زنگ تفريح شمارهي ۱۶۲
• آيا اسرار درون انسان هنوز كشف نشده است؟!...
• ارتباطات شگفتانگيز سلولهاي مغزي «نورون» اين آزمايشگاه بزرگ مخ چه ميكند؟!
• انديشه، شعور، وجدان و عواطف از كجا سرچشمه ميگيرند؟
• آيا « روان» و «تن» دو مسأله جداگانه است؟
درباره روان و انديشه انسان، حكما، فلاسفه، روانشناسان بزرگ جهان نظراتي گوناگون ابراز داشتنهاند، ولي گفتارها و اتکا به آنان به دليل كشف پديدههاي جديد علمي روزبهروز ارزش خود را از دست ميدهند مباني علمي جديدتري جايگزين انديشههاي آنان ميشود.
هر اندازه كه دانش پزشكي طي قرن گذشته پيشرفت نموده و به كشفيات تازهتري نائل آمده، در مورد علم روانشناسي و كشف اندشه و روان انسان به دليل نداشتن تجربيات كافي، موفقيت كمتر بوده است، زيرا انديشه و روان آدمي بسيار پيچيده ميباشد و صرف ميلياردها تومان سرمايه و ميليونها ساعت كار شايد براي دريافت انديشه و روان آدمي هنوز هم كم و اندك باشد.
از قرن شانزدهم به بعد كه انقلابهاي علمي و صنعتي در اروپا به وقوع پيوست متخصصان و دانشمندان فيزيولوژي درباره كشف اسرار درون و دستگاه اعصاب بدن انسان و حيوانات كوششهاي زيادي كردند و به تدوين دهها كتاب علمي در اين خصوص دست زدند، ولي امروز كه اين مطلب را ميخوانيد باز هم به جرأت و شهامت فراوان ميتوان گفت هنوز هم پژوهشگران بزرگ در نيمه راه هستند و براي كشف حقايق نياز يه بررسي فراوان دارند و در واقع كشفيات آنان با حقايق علمي فرسنگها فاصله دارد.
مخ انسان
ميلياردها سلول چند قطبي مخ انسان را تشكيل ميدهد. مخ جاي استقرار و قرارگاه آثار رواني ماست و به دليل خاصيت تاثيرپذيري و قدرت انتقالي كه در هر سلول مخ وجود دارد ارتباط شگفتانگيزي بين سلولهاي مخ با يكديگر برقرار است. هر اثري كه به هر سلول سبب ميشود وضعيت مخ منتقل ميشود و بدين ترتيب هر سلول اثرات وارده را ضبط ميكند و از طرفي اين اثر را انتقال ميدهد.
سلولهاي عصبي
يك واحد سلول عصبي «نورون» ناميده ميشود. «نورون» عضو فعال مغز انسان است و با كمك ميكروسكوپهاي الكتروني توانستهاند اعضاي تشكيلدهنده آن را از قبيل: دانههاي كروموزوم (انتقالدهنده ژن) هسته و پرتو پلاسما را كشف نمايند؛ ولي عليرغم اين همه كشفيات باور نكردني نحوه فعاليت آنها هنوز روشن نشده است.
بيش از 12 هزار سلول عصبي در مخ انسان وجود دارد و هر سلولي به صدها دنباله كه آن را «آنتن» ميگويند، مجهز شده كه همين آنتن تاثيرات وارده را ميگيرد و از طرفي دستورات را به سلولهاي ديگر انتقال ميدهد. نورون را به يك آزمايشگاه بزرگ تشبيه كردهاند، ولي اين كارخانه يا آزمايشگاه بزرگ معلوم نيست چگونه مسائل مختلف را درمييابد، ميگيرد و منتقل ميكند.
از وجدان تا عواطف
دانش فيزيولوژي اعصاب و روان ثابت كرده كه انديشه و فكر، اراده، شعور، وجدان و عواطف و آثار مختلف مكانيسمي مخ، تابع و زاينده از مخ است. در گذشتههاي دور فكر ميكردند روان و تن دو مساله جداگانه است، ولي با كشف مراكز مغز و ثابت شدن قرارگاه مخ و كشف نحوه فعاليتهاي دروني در مخ ثابت شده تن و روان با هم ارتباط دارند و اصولاً جدا از هم نيستند.
دكارت فيلسوف بزرگ فرانسوي، غده «اپي فيز» را كه در انتها و ميانهي دو نيمكره مخ واقع شده محل بههم رسيدن تن و روان ميپنداشتف ولي بررسيهاي «گال» اهل اتريش و فلورانس، بروكاوفريتش و هيتزريك دانشمندان بزرگ جهان، معلوم شد كه مراكز بعضي از اعمال شعور انساني در قشر مخ واقع شده است. در قرن بيستم به ثبات رسيد كه مراكز خاص لامسه، شنيداري و جاي تكلم انسان در مخ واقع شده و مخ فعاليتهاي گوناگوني دارد.
فرويد، يونگف برگر، وان اكونومو، پير ژانه، پاولف، شرينگتن نيز به كشفيات تازهاي دربارهي شگفتي هاي مغز انسان نايل شدند و آزمايشات ارزنده فولتن با الكتروفيزيولوژي ثابت كرد كه مراكز مغزي با انديشه انساني ارتباط دارند.
ساختمان و تشكيلات مخ
مخ ماده خاكستري رنگي است كه از 12 هزار سلول عصبي و ميلياردها آنتن بوجود آمده. آنتنهاي هر سلول عصبي از تنهي همان سلول جدا شده و پس از طي مسافتهاي كم و بيش دراز، به شاخههاي بسيار نازكي تقسيم ميشود. شاخههاي انتهايي هر سلول با شاخههاي انتهايي سلول ديگر ارتباط دارد و بدين ترتيب عجيبترين شبكه فعال بدن انسان به گرفتن و فرستادن و ضبط پيامهاي گوناگون از سلولي ديگر به انجام كارهاي مربوطه مشغول است. مخ، مراكز در درون هستههاي مركزي با نام تالاموس و استرياتوم دارد و در كف و تنه مخ نيز سازمانهايي است كه در نظم و ترتيب بخشيدن به حواس و حركات و شعور و عواطف انساني دخالت مستقيم دارند. در واقع اينجا مركز اصلي فعاليتهاي مخ است و براساس نامگذاري به اين قسمت «مخ نباتي» ميگويند.
فعاليت دروني و بدني به عهده مراكزي كه در مجموع مخ نباتي گفته ميشود و فعاليتهاي بيروني و ارتباط با اطراف پيرامون انسان به عهده مغزهاي شعوري مغز است كه مخ ارتباطي ناميده ميشود. بين مخ ارتباطي و مخ نباتي همكاري وجود دارد.
ارتباط اين دو مركز باعث ميشود دانشمندان دائماً دربارهي آنها مطالعه نمايند و در واقع پايه و اساس مطالعات «روان تني» كه «پسيكوسوماتيك» گفته ميشود بهشمار ميآيد و از نظر علم پزشكي داراي اهميت فوقالعادهاي است.
دگرگوني در سلولهاي مغزي
بشر امروز مانند گذشته فكر نميكند، و بشر آينده نيز چون امروز انديشه و تفكر نخواهد داشت، بلكه با گذشت زمان و سير تكامل انسان، سلولهاي مغزي به فعاليت بيشتري نياز پيدا ميكنند، بنابراين ميتوان تكامل مغز انسان را در آينده، از همين امروز پيشبيني كرد.
مخ دستگاه ضبط و مركز ادارک و پديدآورنده تغييرات مختلف و مجري دستورات است و پايه اصلي روانكاوي است. در حال طبيعي فقط بخشي از سلولهاي مغزي فعاليت ميكنند و بخشي ديگر از سلولهاي ياد شده و در حال افت و خواب و استراحت هستند. وقتي كه راجع به مغز و مغز انسان صحبت ميكنيم لازم است به مسائل رواني مختلف مثل: بيماريهاي رواني، شخصيت انسان، رفتارها، انديشههاي گوناگون، دستگاههاي الكتريكي مرتبط با مخ مثل: الكتروانسفالوگرافي و غيره توجه كنيم كه البته هر يك از آنها نياز به بحث جداگانهاي دارد.
مخ از مراكز تشكيل شده است:
1. راههاي پايينرو و نقل و انتقال فرامين و دستورات از مخ به نخاع.
2. مخچه كه در واقع راههاي برقراري تعادل است.
3. واحد پشت سري كه مراكز ادراك بينايي است.
4. قطعهي پهلويي كه مركز ادراك لمس و احساسات عميقي است.
5. قسمت پيشاني و بالايي كه مركز حركات است.
6. قسمت بالايي پيشاني كه مركز فعاليتهاي شعوري است.
7. قسمت بينايي.
8. قسمت شنوايي.
9. مركز گفتار.
بهرحال درد دگرگوني مخ كه نتيجه آن بهوجود آمدن بيماريهاي رواني ميباشد، مسايل مختلفي چون: عفونت، ضربت، اثرات سمي و عددي مؤثرند كه البته پژوهش و مطالعه درباره اين بيماريها هنوز در مرحله ابتدايي است. دربارهي طبقهبندي بيماريهاي مغز انسان نيز هنوز تحقيقات دامنهدار و رضايتمندانه صورت نگرفته و روانپزشكان آمريكايي، فرانسوي، روسي و انگليسي سخت مشغول تحقيق و مطالعهاند.