«آندره مارتینز»، زیستشناس تکاملی دانشگاه سائوپائولوی برزیل، با استفاده از شبیهسازیهای رایانهای دو جمعیت رقیب، ثابت کرده که پیری و مرگ از مزیتهایی برخوردارند که برای کل گونه انسان مهم است.
ژن انسان تا نیمه بیستسالگی بسیار محافظ بوده و پس از آن دیگر در جریانات بدن انسان دخالت نکرده و انسان به آرامی رو به زوال میرود. شبیهسازیهای مارتینز که با استفاده از نقاط در مناطقی مربعی شکل، برای شبیهسازی دو تمدن رقیب که یکی میرا و دیگری نامیرا است، بوجود آمده، به اثبات این امر پرداخته که پیری از مزیتهایی برخوردار است.
به گفته مارتینز، گونههایی که پیر میشوند، میتوانند رقبای فناناپذیر را به سوی انقراض هدایت کنند. این نتیجه برخلاف درک از هرس شدن به علت مرگ افراد پیرتر ناشی میشود. زمانی که تغییر و دگرگونی صورت میگیرد، هر نسل به شکل بهتری با شرایط جدید وفق پیدا میکند.
آوودری دو گری، محقق انگلیسی که در مقوله پیریشناسی تحقیقات کرده است، در سال 2008 پیشبینی کرده بود که اولین کودکی که میتواند تا 1000 سالگی زندگی کند، در حال حاضر متولد شده است. وی بر رویکردهایی تمرکز داشت که پیری را در بدن شکست میدادند.
ری کورزویل، نویسنده آمریکایی نیز یک توسعه عظیم را در هوش ماشینی پیشبینی کرده که به لحظهای منجر میشود که ذهن انسان در یک دستگاه دانلود شده و از این رو برای همیشه زنده خواهد ماند.
در صورتی که گونه انسانی بتواند چنین راهی را کشف کند، انسان ممکن است با گونههای رقیب که از مزیت پیری و مرگ برخوردارند، منقرض شود.
مدلهای رایانهای مارتینز در ابتدا به دلیل برخی ترفندهای ریز در نرمافزار، بسیار متفاوت رفتار کرده و گونههای نامیرا که تنها در اثر حادثه میمیرند، در برابر گونه رقییب از مزیت برخوردار بودند.
اما با معرفی عناصر جدید مانند دگرگونی، جمعیتهایی که به هرس گونه خود از طریق پیری میپردازند، از یک مزیت برخوردار بودند.
شبیهسازی مارتینز اگر چه بسیار دقیق بوده، اما به پیچیدگی جهان واقعی نیست و تغییر بسیار سریعتر از این مدلها رخ میدهد.
به اذعان مارتینز، در این باره بررسیهای بیشتر مورد نیاز است، اما در جهانی که با شانس جلو میرود، گونه دارای مزیت پیری میتواند از حسن جبران مرگ در اثر پیری برخوردار بوده و در طولانی مدت رقیب نامیرای خود را به سوی انقراض حرکت دهد.
این زیستشناس تکاملی در ادامه اظهار کرد: این امر به توضیح تضاد چرایی پیری انسان کمک میکند. این مسأله همچنین به نمایش چگونگی عدم درک انسان از عواقب تغییر و شانس احتمالی در سیستمی به پیچیدگی جهان طبیعت میپردازد.
اگرچه برای انسانها، عواملی مانند تغییرات فناوری و یادگیری ممکن است امر قاطعتری نسبت به دگرگونی و سازگاری باشد.