|
چه مراحلي را طي كرديد تا به اين جا رسيديد؟
|
ميخواستم دربارهي زمينهي پژوهشي خودم صحبت كنم. اين خودش فينفسه موضوعي بود كه دانستن آن براي شخص من خيلي جالب بود و فكر كنم براي بچهها هم خيلي جالب است كه در علومپايه ميتوانند در ارتباط نزديكي با علوم كاربردي قرار بگيرند. به طور خاص در مورد زمينهاي كه در حال حاضر كار ميكنم هم توضيحي ميدهم. اصطلاحاً دانستن هندسهي مخزن نفتي خيلي مهم است. مثلاً لايههاي زمينشناسي به چه شكل قرار گرفتهاند و در هر لايهي زمينشناسي گونههاي ديگري از سنگها و لايههاي زمينشناسيِ ديگر لابهلاي آنها قرار گرفتند و وضعيت اين لايهها اصلاً براي ما معلوم نيست؛ چون در اعماق زمين هستند. تكنيكهايي وجود دارد كه اين تكنيكها هنوز به بلوغ نرسيدهاند. فرض كنيد شما از امواج صوتي استفاده ميكنيد، اين كار انجام ميشود اما ميزان اطلاعاتي كه از اين طريق به دست ميآيد هنوز خيلي دقيق نيست. فرض كنيد چنين مراحلي طي مي شود امواج صوتي را ميفرستند و از بازتاب اين امواج صوتي سعي ميكنند به طريقي آن شكل را بازسازي كنند. اين تكنيكها هنوز براي به دستآوردن خيلي از جزئيات كارآمد نيستند. نتيجهي تمام اين بررسيها باعث ميشود كه در مورد سناريوي موجود در اعماق زمين براي ما قطعيتي وجود نداشته باشد، ندانيم كه زير زمين چه خبر است؟ هر جا كه عدم قطعيت هست، پاي احتمال وسط ميآيد؛ در واقع چون ما نميدانيم اصل قضيه چيست پس نميتوانيم گزارههاي قطعي صادر كنيم. از نظر ما احتمالات وجود دارد. گزارههاي ما در واقع گزارههاي تصادفي خواهد بود. مثلاً فرض كنيد يكي از راههاي توليد هندسهي تصادفي همين است كه شما هندسهي مخزن نفتي در اعماق زمين را دقيقاً نميدانيد و بررسي اين موضوع در واقع همان كاري است كه من در حال انجام گوشهاي از آن هستم.
|
آيا محصول كار شما براي بچهها در جايي قابل مشاهده است؟
|
كاري كه ما آن زمان انجام داديم، محصول خيلي تكنيكياي بود. در واقع يك نرمافزار مدلساز مخزن نفتي بود كه شايد تعداد افرادي كه با اين نرمافزار كار ميكنند از انگشتان دست تجاوز نكند؛ ولي كار، كار خيلي مهمي است يعني برنامهريزي شده كه با آن نرمافزار مخازن نفتي مديريت شوند كه حاصل اين مديريت مسئلهي خيلي مهمي است.
|
اين نرمافزار احياناً در سايت خاصي نيست؟
|
نرمافزارها اصولاً انواع مختلفي هستند.
|
اصطلاحاً «application» ميشود؟
|
اصطلاح دقيق كامپيوترياش را نميدانم، به هر حال تعدادي از نرمافزارها مخاطب عام دارند مانند «office» كه ما با آن كار متني انجام ميدهيم. نرمافزارهايي كه مخاطب عام دارند البته نه به اين اندازه عام، مثل نرمافزارهايي كه با آنها كار رياضي انجام ميدهند مثلاً نرمافزارهاي «mathlab,maple,mathematica» و چيزهايي از اين قبيل، نرمافزارهايي هستند كه بسيار بسيار تخصصي هستند مثلاً نرمافزاري كه شما با آن تركيبات شيميايي خاصي را آزمايش ميكنيد و حاصل اين واكنش شيميايي را به دست ميآوريد. اين نرمافزار ممكن است مورد استفادهي متخصصين خاصي در يك زمينهي خاص در رشتهي شيمي باشد. نرمافزاري كه ما روي آن كار ميكرديم به يك معنياي بسيار بسيار تخصصي بود. در واقع استفاده كنندگان از اين نرمافزار، مديران مخازن نفتي هستند كه تعدادشان خيلي زياد نيست. مثلاً در مورد نفت در كشور ما كه يك صنعت كاملاً دولتي است كاربران اين نرمافزار نقش خاصي از صنعت نفت يا وزارت نفت هستند، به همين دليل اين حاصل را نميتوان به صورت عمومي ديد.
|
به نظر شما يك دانشآموز موفق بايد چه ويژگيهايي داشته باشد؟ آيا شما خودتان را موفق ميدانيد؟
|
قضيه خيلي نسبي است از يك جهاتي بله و از جهاتي فكر ميكنم با ايدهآل خيلي فاصله دارم.
|
قطعاً شما بين هم دورهايهايتان آدمهايي بودند كه به موفقيتهايي رسيدند و ممكن است كه به حال اين افراد غبطه بخوريد اين افراد چه ويژگيهايي داشتند؟
|
واژهي موفق يعني كسي را كه در موردش صحبت ميكنيد به موفقيت رسيده، اما فكر ميكنم دوران دانشآموزي هنوز خيلي زود است كه شما در مورد شخصي كه با او موجه هستيد كه يك آدم موفق هست يا نيست قضاوت كنيد. در واقع دوران دانشآموزي دوران كار است شايد زمان بهرهبرداري است كار مربوط به سالهاي دورتر باشد.
به اين معني من ميتوانم بگويم كه الان چه كسي در مسير درستي است با توجه به تجربهاي كه الان دارممثلاً دربارهي دانشآموزاني كه الان با آنها مواجه هستم نظر بدهم كه كداميك جهتگيريِ صحيحتري دارد و كدام ندارد، كدام محتملتر است كه به جاهاي بهتري برسد؟ و كدام احتمال كمتري دارد. از اين جهت، من شخصاً وقتي برخي پارامترها را در دانشآموزي ببينم برايم خيلي اميدبخش است.
مهمترين پارامترها شايد انگيزه و كنجكاوي باشد. وقتي شما دانشآموزي را ميبينيد چيزهايي كه در بدو امر ميتوان از او برداشت كرد اين است كه او چقدر تلاش ميكند يا چقدر آدم پركاري است؟ كمي كه عميقتر شويد در واقع تلاش بيشتر اين دانشآموز ميشود انگيزه است، اين كه چقدر انگيزه دارد و اين انگيزهها چه شكلي دارند؟ در واقع به چه دليل اين انگيزه ممكن است در افراد مختلف متفاوت باشد؟ چه انگيزهاي باعث شده است كه اين دانشآموز تلاش كند؟ فكر ميكنم اين نكتهها در مورد هر نوع فعاليتي منجمله فعاليت تحصيلي دانشآموزان خيلي مهم است. يكي از چيزهايي كه باعث خوشحالي بيشتر من ميشود كنجكاوي است.
اين كه دانشآموزي صرفاً از روي كنجكاوي علاقهمند به دانستن چيزي باشد، كه چرا؟ اين چيست؟ آخر اين ماجرا چه ميشود؟ فكر ميكنم يك پارامتر خيلي ؟؟؟ و كميابي در سيستم آموزشي فعلي است. يعني به دلايلي كه انگيزههاي ديگري به بچهها تحميل شده يا تزريق شده است، كنجكاوي كه انگيزهي خيلي نابي است كمكم در بچهها كم شده است. چه انگيزه هايي باعث كندي اين كنجكاوي شده؟ نميدانم، شايد تقصير كمي متوجه خود بچهها باشد ولي خيلي از بچههايي كه شما ميبينيد بچههاي خوبي هستند.
عدهاي كه ممكن است اصلاً دنبال درس و علم نباشند. ممكن است درصد زيادي از كساني كه هستند انگيزهشان نمرهي خوب باشد، ممكن است درصد زيادي انگيزهشان نتيجهي خوب در كنكور باشد، يا نتيجهي خوب در المپياد باشد. اين موارد همهي نتايج مستقل از فعاليتهاي علمي است ولي به ندرت ممكن است كساني را ببينيد كه مسئلهي علمياي كه درگير آن هستند برايشان جالب و هيجانانگيز است، و ميخواهند ببينند كه اين پديدهي زيستشناسي دقيقاً چه جزئياتي دارد و چطوري است كه اينجوري شده؟ يا مثلاً يك مسئلهي فيزيك كه با آن مواجه شدند يا يك حقيقت رياضي؟ فرقي نميكند، اين كنجكاوي است و ميتواند در هر زمينهي علمياي باشد.
|
پس شما ميفرماييد كه يك دانشآموز موفق دانشآموزي است كه اول بايد در مسائل علمي كنجكاو باشد؟
|
من با واژهي موفق كمي مشكل دارم چون اگر شما بخواهيد موفقيت را با نمرهي خوب محك بزنيد نه لزوماً چنين آدمي نيست. اگر بخواهيد موفقيت را به معني اين بگيريد كه رتبهي خوبي در كنكور داشته باشد ممكن است بدون هيچ كنجكاوياي در كنكور رتبهي خوبي به دست آورد ولي حس ميكنم كه با اين انگيزهها نميتوان كار درازمدت قوياي انجام داد.
اين است كه تا ابد پدر و مادر از نمرههاي خوب آدم تعريف نميكنند يا مثلاً دوستان و فاميل نميگويند كه "چه عالي تو در كنكور رتبهات خوب شده". انگيزهاي كه بخواهد امتداد زماني داشته باشد بايد انگيزهي عميقي باشد.
در واقع كار علمي عميق و اثرگذار ممكن است از لحاظ زماني طولاني باشد و نياز به محركهايي دارد كه بتوانند شخص را تا مدت زيادي شارژ كنند، اين محركها بايد خيلي قوي و عميق باشند.
ممكن است كسي كه حرف مرا ميشنود اين سؤال را مطرح كند كه يك نفر كنجكاو است و شخص ديگر نيست چه كار بايد كرد؟ يعني وقتي شما صحبت از يك پارامتر مثبت ميكنيد بايد راه رسيدن به آن را نيز ارائه دهيد يا اين كه بگوييد بايد چنين راهي وجود داشته باشد، اگرنه مثل اين است كه شما در مورد رنگ ميوهها صحبت كنيد كه بعضي ميوهها زرد هستند و بعضي قرمز، پس آفرين به ميوههاي زرد. ولي من فكر ميكنم كه كنجكاوي واقعاً يك موهبت به دست آوردني است.
كنجكاوي را ميتوان تقويت، نابود و يا سركوب كرد. به طور كلي ماهيت انگيزه اينگونه است. اگر به صورت لحظهاي به انگيزه نگاه كنيم چيزي است كه درون آدم است، انگيزهي افراد مختلف هم با هم فرق ميكند.
ولي من فكر ميكنم انگيزههاي متعالي و انگيزههاي غيرمتعالي وجود دارند و راهي براي متعالي كردن انگيزههاي آدمي وجود دارد، آن راه اين است كه به آنها فكر كند و سبك و سنگين كند، دائم با آنها كلنجار برود، انگيزهها را با هم محك بزند، و بررسي كند انگيزهاي كه دارم و كاري كه در حال انجام آن هستم محرك من است و آيا واقعاً ارزشش را دارد يا نه؟، اگر ندارد آيا چيز ديگري هست كه ارزشمندتر باشد و من بتوانم آن را جايگزين كنم؟. خود به خود چيزي كه براي آدم ارزش است انگيزهاش ميشود اما هر كس با فكر كردن و تعمق زياد ميتواند ارزشهاي بيشتري را براي خود فراهم كند.
|
شما در حوزههاي علوم چه شخص يا اشخاصي را به عنوان |
الگوي موفق معرفي ميكنيد؟ اين شخص چه ويژگيهايي دارد؟ اگر نمونههايي از افراد و الگوهاي داخلي داريد معرفي بفرماييد، الگوهاي خارجي هم اگر هستند معرفي بفرماييد ويژگيهايشان را هم بفرماييد. |
نميتوانم يك نفر را به طور مطلق از زمينهي افراد ديگري كه در آن قرار گرفته جدا كنم. فكر ميكنم هر كسي خصلتهاي خوبي دارد يا ممكن است داشته باشد كه براي من جالب بوده ولي اصولاً علم حتي به طور خاصتر كه نگاه كنيد رياضي، الان اينقدر وسيع و گسترده است كه يك رياضيدان برجستهاي كه خيلي فرد پركاري هم باشد و عمري را هم در رياضي صرف كند باز ممكن است در گوشهاي تنها چيزي از رياضيات باقي بماند چون الان زماني است كه شما نميتوانيد يك فرد را كه در زمينهاي برتر است را از يك رياضيدان مطلق مشخص كنيد.
|
در دوران تحصيل شما تحت تأثير الگوهاي داخلي قرار نگرفتيد؟ چون |
بچههاي دبيرستاني و دانشگاهي يكي از نيازهايشان اين است كه يك نفر را الگوي خودشان قرار بدهند و سعي ميكنند به سمت آن نزديك بشوند ، حالا خود شما زماني كه دانشآموز يا دانشجو بوديد يا حتي همين الان كسي را الگوي خودتان قرار نداديد؟ |
عجيب است ولي من هيچوقت يك نفر در ذهنم نبوده كه بخواهم انتخاب كنم.
|
آقاي عليشاهي، شما مهمترين عوامل موفقيت خودتان را ميتوانيد نام ببريد؟ |
يعني چه شد كه الان به اينجا رسيديد و در فضاي پژوهشي هستيد و در يكي از دانشگاههاي معتبر ايران هستيد شايد بهترين دانشكده، رمز موفقيت شما چه بوده است؟ |
اجازه دهيد، سؤال قبلي هنوز ذهن من را مشغول كرده است. من آدمهاي خيلي ارزشمندي را اطراف خودم ديدم و خيلي از وجودشان استفاده كردم و تعدادشان بيش از يكي است يعني هيچزماني پيش نيامده كه يك نفر را ... من خيلي خوشحالم از اين جهت كه دور و برم به نسبت تعداد آدمهايي كه من آنها را خيلي آدمهاي مثبتي ميدانم زياد است.
احساس ميكنم كه از اين جهت در وفور نعمت قرار دارم. اگر بخواهم به دانشكدهي رياضي فكر كنم و آدمهايي كه در دانشكدهي رياضي موفق و مؤثر هستند، چون من از آغاز دورهي دانشجويي تا الان در دانشكدهي رياضي دانشگاه شريف بودم يعني محيط علمياي كه در آن قرار داشتم اينجا بود و آدمهايي كه در اين محيط آدمهاي تأثيرگذاري بودند باعث به وجود آمدن جرياناتي شدند، به ديگراني كمك كردند تا آنها بالا بروند، خودشان با استانداردهاي موجود در جامعه كار علميِ خوبي كردند.
آدمهايي وجود داشتند كه اين ويژگيها را از نظر من داشتند كه من آنها را آدمهاي مهمي ميدانم. شايد اولين كسي كه ميتوان از او نام برد دكتر« سياوش شهشهاني» است. دكتر سياوش شهشهاني با استانداردهاي خيلي بالا در رياضيات از بهترين دانشگاه، زير نظر يكي از بهترين رياضيدانهاي بزرگ دكترا گرفت.