از تعدادي از دانشاموزان دربارهي بازار و خريدهايشان سؤال پرسيده شده كه توجهي شما را به جوابهاي آنها جلب ميكنيم
| «پيتر فورد» (Peter Ford) از انگلستان |
تعدادي جواهرات براي دوستانم، پدر و مادرم و سرپرستان تيم خريدم. مردي ديدم كه بر روي بشقاب منبتكاري ميكرد و دوستم «آليس» (Alice) اجازه خواست كه خودش انجام دهد.
| «گريس جانسون» (Grace Johnsen) از غنا |
زيبا بود و تعداد زيادي صنايع دستي وجود داشت. يك جعبه مداد رنگي براي برادر كوچكترم و يك شال زيبا براي خودم خريدم.
| «دنيس ناردين» (Denis Nardin) از ايتاليا | بازار بسيار جالب بود. يك قاليچه و گردنبند خريدم و براي دوست دخترم هم يك قاليچه خريدم.
| «گديميناس پكسيس» (Gediminas Peksys) | از ليتواني | خوشم آمد. چند كار هنري ساخته شده از مس براي خانوادهام خريدم.
| «آلكساس مازلياسكاس»(Aleksas Mazeliauskas) | از ليتواني | بازار خيلي شلوغ بود. اولين بار بود كه چنين جايي را ديده بودم. جالب بود اما وقت كافي نبود تا هر چه كه ميخواهم را بخرم. يك قاليچه خريدم كه از موي شتر ساخته شده بود. همچنين تعدادي شال گرفتم. ميخواستم يك ظرف سفالي بخرم اما نتوانستم چيزي را كه ميخواستم پيدا كنم.
| «پائول مك الهاين» (Paul McElhianc) از ايرلند | براي مادرم يك شال خريدم. دنبال يك رنگ ديگري ميگشتم اما فقط توانستم اين را پيدا كنم. طاقهاي اينجا را دوست دارم، بيسار زيبا هستند. |