلف کار مي‌کنم، در مردم ما توانايي کار تيمي خيلي ضعيف است. در حال حاضر اولين کار ما وارد کردن دانشجويان فارغ­التحصيل مراجعه­کننده به ما، به کار تيمي است که البته بعضي از آن‌ها مقاومت مي‌کنند كه شايد يك دليل آن، چيزي به نام «قهرماني» كه در فرهنگ ماست، باشد که علي­رغم داشتن ماهيت مثبت، اما ضد کار تيمي است چون قهرمان يک نفر است.
ما اگر تيم­هاي فوتبال قهرمان داشته باشيم از اين جهت، فوتبال مثبت است و در آن صورت است كه نتيجه‌ خيلي بهتر مي­شود. ولي در دوره‌ي فعلي ما مجبوريم با تخصص‌هاي مختلف کار کنيم. به‌طور مثال ما در اين‌جا يعني دفتر شرکت زيست فناور سبز محصولي از پژوهش­هاي خودمان که اختراع خودمان بوده را به توليد رسانده‌ايم. براي اين‌که اين کار انجام شود حداقل 5 تخصص با هم کار کرده‌اند تا يک کود 100 گرمي فرموله شود. بدين ترتيب ما مجبور بوديم 5 تخصص مختلف را در 5 تيم در کنار هم داشته باشيم تا با هم کار کنند.





















 

 

تا به حال چه پروژه­هاي تحقيقاتي انجام داده­ايد؟

من تا به الان 10-12 پروژه‌ي تحقيقاتي داشتم که يکي همين موردي بود که گفتم يعني توليد کود زيستي فسفاته که تحت عنوان بارور2 ، ۵ سال است که به بازار عرضه شده و به‌عنوان ايده­اي که به نتيجه رسيد موفقيت خودش را نشان داده و در واقع جايگزيني براي کودهاي شيميايي فسفاته است. اگر ما به‌طور ميانگين 50% کود شيميايي فسفاته را با کود زيستي فسفاته جايگزين کنيم بدين معني است که به ازاي هر 100 کيلوگرم کود شيميايي که کم مي­کنيم 100 گرم از اين کود اضافه مي­کنيم.
به اضافه اينکه اين کود سالم­تر و طبيعي­تر است چون در واقع باکتري­ها هستند و در ضمن افزايش محصول را هم در پي خواهد داشت. يعني به طور ميانگين 6/15% افزايش محصول دارد و تا الان حدود يك ميليون هکتار از زمين‌هاي کشورمان از اين کود استفاده کرده­اند. اين کود در واقع حاوي دو نوع باکتري است که يک نوع ازآن­ها با ترشح اسيد­هاي آلي در اطراف ريشه‌ي گياه محيط را اسيدي مي­کنند و باعث مي­شوند ترکيبات معدني فسفاته شکسته شوند و گياه فسفات را جذب کند. نوع ديگر باکتري با ترشح آنزيم اسيد فسفاتاز باعث مي­شود ترکيبات آلي فسفاته موجود در خاک در اطراف ريشه شکسته شوند و گياه فسفات را جذب کند. نکته اين است که در اطراف گياه در خاک 500 تا 1000 برابر نياز گياه فسفات وجود دارد ولي گياه فقط قادر به جذب يون فسفات است.
 اين دو نوع باکتري قادرند با کمک هم ترکيبات آلي و معدني را شکسته و قابل جذب براي گياه کنند كه اين موجب مي‌شود كه جذب فسفات بيش‌تر، رشد بيش‌تر، ميوه‌ي بهتر، گل­دهي گردد يعني چيزي که ما در محصولات زراعي و محصولات باغي شاهد آن بوديم. اين پروژه­اي بود که در قالب طرح ملي شروع شد ولي بعد در گروه «ميکروبيولوژي کاربردي گياهي» جهاد دانشگاه تهران گسترش پيدا کرد. پايگاه اصلي آن‌جا بود اما مؤسسات مختلفي حتي بخش خصوصي و دولتي در اين کار کمک کردند 25 نفر محقق در اين کار فعال بودند اين کود الان در سطح وسيع در کشور استفاده مي­شود.
 آزمايشات خيلي زيادي در آزمايشگاه، گلخانه و در مزرعه انجام شده است. تا كنون بيش از 30 آزمايش آماري روي آن انجام داده ايم و بيش از 2200 گزارش آزمايش مشاهده­اي هم جمع‌اوري كرده ايم. اين‌ها حجم زيادي از كار است.

پروژه ديگر من:

روي شناسايي ژن­هاي رمز کننده‌ي اسيد فسفاتازها کار مي­کنيم و به دنبال اين هستيم فسفاتازهايي که قابليت کاربردي هم در بخش کشاورزي به صورت کود زيستي و گياه ترانس‌ژنيك و هم در بخش كيت‌هاي تشخيصي چون فسفاتازها خيلي پايدار هستند و براي آشکارسازي سيگنال استفاده مي­شوند.
حتي فسفاتازهايي کاربرد ديگري در معادن براي استخراج فسفات دارند را شناسايي كنيم و در واقع اين از چشم­اندازهاي دوردست ماست. در واقع کار اصلي ما در مورد شناسايي ژن­هايي است که در رابطه با کمبود فسفات در گياه به ويژه فسفاتازها هستند.
کار ديگر ما، شناسايي ژن­هايي است که در رابطه با تحمل شوري در گياهان بيان آن‌ها بالا مي­رود و باعث تحمل بيش‌تر شوري مي­شوند. يکي از خويشاوندان وحشي گندم به نام «آلاروپوس لگوپوئيدس» در منطقه‌ي ماست كه تا 900 ميلي­مولار نمک را تحمل مي‌کند. در حالي كه گندم­هاي متحمل به شوري تا 250 ميلي­مولار را تحمل مي­کنند. اين گياه، گياه شگفت­آوري است و ما هم روي ژن­هاي آن کار مي­کنيم. همکاري با پروژه‌هاي ديگري هم داريم. مثلاً توليد چغندرقند ترانس ژنيك مقاوم به بيماري «رايزومونيا» که مرحله‌ي آزمايشگاهي آن تمام شده و الان در فاز گلخانه­اي آن هستيم اين کار تا 6-7 سال ديگر طول مي­کشد. بيماري «رايزومونيا» بيماري خسارت‌آوري در ايران در منطقه‌ي خراسان و فارس است (بيش‌تر گسترده شده است). اين بيماري به صورتي است که هر جا وارد شود. امكان ريشه­کني وجود ندارد مگر اين‌که ما ارقام مقاوم به آن بيماري را معرفي کنيم. ما به دو طريق گياهان مقاوم ايجاد کرده­ايم يکي گياهاني هستند که در آن‌ها از پديده‌ي «خاموشي ژن» استفاده مي­کنيم. يعني از خود ويروس بر عليه خود ويروس استفاده مي­کنيم.
ديگري روشي است که «آنتي­بادي» بر عليه آن ويروس ساخته مي­شود. يعني آنتي‌بادي موشي را در گياه بيان مي­کند. به‌عبارتي ژن آنتي­بادي را به گياه منتقل کرديم و آن گياه بر عليه آن ويروس واکسينه مي­شود؛ در هر دو حالت تعدادي گياه «تراريخت» به دست آورده‌ايم. البته براي اعلام زود است زيرا زمان بيش‌تري بايد صرف شود.


















 

به نظر شما يک دانش­آموز موفق بايد چه ويژگي­هايي داشته باشد؟
در آن سطح تا به حال فکر نکرده‌ام. اما در اين سطحي كه هستم مي‌توانم بگويم که يک دانشمند موفق کيست؟ کسي است که توانايي علمي بالايي دارد و در مسائل اجتماعي غرق است.
اين مسئله در دنيا گفته مي­شود و فقط مختص ايران نيست يعني مي­گويند دانشمندي که از مسائل اجتماعي اطلاعي ندارد، معمولاً موفق نيست، کسي موفق است که با مسائل اجتماعي سروکار داشته باشد و بتواند واقعيت­ها را درک کند يعني در جهان واقعيت­ها زندگي کند.
اين مشکلي است که من در دانشجويان استعدادهاي درخشان ديده­ام که در جهان واقعي زندگي نمي­کنند و در جهان خودشان زندگي مي­کنند که مي­توان گفت اين افراد يک­بعدي هستند؛ آنان بايد از مسائل اجتماعي، اقتصادي، سياسي و .... سر در بياورند. نمي­خواهيم اقتصاددان شوند، يا سياستمدار يا حتي مسائل اجتماعي همه را حل کنند اما اگر اين مسائل را بدانند با روحيه­ي بهتري کار خواهند کرد، بهتر درس مي‌خوانند، سعي مي­کنند درس خود را به سمت نيازهايي که با علاقه­اشان تطبيق مي­کند جهت بدهند.
اگر مي­پرسيديد چگونه مي­توان يک کار­آفرين برتر شد؟ يا اين‌که چه پارامتري براي موفقيت يک کار­آفرين است؟ مي‌گفتم: هر کسي که بتواند اهداف خود را تعيين کند و علايق خود را با آن تطبيق دهد، و آن اهداف بستگي دارد كه چقدر نيازها را بشناسد مثلاً بگويند من قصد دارم روي فلان موضوع تأثيرگذار باشم يا من مي­توانم در اين مسئله کمک کنم مي­تواند مطلب بسيار وسيع باشد.
 مثلاً در بُعد دانش­آموزي، دانش­آموزي مي­گويد که من دوست دارم در زمينه‌ي کشاورزي، پزشکي، صنعت کار کنم يعني اهداف و علايقش را در آن بُعد تعيين مي­کند. معمولاً علايق و اهداف بايد يکي باشند اما معلوم نيست که يکي باشند که در آن صورت بايد آن‌ها را با هم تطبيق دهيم يعني بايد بگوئيم يک دايره‌ي اهداف داريم و يک دايره‌ي علايق، سپس ببينيم آن‌ها چقدر با هم هم‌پوشاني مي‌كنند و در نهايت در آن هم‌پوشاني شروع به فعاليت کند البته تا زماني­که فرد وارد مسائل اجتماعي نشود و از نزديک با مسائل مواجه نشود هيچ‌کدام از اين
مسائل رخ نمي­دهد.

















رشته‌ي کارشناسي شما چه بوده؟

«زيست سلولي مولکولي»، قبل از انقلاب به اسم «زيست­شناسي» بود که بعد از انقلاب به «ميکروبيولوژي»، «سلولي مولکولي»، «جانوري»، «گياهي» تبديل شد


 

از دوره‌ي دبيرستان به تحصيل در اين زمينه علاقه داشتيد؟

من از دوره‌ي دبستان به پژوهش علاقه داشتم. هنوز فكرهاي خودم يادم مي‌ياد. هميشه فکر مي­کردم من بايد کار تحقيقي انجام دهم، اگر دقت کنيد در تمام کارهايي که تا به حال انجام داده‌ام، الگوي موجود، توليد نبوده بلکه تحقيقي بوده، دوست داشتم از همه چيز سر دربياورم در نتيجه کنجکاوي زيادي داشتم






 

زماني­که کنکور مي­داديد دوست داشتيد در همين رشته قبول شويد؟
دوست داشتم يک کار پژوهشي باشد. زماني­که ما کنکور مي­داديم سال‌هاي 61 يا 62 دوره‌ي انقلاب فرهنگي بود. سال 58 فارغ­التحصيل شدم، يکي دو سال کار ­کردم بعد به خدمت سربازي رفتم (سال 61 و 62 سربازي بودم) بعد از آن سال 63 به دانشگاه آمدم. در آن زمان پزشکي خيلي مطلوب بود البته هنوز هم ظاهراً هست اما نه به آن حد. مردم نمي­دانستند تحقيقات چيست؟ پدر خود من هم مي‌گفت شما اگر پزشک نشويد چه مي­شويد؟ (آقاي دكتر حسابي يك داستاني دارد كه مي‌گفت رفتم پيش رضا شاه كه رضا شاه گفت شنيدم دكتري ولي طبابت نمي‌كني گفتم چه بگويم كه ايشان متوجه شوند پاسخ دادم من از اونهايي هستم كه توپ مي‌سازند. رضاشاه خيلي خوشش اومد و گفت هر چه پول مي‌خواهد بهش بدهيد.) و دليل اين که همه پزشکي را رشته‌ي خيلي خوب مي­دانستند اين بود که در آن زمان پزشک خيلي کم بود يادم هست که پزشک از «بنگلادش» و «هند» مي­آمد كه حتي فارسي هم خيلي بلد نبودند. از طرفي سطح بهداشت هم خيلي پائين بود اين بود که مردم از درد و رنج پزشکي را خيلي خوب مي­فهميدند كه چيست؟
و حتي خانواده‌ي من خيلي تأکيد داشتند که من رشته‌ي پزشکي بخوانم؛ آن زمان کتابي از طرف سازمان سنجش منتشر شده بود که رشته­ها را معرفي مي­کرد، من زماني كه اين کتاب را ورق مي‌زدم رشته سلولي مولکولي و داروسازي توجه مرا به خود جلب کرد يعني اگر در آن زمان 10 انتخاب داشتيم رشته سلولي مولکولي را فقط تهران و شيراز داشتند که من هم اين دو را انتخاب کرده بودم که الحمدلله اين رشته را قبول شدم و راضي هم هستم.
مدت‌ها همه به من مي­گفتند که چرا اين رشته را انتخاب کردي؟ ولي من چون پژوهش را خيلي دوست داشتم فکر مي­کردم از اين طريق بهتر مي­توان ادامه داد. در توضيحاتي كه در معرفي رشته‌ها آمده بود آن بود که اين رشته براي پژوهش در زمينه­هاي سلول شناسي و بيوشيمي است، حدس زدم اين رشته همان رشته­اي است که من به آن علاقه دارم. وقتي به دانشگاه آمدم متوجه شدم راه خوبي را آمده‌ام. آن موقع مشاوره نداشتيم، البته اوايل انقلاب اين دروس در دانشگاهها خيلي سنگين بود و ديدند که دانشجوها فشار زيادي را متحمل مي­شوند در نتيجه حجم دروس را کم کردند، فکر مي­کنم برنامه خوبي بود و من از اساتيد خوبي كه در آنجا داشتم خيلي متشکرم. اين رشته رشته­اي بود که خيلي ديد مرا باز کرد و در ادامه تحصيل بسيار کمکم کرد.

 

به نظر شما خانواده چه نقشي در تحصيل يا زندگي دارد؟

خانواده­ها بيش‌تر مي­توانند انتخاب‌ها را به ما نشان دهند يعني هدايت­گر باشند. ولي نمي­توانند ما را مجبور کنند راهي را برويم، چون در عمل امکان‌پذير نيست. اين ما هستيم که ادامه مي­دهيم و خانواده­ها مي­توانند هدايت و نظارت داشته باشند، تشويق و ترغيب کنند اما فاعل ما هستيم؛ در بحث معلم هم همين طور است معلم فقط به ما درس مي­دهد و کسي که بايد درس را ياد بگيرد و استفاده کند ما هستيم.


 

از اين‌كه وقت‌تان را در اختيار سايت رشد قرار داديد از شما تشكر مي‌كنيم.

1388/1/4 لينک مستقيم

نظر شما پس از تاييد در سايت قرار داده خواهد شد
نام :
پست الکترونيکي :
صفحه شخصي :
نظر:
تایید انصراف
 تطبيق دادن علايق و اهداف (مصاحبه و گزارش شماره‌ي 136)
تطبيق دادن علايق و اهداف (مصاحبه و گزارش شماره‌ي 136)
کسي موفق است که با مسائل اجتماعي سروکار داشته باشد و بتواند واقعيت‌ها را درک کند يعني در جهان واقعيت‌ها زندگي کند. مصاحبه با آقاي دكتر «محمد علي ملبوبي»- قسمت اول

تطبيق دادن

علايق و اهداف



اشاره
بنا داريم مصاحبه‌هايي را با اساتيد برتر رشته‌هاي مختلف علوم براي‌تان آماده كنيم. اين نويد را به شما مي‌دهيم در آينده‌اي نه‌چندان دور، خواننده‌ي مصاحبه‌هايي شنيدني از اين اساتيد گرامي خواهيد بود.

وقتي از جناب دكتر «محمد علي ملبوبي» تقاضا كرديم چند كلمه‌اي صحبت داشته باشيم تا با فعاليت‌هاي اين استاد گرامي – كه داراي سوابقي هم در المپياد فيزيك هستند – آشنا شويم با روي باز از ما استقبال كردند.

سخنوري، دقت در پاسخگويي و رفع اشكال در سؤال‌هاي همكاران‌مان – كه بعضاً سؤال‌ها ناشايانه مطرح مي‌شد -، احترام بسيار به اساتيدشان از ويژگي‌هاي بارز اين استاد گرامي است. 

اميدواريم از اين مصاحبه – كه در سه قسمت براي‌تان ارائه مي‌شود – لذت ببريد.



به‌عنوان اولين سؤال خودتان را معرفي کنيد
«محمد­علي ملبوبي» متولد سال 1341، دانشيار پژوهشگاه ملي مهندسي ژنتيک و زيست فناوري هستم و مدت ۱۲ سال است كه در همين محل به عنوان يک پژوهشگر مشغول به خدمت هستم



چه سالي وارد دانشگاه شديد؟ و در چه دانشگاه­هايي درس خوانده­ايد؟
از سال 1363 تا 67 در دانشکده‌ي «علوم دانشگاه تهران» در رشته‌ي علوم زيست شناسي سلولي مولکولي مشغول بودم، دوره‌ي فوق ليسانس و دکترا را هم در دانشگاه «کوئين» کانادا رشته‌‌ي زيست مولکولي با گرايش گياهي را خواندم


موضوع رساله‌هاي شما چه بوده؟
در دوره‌ي فوق ليسانس، من راجع به ژن­هايي که در رابطه با کمبود فسفات بيانشان بالا مي­رود کار مي­کردم و در دوره‌ي دکترا روي «پروموتورهايي» (Promoters) که اين ژن‌ها را کنترل مي­کنند کار مي­کردم، «پروموتورهايي» كه در زمان کمبود فسفات فعال مي­شوند








دبيرستان شما دبيرستان نمونه مردمي، تيزهوشان و يا دبيرستان خاصي بود؟

دوره‌ي دبيرستان را در شهر «قم» در مدرسه­اي به نام «حکيم نظامي» (قبل از انقلاب) که بعد از انقلاب به «امام صادق» تغيير نام پيدا کرده است بودم. در واقع دوره‌ي دبيرستانم در سال 58 تمام شد و بين سال‌هاي 55 تا 58 که انقلاب شد نام دبيرستان تغيير کرد.

آن زمان اين چيزها (نمونه مردمي، تيزهوشان و ...) وجود نداشت اما مي­توانم بگويم يكي از دبيرستان‌هاي خوب قم بود. از مزاياي آن دبيرستان اين بود كه محيط بزرگي داشت چون در آن زمان­ اكثر مدارس خيلي کوچک بودند و ديگر اين كه آزمايشگاه داشت. من آن موقع در رشته‌ي علوم تجربي درس مي­خواندم و فکر مي­کنم اين مسئله‌ي خيلي مهم و اثرگذاري بود














براي ورود به آن بايد آزمون مي­داديد؟

نه آن زمان، آزمون نبود



رتبه‌ي کنکور شما چند شده بود؟

فکر مي­کنم هزار و دويست و .....



در دبيرستان چگونه دانش­آموزي بوديد؟

معمولاً در طول دوره‌ي تحصيل، اول تا سوم بودم. البته بيش‌تر شاگرد دوم بودم






شما زياد درس مي­خوانديد يا بحث استعداد خدادادي بوده؟

استعداد خدادادي که حتماً بوده ولي من به بچه­هاي خودم توصيه مي­کنم سر کلاس خوب گوش کنند من خودم سر کلاس خيلي خوب گوش مي­کردم و در کلاس فعالانه شرکت مي­کردم در نتيجه بعد از کلاس خيلي درس نمي­خواندم و تقريباً تا سال آخر دانشگاه به ياد ندارم که وقتي براي خواندن درس در حارج ساعت مدرسه صرف کرده باشم. مشق مي‌نوشتم ولي اين كه درس اضافي بخوانم، نبود. البته در مقايسه مدارس آن زمان با مدارس فعلي بايد بگويم كه آن زمان بار درسي به اين شدت نبود و کم‌تر بود چون کلاً علم عقب­تر بود دقيقاً 30 سال پيش بوده و در نتيجه بار درسي آن‌قدر زياد نبود و ما هم سعي مي­کرديم در کلاس فعالانه شرکت کنيم و اين خيلي كمك مي‌كرد. تنها چيزي که بود تمرين و کار در منزل بود که آن هم خيلي کم بود و بعد اين‌که کلاً نحوه‌ي زندگي متفاوت بود.
ما خانواده‌ي خيلي مرفهي نبوديم جزء طبقه­ي متوسط به پائين بوديم. به‌خاطر همين کارهاي ديگري هم انجام مي­دادم. البته مجبور به انجام آن نبودم، اما در حين تحصيل کار هم مي­کردم و فکر مي­کنم اين خيلي مؤثر است.
اگر شما دنبال اين باشيد که عوامل موفقيت افراد را پيدا کنيد، اين الگو را من در افراد موفق ديده‌ام كه کساني که در حين تحصيل کار مي­کنند. البته نه کار منسجم که آدم را پا بند کند، يعني در اين حد كه مخارج روزمره‌امان را به‌دست آوريم. اين موجب سرزندگي آدم در زندگي مي‌شود و ضمناً فرد از اتفاقاتي که پيرامون انسان رخ مي­دهد مطلع مي‌شود. يعني اولش با مسائل ساده­تر بعد با پيچيده­ترها روبرو مي­شود. آن وقت است كه فرد درك مي‌كند که درس را براي چه مي­خواند براي نمره گرفتن، يا براي اينکه به توانائي­هايش افزوده گردد. به‌طور مثال، يکي از اساتيد «اتريشي» مي­گفت يک نفر (كه از رياضيدانان مشهور دنيا بوده) يک روز در ميان درس مي­خوانده دليلش هم اين بوده که اين فرد در جزيره­اي زندگي مي­کرده که همه ماهيگير بودند و در آنجا مدرسه­اي وجود نداشته براي همين براي درس خواندن مجبور بوده با قايق به سرزمين اصلي برود. در ضمن قايق هم هر روز نبوده، روزهايي که قايق نبوده در ماهي‌فروشي کار مي­کرده و رياضي‌اي را که ياد مي­گرفته آن‌جا به کار مي­برده است. يعني از بچگي آنچه را كه مي‌آموخته خوب تمرين مي‌كرده و به‌كار مي‌برده است.



 

به نظر شما محيط آموزشي چقدر در پيشرفت تأثير دارد؟

محيط آموزشي از آن جهت که بتواند قوه‌ي ابتکار و خلاقيت افراد را افزايش دهد خيلي اثر بخش است. اطلاعات را از همه­جا مي­توان کسب کرد به­خصوص در جهان فعلي و با وجود راديو، تلويزيون، اينترنت، روزنامه، مجله هر چه بخواهيم در دسترس است. البته هر چه سن بالاتر مي­رود خودآموزي هم بيش‌تر مي­شود البته زماني که ما نوجوان بوديم امکانات خيلي کم بود منظورم اين است که اگر مدرسه فقط نقش اطلاعات‌دهي پيدا کند نقش اصلي خود را ايفا نکرده گرچه مدرسه سيستم آموزشي دارد که اطلاعات را به‌صورت تدريجي طبق يک برنامه­اي منتقل مي­کند ولي آن نبايد هدف نهايي باشد بلكه آن­جا جائيست که بايد قوه‌ي خلاقيت بچه­ها را تقويت کند. زماني­که ما دانش­آموز بوديم اين چيزها نبود فقط درس ساده بود ما با کاري که بيرون انجام مي­داديم علاقه‌ي خود را تقويت مي­کرديم.
به ياد دارم که غير از اين كه سر کار مي­رفتم به الکترونيک هم خيلي علاقه داشتم ولي هيچ‌وقت نمي­توانستم آن کار را انجام دهم چون کوچک بودم و کسي مرا تحويل نمي­گرفت به‌خاطر همين به جلوي مغازه‌ي تعمير تلويزيون مي­رفتم و مي­ايستادم که فقط ببينم چطور کار مي­کنند، ياد مي­گرفتم و در خانه همان کار را تکرار مي­کردم، در بعضي مواقع سؤالاتي برايم پيش مي­آمد که سعي مي­کردم با يکي مثلاً تعميرکار تلويزيون دوست شوم تا سؤالاتم را از او بپرسم. آن زمان وضع مالي خوبي هم نداشتيم که کيت بخريم. به‌خاطر همين سعي مي‌كردم كه از طريق راهنمايي‌هاي ديگران و يا با قرض گرفتن کتاب و ­خواندنشان و يا بعضي مواقع ايستادن در جلوي کارگاه‌ها تا ببينم که چطور کار مي­کنند، ياد بگيرم. در نهايت اين‌كه به اين طريق به اين حس و علاقه‌ي خود پاسخ مثبت مي‌دادم.
در مدارس به‌خصوص در دوره‌ي فعلي که مدارس خيلي مجهزترند اين کارهاي آزمايشگاهي و کارگاهي خيلي مؤثر است. مثلاً پسر من کلاس «معرق» مي­رود ممکن است به رشته­اي که مي­خواند هم ربطي نداشته باشد ولي همين که قوه‌ي خلاقيت و آفرينش او تقويت مي­شود خيلي مؤثر است. اين‌که حوصله مي­کند راه پيدا مي­کند، برنامه­ريزي مي­کند که چه‌طور اين کار را انجام دهد کار خيلي مؤثري است.
اگر بخواهيم بگوئيم محيط آموزشي چگونه مي­تواند مؤثر باشد، بهتر است بگوئيم همان روال اطلاعات‌دهي و آموزش کلاسيک را ادامه دهد ولي بهترين کار اين است که
1- قوه‌ي خلاقيت نوجوان‌ها و جوان‌ها را افزايش دهد. 
2- توانايي کار تيمي را افزايش دهد
در دوره‌ي فعلي کار غيرتيمي نمي­توان انجام داد. الان من در انجمن «بيوتكنولوژي»، شرکت خصوصي و پژوهشگاه به‌عنوان پژوهشگر با افراد مختلف کار مي‌کنم، در مردم ما توانايي کار تيمي خيلي ضعيف است. در حال حاضر اولين کار ما وارد کردن دانشجويان فارغ­التحصيل مراجعه­کننده به ما، به کار تيمي است که البته بعضي از آن‌ها مقاومت مي‌کنند كه شايد يك دليل آن، چيزي به نام «قهرماني» كه در فرهنگ ماست، باشد که علي­رغم داشتن ماهيت مثبت، اما ضد کار تيمي است چون قهرمان يک نفر است.
ما اگر تيم­هاي فوتبال قهرمان داشته باشيم از اين جهت، فوتبال مثبت است و در آن صورت است كه نتيجه‌ خيلي بهتر مي­شود. ولي در دوره‌ي فعلي ما مجبوريم با تخصص‌هاي مختلف کار کنيم. به‌طور مثال ما در اين‌جا يعني دفتر شرکت زيست فناور سبز محصولي از پژوهش­هاي خودمان که اختراع خودمان بوده را به توليد رسانده‌ايم. براي اين‌که اين کار انجام شود حداقل 5 تخصص با هم کار کرده‌اند تا يک کود 100 گرمي فرموله شود. بدين ترتيب ما مجبور بوديم 5 تخصص مختلف را در 5 تيم در کنار هم داشته باشيم تا با هم کار کنند.





















 

 

تا به حال چه پروژه­هاي تحقيقاتي انجام داده­ايد؟

من تا به الان 10-12 پروژه‌ي تحقيقاتي داشتم که يکي همين موردي بود که گفتم يعني توليد کود زيستي فسفاته که تحت عنوان بارور2 ، ۵ سال است که به بازار عرضه شده و به‌عنوان ايده­اي که به نتيجه رسيد موفقيت خودش را نشان داده و در واقع جايگزيني براي کودهاي شيميايي فسفاته است. اگر ما به‌طور ميانگين 50% کود شيميايي فسفاته را با کود زيستي فسفاته جايگزين کنيم بدين معني است که به ازاي هر 100 کيلوگرم کود شيميايي که کم مي­کنيم 100 گرم از اين کود اضافه مي­کنيم.
به اضافه اينکه اين کود سالم­تر و طبيعي­تر است چون در واقع باکتري­ها هستند و در ضمن افزايش محصول را هم در پي خواهد داشت. يعني به طور ميانگين 6/15% افزايش محصول دارد و تا الان حدود يك ميليون هکتار از زمين‌هاي کشورمان از اين کود استفاده کرده­اند. اين کود در واقع حاوي دو نوع باکتري است که يک نوع ازآن­ها با ترشح اسيد­هاي آلي در اطراف ريشه‌ي گياه محيط را اسيدي مي­کنند و باعث مي­شوند ترکيبات معدني فسفاته شکسته شوند و گياه فسفات را جذب کند. نوع ديگر باکتري با ترشح آنزيم اسيد فسفاتاز باعث مي­شود ترکيبات آلي فسفاته موجود در خاک در اطراف ريشه شکسته شوند و گياه فسفات را جذب کند. نکته اين است که در اطراف گياه در خاک 500 تا 1000 برابر نياز گياه فسفات وجود دارد ولي گياه فقط قادر به جذب يون فسفات است.
 اين دو نوع باکتري قادرند با کمک هم ترکيبات آلي و معدني را شکسته و قابل جذب براي گياه کنند كه اين موجب مي‌شود كه جذب فسفات بيش‌تر، رشد بيش‌تر، ميوه‌ي بهتر، گل­دهي گردد يعني چيزي که ما در محصولات زراعي و محصولات باغي شاهد آن بوديم. اين پروژه­اي بود که در قالب طرح ملي شروع شد ولي بعد در گروه «ميکروبيولوژي کاربردي گياهي» جهاد دانشگاه تهران گسترش پيدا کرد. پايگاه اصلي آن‌جا بود اما مؤسسات مختلفي حتي بخش خصوصي و دولتي در اين کار کمک کردند 25 نفر محقق در اين کار فعال بودند اين کود الان در سطح وسيع در کشور استفاده مي­شود.
 آزمايشات خيلي زيادي در آزمايشگاه، گلخانه و در مزرعه انجام شده است. تا كنون بيش از 30 آزمايش آماري روي آن انجام داده ايم و بيش از 2200 گزارش آزمايش مشاهده­اي هم جمع‌اوري كرده ايم. اين‌ها حجم زيادي از كار است.

پروژه ديگر من:

روي شناسايي ژن­هاي رمز کننده‌ي اسيد فسفاتازها کار مي­کنيم و به دنبال اين هستيم فسفاتازهايي که قابليت کاربردي هم در بخش کشاورزي به صورت کود زيستي و گياه ترانس‌ژنيك و هم در بخش كيت‌هاي تشخيصي چون فسفاتازها خيلي پايدار هستند و براي آشکارسازي سيگنال استفاده مي­شوند.
حتي فسفاتازهايي کاربرد ديگري در معادن براي استخراج فسفات دارند را شناسايي كنيم و در واقع اين از چشم­اندازهاي دوردست ماست. در واقع کار اصلي ما در مورد شناسايي ژن­هايي است که در رابطه با کمبود فسفات در گياه به ويژه فسفاتازها هستند.
کار ديگر ما، شناسايي ژن­هايي است که در رابطه با تحمل شوري در گياهان بيان آن‌ها بالا مي­رود و باعث تحمل بيش‌تر شوري مي­شوند. يکي از خويشاوندان وحشي گندم به نام «آلاروپوس لگوپوئيدس» در منطقه‌ي ماست كه تا 900 ميلي­مولار نمک را تحمل مي‌کند. در حالي كه گندم­هاي متحمل به شوري تا 250 ميلي­مولار را تحمل مي­کنند. اين گياه، گياه شگفت­آوري است و ما هم روي ژن­هاي آن کار مي­کنيم. همکاري با پروژه‌هاي ديگري هم داريم. مثلاً توليد چغندرقند ترانس ژنيك مقاوم به بيماري «رايزومونيا» که مرحله‌ي آزمايشگاهي آن تمام شده و الان در فاز گلخانه­اي آن هستيم اين کار تا 6-7 سال ديگر طول مي­کشد. بيماري «رايزومونيا» بيماري خسارت‌آوري در ايران در منطقه‌ي خراسان و فارس است (بيش‌تر گسترده شده است). اين بيماري به صورتي است که هر جا وارد شود. امكان ريشه­کني وجود ندارد مگر اين‌که ما ارقام مقاوم به آن بيماري را معرفي کنيم. ما به دو طريق گياهان مقاوم ايجاد کرده­ايم يکي گياهاني هستند که در آن‌ها از پديده‌ي «خاموشي ژن» استفاده مي­کنيم. يعني از خود ويروس بر عليه خود ويروس استفاده مي­کنيم.
ديگري روشي است که «آنتي­بادي» بر عليه آن ويروس ساخته مي­شود. يعني آنتي‌بادي موشي را در گياه بيان مي­کند. به‌عبارتي ژن آنتي­بادي را به گياه منتقل کرديم و آن گياه بر عليه آن ويروس واکسينه مي­شود؛ در هر دو حالت تعدادي گياه «تراريخت» به دست آورده‌ايم. البته براي اعلام زود است زيرا زمان بيش‌تري بايد صرف شود.


















 

به نظر شما يک دانش­آموز موفق بايد چه ويژگي­هايي داشته باشد؟
در آن سطح تا به حال فکر نکرده‌ام. اما در اين سطحي كه هستم مي‌توانم بگويم که يک دانشمند موفق کيست؟ کسي است که توانايي علمي بالايي دارد و در مسائل اجتماعي غرق است.
اين مسئله در دنيا گفته مي­شود و فقط مختص ايران نيست يعني مي­گويند دانشمندي که از مسائل اجتماعي اطلاعي ندارد، معمولاً موفق نيست، کسي موفق است که با مسائل اجتماعي سروکار داشته باشد و بتواند واقعيت­ها را درک کند يعني در جهان واقعيت­ها زندگي کند.
اين مشکلي است که من در دانشجويان استعدادهاي درخشان ديده­ام که در جهان واقعي زندگي نمي­کنند و در جهان خودشان زندگي مي­کنند که مي­توان گفت اين افراد يک­بعدي هستند؛ آنان بايد از مسائل اجتماعي، اقتصادي، سياسي و .... سر در بياورند. نمي­خواهيم اقتصاددان شوند، يا سياستمدار يا حتي مسائل اجتماعي همه را حل کنند اما اگر اين مسائل را بدانند با روحيه­ي بهتري کار خواهند کرد، بهتر درس مي‌خوانند، سعي مي­کنند درس خود را به سمت نيازهايي که با علاقه­اشان تطبيق مي­کند جهت بدهند.
اگر مي­پرسيديد چگونه مي­توان يک کار­آفرين برتر شد؟ يا اين‌که چه پارامتري براي موفقيت يک کار­آفرين است؟ مي‌گفتم: هر کسي که بتواند اهداف خود را تعيين کند و علايق خود را با آن تطبيق دهد، و آن اهداف بستگي دارد كه چقدر نيازها را بشناسد مثلاً بگويند من قصد دارم روي فلان موضوع تأثيرگذار باشم يا من مي­توانم در اين مسئله کمک کنم مي­تواند مطلب بسيار وسيع باشد.
 مثلاً در بُعد دانش­آموزي، دانش­آموزي مي­گويد که من دوست دارم در زمينه‌ي کشاورزي، پزشکي، صنعت کار کنم يعني اهداف و علايقش را در آن بُعد تعيين مي­کند. معمولاً علايق و اهداف بايد يکي باشند اما معلوم نيست که يکي باشند که در آن صورت بايد آن‌ها را با هم تطبيق دهيم يعني بايد بگوئيم يک دايره‌ي اهداف داريم و يک دايره‌ي علايق، سپس ببينيم آن‌ها چقدر با هم هم‌پوشاني مي‌كنند و در نهايت در آن هم‌پوشاني شروع به فعاليت کند البته تا زماني­که فرد وارد مسائل اجتماعي نشود و از نزديک با مسائل مواجه نشود هيچ‌کدام از اين
مسائل رخ نمي­دهد.

















رشته‌ي کارشناسي شما چه بوده؟

«زيست سلولي مولکولي»، قبل از انقلاب به اسم «زيست­شناسي» بود که بعد از انقلاب به «ميکروبيولوژي»، «سلولي مولکولي»، «جانوري»، «گياهي» تبديل شد


 

از دوره‌ي دبيرستان به تحصيل در اين زمينه علاقه داشتيد؟

من از دوره‌ي دبستان به پژوهش علاقه داشتم. هنوز فكرهاي خودم يادم مي‌ياد. هميشه فکر مي­کردم من بايد کار تحقيقي انجام دهم، اگر دقت کنيد در تمام کارهايي که تا به حال انجام داده‌ام، الگوي موجود، توليد نبوده بلکه تحقيقي بوده، دوست داشتم از همه چيز سر دربياورم در نتيجه کنجکاوي زيادي داشتم






 

زماني­که کنکور مي­داديد دوست داشتيد در همين رشته قبول شويد؟
دوست داشتم يک کار پژوهشي باشد. زماني­که ما کنکور مي­داديم سال‌هاي 61 يا 62 دوره‌ي انقلاب فرهنگي بود. سال 58 فارغ­التحصيل شدم، يکي دو سال کار ­کردم بعد به خدمت سربازي رفتم (سال 61 و 62 سربازي بودم) بعد از آن سال 63 به دانشگاه آمدم. در آن زمان پزشکي خيلي مطلوب بود البته هنوز هم ظاهراً هست اما نه به آن حد. مردم نمي­دانستند تحقيقات چيست؟ پدر خود من هم مي‌گفت شما اگر پزشک نشويد چه مي­شويد؟ (آقاي دكتر حسابي يك داستاني دارد كه مي‌گفت رفتم پيش رضا شاه كه رضا شاه گفت شنيدم دكتري ولي طبابت نمي‌كني گفتم چه بگويم كه ايشان متوجه شوند پاسخ دادم من از اونهايي هستم كه توپ مي‌سازند. رضاشاه خيلي خوشش اومد و گفت هر چه پول مي‌خواهد بهش بدهيد.) و دليل اين که همه پزشکي را رشته‌ي خيلي خوب مي­دانستند اين بود که در آن زمان پزشک خيلي کم بود يادم هست که پزشک از «بنگلادش» و «هند» مي­آمد كه حتي فارسي هم خيلي بلد نبودند. از طرفي سطح بهداشت هم خيلي پائين بود اين بود که مردم از درد و رنج پزشکي را خيلي خوب مي­فهميدند كه چيست؟
و حتي خانواده‌ي من خيلي تأکيد داشتند که من رشته‌ي پزشکي بخوانم؛ آن زمان کتابي از طرف سازمان سنجش منتشر شده بود که رشته­ها را معرفي مي­کرد، من زماني كه اين کتاب را ورق مي‌زدم رشته سلولي مولکولي و داروسازي توجه مرا به خود جلب کرد يعني اگر در آن زمان 10 انتخاب داشتيم رشته سلولي مولکولي را فقط تهران و شيراز داشتند که من هم اين دو را انتخاب کرده بودم که الحمدلله اين رشته را قبول شدم و راضي هم هستم.
مدت‌ها همه به من مي­گفتند که چرا اين رشته را انتخاب کردي؟ ولي من چون پژوهش را خيلي دوست داشتم فکر مي­کردم از اين طريق بهتر مي­توان ادامه داد. در توضيحاتي كه در معرفي رشته‌ها آمده بود آن بود که اين رشته براي پژوهش در زمينه­هاي سلول شناسي و بيوشيمي است، حدس زدم اين رشته همان رشته­اي است که من به آن علاقه دارم. وقتي به دانشگاه آمدم متوجه شدم راه خوبي را آمده‌ام. آن موقع مشاوره نداشتيم، البته اوايل انقلاب اين دروس در دانشگاهها خيلي سنگين بود و ديدند که دانشجوها فشار زيادي را متحمل مي­شوند در نتيجه حجم دروس را کم کردند، فکر مي­کنم برنامه خوبي بود و من از اساتيد خوبي كه در آنجا داشتم خيلي متشکرم. اين رشته رشته­اي بود که خيلي ديد مرا باز کرد و در ادامه تحصيل بسيار کمکم کرد.

 

به نظر شما خانواده چه نقشي در تحصيل يا زندگي دارد؟

خانواده­ها بيش‌تر مي­توانند انتخاب‌ها را به ما نشان دهند يعني هدايت­گر باشند. ولي نمي­توانند ما را مجبور کنند راهي را برويم، چون در عمل امکان‌پذير نيست. اين ما هستيم که ادامه مي­دهيم و خانواده­ها مي­توانند هدايت و نظارت داشته باشند، تشويق و ترغيب کنند اما فاعل ما هستيم؛ در بحث معلم هم همين طور است معلم فقط به ما درس مي­دهد و کسي که بايد درس را ياد بگيرد و استفاده کند ما هستيم.


 

از اين‌كه وقت‌تان را در اختيار سايت رشد قرار داديد از شما تشكر مي‌كنيم.

1388/1/4 لينک مستقيم

نظر شما پس از تاييد در سايت قرار داده خواهد شد
نام :
پست الکترونيکي :
صفحه شخصي :
نظر:
تایید انصراف
 New Blog
شما بايد وارد شده واجازه ساخت و يا ويرايش وبلاگ را داشته باشيد.
 Blog Archive
 Blog List
 test
Use module action menu to edit content
 1











 صفحه‌ي اول

تنظیمات میزبان
مديريت پورتال‌ها
تعاریف ماژول‌ها
مدیریت فایل
مشتريان تبليغات
SQL
زمانبندي برنامه‌ها
مديريت زبان‌ها
مديريت جستجو
مديريت لیست‌ها
مديريت کاربران ارشد
Open-SearchEngine Admin
رویه ها
تنظیمات سایت
مديريت صفحات
نقش های امنیتی
مديريت كاربران
مشتريان تبليغات
گزارشات سایت
گروه های خبری
مدیریت فایل
سطل بازيافت
نمایشگر رخدادها
رویه ها
مديريت زبان‌ها
تنظیمات سایت
احراز هویت
مرورگر راهكارها
PageBlaster
What's New
صفحات شركت صفر و يك
نظرسنجي انجمن كامپيوتر
تست براي خانم معزي
صفحه خالي
ورود
جواد
مخفي3
مخفي 4
صفحه چت و گفتگو
تست - اميرغياثوند
تست انجمن
مسابقات المپيادها
المپيادهاي علمي رشد
تالار گفتگو
زنگ تفريح المپيادها
تست معرفي سايت
عليمرداني
صدري
خانه كامپيوتر
تست نظرسنجي
عليمرداني 2
پيمان داودي
عليمرداني 4
المپياد رياضي
المپياد كامپيوتر
المپياد فيزيك
المپياد زيست شناسي
عليمرداني 5
وب 2
وب 2 (صفحه اول)
قريبي فر
زنگ‌تفريح‌ها
فلش‌هاي بزرگ شيمي
عليمرداني 6
عليمرداني 10
عليمرداني 12
تست آلبوم
فراز اميرغياثوند
پرسش و پاسخ زيست شناسي
پرسش و پاسخ علمي
پرسش و پاسخ كامپيوتر
پرسش و پاسخ علمي
فعاليت‌هاي علمي
صدري تست
تست
فلش‌هاي رياضي
برندگان شيمي واقعي2
درباره رشد
نقشه سايت
ارتباط با رشد
صفحه اصلي انجمنها
راهنماي استفاده از انجمن
پایگاههای مدارس و استانها
پایگاههای رشد
پایگاههای مفید
وزارت آموزش و پرورش
معرفي چرخه‌ي سوخت هسته‌اي ايران
شهيد بهشتي و آموزش و پرورش
پایگاه مدارس جمهوری اسلامی ایران
فراخوان مقاله‌ی پدافند غيرعامل
ويژه‌نامه‌ی ماه مبارك رمضان
فراخوان مقاله‌ی اقتصاد سالم
ويژه‌نامه‌ی نوروز 1388 هجری شمسی
مسابقه‌ی عكاسی - مكان‌های ديدنی ايران - 1388
جشنواره‌ی فرهنگی و هنری پايداری ملی
پدافند غيرعامل - شبكه‌ی رشد
گالري عكس پدافند غيرعامل رشد
اخبار پدافند غيرعامل
پيوندهای مفيد پدافند غيرعامل
آموزش پدافند غيرعامل
دفاع غيرعامل در دفاع مقدس
بانك فايل پدافند غيرعامل
مقالات منتخب فرهنگيان - پدافند غيرعامل
آموزش دفاع غيرعامل - نظامی
اخبار جشنواره پايداری
بيانيه‌ی هيئت داوران جشنواره‌ی پايداری ملی
مصاحبه با دكتر جلالی - رييس سازمان پدافند غيرعامل
معرفي اعضای شورای سياستگذاری و مسئولين كميته‌ها
جشنواره از منظر دبير جشنواره - سيد محمدرضا مصطفوی
آثار برتر جشنواره پايداری ملی - شعر و داستان
آثار برتر جشنواره پايداری ملی - هنرهای تجسمی
آثار برتر جشنواره پايداری ملی -سايت و پايگاه مجازی
آثار برتر جشنواره پايداری ملی - مقالات علمی عمومی
آثار برتر جشنواره پايداری ملی - مقالات فرهنگيان
آثار برتر جشنواره پايداری ملی - مقالات علمی ترجمه‌
آثار برتر جشنواره پايداری ملی - پژوهش‌های علمی
آثار برتر جشنواره پايداری ملی - كتاب‌ها
آثار برتر جشنواره پايداری -پايان‌نامه‌های دانشجویی
آثار برتر جشنواره پايداری - مجلات و نشريات
آثار برتر جشنواره پايداری ملی - گزارش مستند
آثار برتر جشنواره پايداری ملی - فيلم
آثار برتر جشنواره پايداری ملی - لوح فشرده
هفت‌سين چيست؟
آيين‌های نوروزی ايرانيان
پيامك‌های نوروزي
صوت و اسكرين‌سيور نوروزی
عيد در فرهنگ اسلامی
نوروز از ديدگاه دكتر شريعتی
گالری تصاوير نوروز 1388 رشد
مسابقه‌ی عكاسی مكان‌های ديدنی ايران - نوروز 1388
دعاهای روزهاي ماه رمضان
ربناهای قرآن
پایگاه مدارس استان آذربایجان شرقی
پایگاه مدارس استان آذربایجان غربی
پایگاه مدارس استان اردبیل
پایگاه مدارس استان اصفهان
پایگاه مدارس استان ایلام
پایگاه مدارس استان بوشهر
پایگاه مدارس استان تهران
پایگاه مدارس استان چهارمحال و بختیاری
پایگاه مدارس استان خراسان شمالی
پایگاه مدارس استان خراسان رضوی
پایگاه مدارس استان خراسان جنوبی
پایگاه مدارس استان خوزستان
پایگاه مدارس استان زنجان
پایگاه مدارس استان سمنان
پایگاه مدارس استان سیستان و بلوچستان
پایگاه مدارس استان فارس
پایگاه مدارس استان قزوین
پایگاه مدارس استان قم
پایگاه مدارس استان کردستان
پایگاه مدارس استان کرمان
پایگاه مدارس استان کرمانشاه
پایگاه مدارس استان کهکیلویه و بویراحمد
پایگاه مدارس استان گلستان
پایگاه مدارس استان گیلان
پایگاه مدارس استان لرستان
پایگاه مدارس استان مازندران
پایگاه مدارس استان مرکزی
پایگاه مدارس استان هرمزگان
پایگاه مدارس استان همدان
پایگاه مدارس استان یزد
پایگاه های علمی، آموزشی، فرهنگی
سازمان های دولتی
رسانه ها
معرفی پایگاههای دانشگاهی و موسسات آموزش عالی
معرفی مدارس
بانك نرم‌افزار رشد
آلبوم عكس
دانشنامه
آزمون الكترونيكي و بانك سؤال
فعاليت‌هاي علمي رشد
هدايت تحصيلی
آموزش الكترونيكي
امتحانات نهایی پايه‌ی سوم متوسطه
سؤالات نهایی رشته‌های حرفه‌ای سال 86
سؤالات نهايي رشته‌هاي نظري سال 85
سؤالات نهايي رشته‌هاي فني سال 85
سؤالات نهايي رشته‌هاي حرفه‌اي سال 85
سؤالات نهایی رشته‌های نظری سال 86
سؤالات نهایی رشته‌های فنی سال 86
برنامه و سؤالات نهایی رشته‌های نظری خرداد 87
برنامه و سؤالات نهایی رشته‌های فنی خرداد 87
برنامه و سؤالات نهایی رشته‌های حرفه‌ای خرداد 87
برنامه و سؤالات نهایی رشته‌های حرفه‌ای خرداد 88
برنامه و سؤالات نهایی رشته‌های نظری خرداد 88
برنامه و سؤالات نهایی رشته‌های فنی خرداد 88
آموزش ويندوز و نرم‌افزارهاي كاربردي
آموزش تایپ فارسی
آموزش الکترونیکی كتاب‌های درسی
متن کتاب های درسی
انتخاب من
مشاغل من
مجموعه سوالات
مشاوره‌ي تيزهوشان و اولیاي آن‌ها
مصاحبه المپيادها
پيوندها
المپياد رياضي
نتايج نظرسنجي
علوم و فنون جديد
رباتيك
مشاهده‌ي علمي
مناسبت‌ها
لينك‌هاي مسابقه‌ها و زنگ‌تفريح‌هاي المپيادها
كارآفريني
المپياد كامپيوتر
المپياد فيزيك
المپياد شيمي
المپياد زيست‌شناسي
زنگ تفريح زيست
مسابقه‌ي زيست‌
سرفصل‌ها
آموزش زيست‌شناسي
مصاحبه و گزارش زيست‌شناسي
انيميشن‌هاي زنگ‌تفريح‌هاي زيست‌شناسي
تاريخچه‌ي المپياد جهاني زيست‌شناسي
راهنماي سايت المپياد زيست‌شناسي
برندگان مسابقه‌ي المپياد زيست‌شناسي
پرسش و پاسخ شيمي
مسابقه‌ي المپياد شيمي
راهنماي سايت المپياد شيمي
زنگ تفريح شيمي
تاريخچه‌ي المپياد جهاني شيمي
آموزش شيمي
مصاحبه و گزارش شيمي
تاريخچه‌ي المپياد جهاني شيمي
تاريخچه‌ي المپياد جهاني شيمي - 3
مسابقه‌ي شيمي > برندگان مسابقه‌ي شيمي
برندگان شيمي واقعي(مخفي)
مسابقه‌ي فيزيك
زنگ تفريح فيزيك
تاريخچه‌ي ني فيزيك
برندگان مسابقه‌ي المپياد فيزيك
راهنماي سايت المپياد فيزيك
گزارشي از المپياد جهاني فيزيك - قسمت پانزدهم
بزرگان فيزيك
آموزش فيزيك
مصاحبه و گزارش فيزيك
عكس روز فيزيك
عكس المپياد فيزيك
مسابقه كامپيوتر
زنگ تفريح كامپيوتر
تاريخچه‌ي المپياد جهاني كامپيوتر
مصاحبه و گزارش كامپيوتر
راهنماي سايت المپياد كامپيوتر
انيميشمن‌هاي كامپيوتر
برندگان مسابقه‌ي المپياد كامپيوتر
مسابقه‌ي رياضي
زنگ تفريح رياضي
تاريخچه‌ي رياضي
راهنماي سايت المپياد رياضي
برندگان مسابقه‌ي رياضي
آموزش رياضي
مصاحبه و گزارش المپياد رياضي
گزارش‌هاي تصويري المپياد رياضي
زنگ تفريج رياضي
گزارش المپياد جهاني فيزيك - قسمت پنجم
گزارشي از المپياد جهاني فيزيك - قسمت سيزدهم
گزارشی از المپیاد جهانی فیزیک - قسمت هفتم
گزارش از المپياد جهاني فيزيك - قسمت يازدهم
گزارشي از المپياد جهاني فيزيك - قسمت هشتم
گزارشي از المپياد جهاني فيزيك - قسمت دهم
گزارشي از المپياد جهاني فيزيك - قسمت شانزدهم
گزارشي از المپياد جهاني فيزيك - قسمت هفدهم
گزارشي از المپياد جهاني فيزيك - قسمت نهم
گزارشي از المپياد جهاني فيزيك - قسمت دوازدهم
گزارشي از المپياد جهاني فيزيک- قسمت اول
گزارشي از المپياد جهاني فيزيك - قسمت سوم
گزارشي از المپياد جهاني فيزيك - قسمت دوم
پشت صحنه‌ي المپياد جهاني فيزيك - قسمت اول
گزارشي از المپياد جهاني فيزيك - قسمت چهارم
المپياد جهاني رياضي در سال 1387
المپياد جهاني فيزيك در سال 1387
المپياد جهاني كامپيوتر در سال 1387
المپياد جهاني شيمي در سال 1387
المپياد جهاني زيست‌شناسي در سال 1387
گزارشي از المپياد جهاني فيزيك - قسمت بيستم
گزارشي از المپياد جهاني فيزيك - قسمت نوزدهم
راهنما
وضعيت:نمايشويرايشDesign پنل كنترل نمايش داده شود؟
عملكردهاي صفحه
اضافه كردن تنظيمات حذف

كپي Export Import
اضافه كردن ماژول جديداضافه كردن ماژول موجودماژول: <يك ماژول انتخاب كنيد>LinksRotatorSimple GallerySimple Gallery Tag CloudSnapsis PageBlasterText/HTMLXML/XSLXMod FormViewZeroAndOne_Menuآكاردئونآناليزگر گوگلاخباراطلاعیه هاانجمناوقات شرعیبازخوردپرسش و پاسختب استريپتب استريپ پيشرفتهچت و گفتگوحساب کاربرفرم سازقاب تبلیغاتیقاب محتواگالري تصاويرگرداننده محتوالینک درختیلینک عکس دارمحتواي زندهمستنداتمعرفی سایتمنومنوي کنارينتایج جستجونظرسنجینقشه سايتنمايش اسلايدي محتواي زندهنمايشگر عكس تصادفيوبلاگورودورودی جستجوکاربران آنلاین SSOکتابهاکتابها-منتخبکتابها-مولفان قاب: ContentPane
عنوان: الحاق: بالاانتها اضافه كردن
قابليت مشاهده: شبيه صفحهفقط ويرايشگران صفحه رديف كردن: چپمركزراستنا مشخص

نصب ماژولهاي اضافي امور معمول
سايت كاربران نقش‌ها

فايل ها راهنما Solutions



شبكه‌ی رشد
سرویسهای آموزشی
گالري‌ها
پيوندها
انجمن‌ها
پست الکترونیکی
شما و رشد
مخفی
اخبار و اطلاعيه‌ها
menuu
مدیریت
میزبان


چهار‌شنيه ۱۵ مهر ۱۳۸۸ خروج ProfileAdmin



صفحه اولدانشنامهفعالیتهای علمیآموزش الکترونیکیهدایت تحصیلیسوال و آزموناخبار و اطلاعیه هاگالری عکسپیوند هابانک نرم افزارانجمنهاپست الکترونیکی

Edit TabStrip



عنوان

عنوان را در اين قسمت وارد نمائيد
متن

متن را در اين قسمت وارد نمائيد جعبه متن اصلی ویرایشگر متن قوی

  صفحه‌ي اصلي
تيزهوشان: چملات الهام بخش
مصاحبه: دكتر كاظم‌پور - 1
مصاحبه: دكتر كاظم‌پور - 2
مشاوره تيزهوشان | مصاحبه | خبر
    فعاليت‌هاي علمي
تيزهوشان: چملات الهام بخش
مصاحبه: دكتر كاظم‌پور - 1
مصاحبه: دكتر كاظم‌پور - 2
مشاوره تيزهوشان | مصاحبه | خبر
 
  المپياد رياضي
مسابقه: عبور مكعب‌ها از هم (22 شهريور)
زنگ‌تفريح: ماشين كانوي (2 شهريور)
آموزش | مسابقه | زنگ تفريح | مشاوره
    المپياد فيزيك
مسابقه: رولر كاستر (10 شهريور)
زنگ‌تفريح: ماشين كانوي (2 شهريور)
آموزش | مسابقه | زنگ تفريح | مشاوره
 
  المپياد كامپيوتر
مسابقه: عبور مكعب‌ها از هم (22 شهريور)
زنگ‌تفريح: ماشين كانوي (2 شهريور)
آموزش | مسابقه | زنگ تفريح | مشاوره
    المپياد شيمي
مسابقه: عبور مكعب‌ها از هم (22 شهريور)
زنگ‌تفريح: ماشين كانوي (2 شهريور)
آموزش | مسابقه | زنگ تفريح | مشاوره
 
  المپياد زيست‌شناسي
مسابقه: عبور مكعب‌ها از هم (22 شهريور)
زنگ‌تفريح: ماشين كانوي (2 شهريور)
آموزش | مسابقه | زنگ تفريح | مشاوره
    خبر
» ماشين كانوي (2 شهريور)
» ماشين كانوي (2 شهريور)


متن Html خام


ترتيب نمايش

ترتيب نمايش را در اين قسمت وارد نمائيد
كليدواژه

كليد واژه ها را در اين قسمت وارد نمائيد

تاييد انصراف حذف







صفحه‌‌ی اول | درباره‌‌ی رشد | ارتباط با رشد | نقشه‌‌ی رشد
وزارت آموزش و پرورش > سازمان پژوهش و برنامه‌ريزی آموزشی
معاونت فن آوری ارتباطات و اطلاعات آموزشی > دفتر توسعه فناوری اطلاعات آموزشی

مدت زمان ساخت صفحه 0.5468925 ثانيه
 11
Use module action menu to edit content