هجدهمين المپياد جهاني کامپيوتر از بيست و دوم لغايت بيست و نهم مرداد 1385 در کشور مکزيک برگزار شد. در اين مسابقهها كه با شركت 284 نفر از 65 كشور جهان در مريدا» (Merida)، «يوكاتان» (Yucatan) كشور مكزيك برگزار گرديد «وحيد لياقت» از جمهوري اسلامي ايران با كسب 418 امتياز در رتبهي سيزدهم جهاني قرار گرفته و صاحب گردنآويز طلا شد. آقايان «نيما احمديپور اناري»، «شايان احساني»، «حسامالدين اخلاقپور» نيز با كسب بهترتيب 365، 343، 272 صاحب رتبههاي بهترتيب 34، 53، 97 و مدال نقره، نقره، برنز شده و افتخاري ديگر براي اين مرز و بوم آفريدند.بههمين منظور مصاحبهاي را با «وحيد لياقت» ترتيب داديم. آنچه در صحبتهاي اين نوجوان برازندهي ايراني موج ميزند توجه وي به امر مهم آيندهنگري و برنامهريزي است. اگر به جملههايي نظير موارد ذيل بهدقت گوش فرا دهيد اين مطلب را بهخوبي مييابيد: | - نقطهي قوت چينيها اول در برنامهريزي معلمهاي آنها است. | | - بديهي است كه بايد انتظار موفق نشدن در هر امتحاني را داشته باشيد. |
|
|

وحيد لياقت (سمت راست).
|
|
| خواهشمند است خودتان را | معرفي کنيد. | اينجانب «وحيد لياقت» اهل شيراز هستم. راهنمايي، دبيرستان و پيشدانشگاهي در شهيد دستغيب شيراز گذراندم.
سال اول در مرحلهي اول آزمون المپياد رياضي قبول شدم. سال دوم بهزور معاون مدرسه در آزمون المپياد كامپيوتر ثبتنام كردم!!! در مرحلهي اول آزمون المپياد رياضي قبول نشدم ولي در آزمون المپياد كامپيوتر موفق شدم.
همانسال در مرحلهي دوم آزمون المپياد كامپيوتر قبول شده و برنز گرفتم. سال سوم از ترس تكرار خاطره، در آزمون المپياد رياضي ثبتنام نكردم ولي در آزمون المپياد كامپيوتر طلا گرفتم.
امسال هم الكي الكي در تيم المپياد كامپيوتر ايران وارد شدم و الكيتر از اون صاحب مدال طلاي جهاني المپياد كامپيوتر شدم!!! |  سال سوم از ترس تكرار خاطره، در آزمون المپياد رياضي ثبتنام نكردم
|

اگر بخواهم فقط از يك رمز براي موفقيت بگويم بديهي است كه جوابم «توكل كردن به خدا» و «لطف او»ست
|
| از چه زماني به «کامپيوتر» | علاقهمند شديد؟! چه عاملي باعث شد که وارد المپياد «کامپيوتر» شويد؟! | وقتي سال اول بودم يكي از بچههاي المپياد كامپيوتر به ما مقداري گراف درس ميداد؛ از آن موقع تقريباً علاقهمند شدم ولي همانطئر كه گفتم فقط چون معاون مدرسه بهزور مرا ثبتنام كرده بود و در آزمون المپياد رياضي قبول نشدم در المپياد كامپيوتر شركت كردم!!! | |

براي شخص خودم آزمون المپياد داراي كمترين ارزش است يا لااقل سعي ميكنم اينطور باشد
|
| چه کساني مشوق شما بودند؟! | واضح است كه هر كسي شما را ميبيند اول نصيحتت ميكند كه بهاصطلاح «المپياد را بيخيال شوي»!!!
و از شما ميخواهد به درس مدرسه اهميت بدهيد سپس قبل از خداحافظي ميگويد كه حالا انشاءالله در المپياد هم موفق ميشويد!!!ولي در كل بدون همدلي خانواده (و در رأس آن پدر و مادر) دوستان نزديك و معلمانم هرگز كمترين پيشرفتي برايم حاصل نميشد.
| |

وقتي سال دوم مرحلهي اول رياضي قبول نشدم اين يكي از كوچكترين اتفاقها براي من محسوب ميشد
|
| از کجا و چگونه فعاليت در زمينهي | المپياد را شروع کردي؟ |
منظورتان چه المپيادي است؟ آيا خواندن المپياد رياضي مورد نظرتان است؟ خوب بايد بگويم از نوزادي همهي ما درگير رياضي هستيم!!!يا منظورتان المپياد كامپيوتر است؟ خوب در جواب بايد بگويم از وقتي كه رياضي شروع شد. يا منظورتان داخل المپياد شدن است؟ در اينصورت بايد به اول دبيرستان اشاره كنم. يا شايد منظورتان زندگي باشد؟! در اينصورت از بيمارستان علوي شيراز آغاز شد!!! ... | |

اگر به خدا توكل كنيم هميشه آنچه پيش ميآيد بهترين اتفاقي است كه ميتوانست واقع شود
|
| حالا از المپياد صحبت كنيم ... |
المپياد در مراحل کشوري چگونه هست؟ | بد نيست. در مراحل اول و دوم سعي ميشود هر كسي با داشتن كمترين اطلاعات لازم قبول بشود.بعد يك دوره ميگذارند تا بچهها كمي از لحاظ علمي يكدست بشوند. سپس هم كه امتحانهاي تعيين مدال كشوري برگزار ميشود. بعد از آن بين طلاهاييها تيم تشكيل ميشود. البته در دورهي المپياد كامپيوتر اول سطح تئوري بچهها تا يك حد خوبي بالا ميرود و افرادي كه سطحشان كافي نباشد صاحب مدال برنز ميشوند.
بعد هم در عيد با چند امتحان كاملاً عملي، طلاييها و در نتيجه اعضاي تيم المپياد معلوم ميشود. البته اين روش جديد خيلي جاي بحث دارد ولي كلاً چيز بدي نيست.
| |

هرچه زودتر درك كنيد المپياد اصلاً چيز مهمي نيست
|
| رمز موفقيتتان را در چه چيز | ميدانيد؟ | اگر بخواهم فقط از يك رمز بگويم بديهي است كه جوابم «توكل كردن به خدا» و «لطف او»ست. اين جواب كامل ولي در عين حال خيلي كلي است يعني اين «لطف خدا» خيلي اوقات از طريقهاي مختلفي خودش را نشان ميدهد مثلاً «پدر و مادر»، «هوش»، «پشتكار و تلاش» و «دلسرد نشدن»، «دوستان خوب»، «هر نعمتي كه فكرش را بكني يا نكني» و شايد بزرگترين نعمتها «دعا و توكل كردن» باشد.
| |

بديهي است كه بايد انتظار موفق نشدن در هر امتحاني را داشته باشيد
|
| نظرتان در مورد کسي که در | المپياد قبول نميشود، چيست؟ فكر ميكنيد چه ديدگاهي بايد داشته باشد؟ يا بهتر بگويم فرق شما با کسي که در المپياد قبول نشده چيست و احياناً در آينده چه فرقهايي خواهيد داشت؟! | پوف... دربارهي اين سؤال تقريباً همهجا حرف زده شده است. مثلاً اينكه اصلاً مهم نيست و بيخيال باشيد و از اين حرفها.
ولي من فقط يك چيز را ميگويم و آن اينكه وقتش رسيده است اگر كسي تا حالا اين كار را نكرده، بيايد و موضوعهاي زندگي را ارزشگزاري كند.
حداقل تا آنجايي كه عقل و امكاناتش اجازه ميدهد. آن وقت اگر اينكار انجام شود خواهيد ديد موضوعي مثل: آزمون المپياد در كجاي جدول ارزشي قرار ميگيرد. بسته به ارزش آن ناراحت، افسرده، بيخيال، خوشحال يا بيتفاوت باشيد!براي شخص خودم آزمون داراي كمترين ارزش است يا لااقل سعي ميكنم اينطور باشد. براي همين وقتي كه ميخواهم بگويم كه از المپياد خير ديدهام يا نه، بيشتر سعي ميكنم ببينم آن نتيجههايي كه المپياد (چه علمي چه غيرعلمي) براي من داشته است چقدر برايم ارزش داشته است و اين جواب ميتواند خيلي با جواب قبولي در امتحان فرق داشته باشد. نظر من آن است كه يكنفر اگر واقعاً به خدا توكل كند و حتي خيليخيلي اوقات اگر هم توكل نكرده باشيم، خدا بهترين اتفاق ممكن را براي ما پيش ميآورد! حالا حتي اگر عقل من و شما هم نفهمد ولي او بهترين است. فكر ميكنم وقتي سال دوم مرحلهي اول رياضي قبول نشدم اين يكي از كوچكترين اتفاقها براي من محسوب ميشد.
براي همين هميشه از زندگي و وقايعش بايد خوشحال بود چون اگر به خدا توكل كنيم هميشه آنچه پيش ميآيد بهترين اتفاقي است كه ميتوانست واقع شود ... فقط خدا را شكر ميكنم. اجازه دهيد از اين موضوع بگذريم؛ اينكه بعد از آزمون آيا متفاوت خواهيم شد يا خير هم برميگردد به همان ارزشگزاريهايمان ولي كلاً بهتجربه ديدم كه المپياديها آدمهاي با جنب و جوش و تقريباً فعالي هستند. غير از اين بايد اشاره كنم كه قبولي در المپيادها حتي در مسائلي مثل: تحصيل خارج از كشور تأثير خيلي كمي دارد.
| |

معمولاً هم يا داستانهاي فانتزي ميخوانم يا علمي، تخيلي
|
| آيا براي كسب موفقيت از | کلاسهاي تقويتي و مواردي اينچنين استفاده کردهايد؟ | بله. منتها فقط در كلاسهايي كه مدرسه برايمان ترتيب ميداد و بايد اعتراف كنم كه مؤثر بود.
| |

نقطهي قوت چينيها اول در برنامهريزي معلمهاي آنها است اما عمدهترين علت موفقيتشان خود بچهها و كلاً مملكتشان است. جو علمي و تلاشگري كه در آنجا حاكم است آنها را به تلاشي بهمراتب خيلي بالاتر از ما واميدارد
|
| بهنظر شما «کنکور» چيست؟! | چه فرقي با «المپياد» دارد؟! دربارهي معايب و محاسن هرکدام صحبت كنيد. |
سؤالهاي كلي نظير اين مطلب را نميشود در چند خط جواب داد ... در كل كنكور و المپياد هيچچيز جز يك امتحان نيستند. چيزي كه ارزش امتحانها راو تعيين ميكند ميزان «علمي بودن»، «سوددهي» و مهمتر از همه «منصفانه بودن» آن است.در مورد كنكور فكر نميكنم كار بيشتري براي منصفانه بودنش انجام داد و فكر نميكنم ارزش علمي بالايي داشته باشد. در المپياد هم سعي ميشود تأثيرهايي مثل: | - بودن در يك مدرسهي خوب | | - يا يك شهر خوب |
را با بالا بردن سطح سؤالها و يا با برگزاري دورههاي مختلف از بين ببرند. المپياد كلاً كار علمي است و تقريباً از نظر علمي مفيد محسوب ميشود و بهنظر من در ديدگاه بچهها هم خيلي تأثير مثبت ميگذارد. البته اين در هر رشتهاي كم و بيش فرق ميكند و مهمتر از همه تأثير آن نيز بين بچهها با هم متفاوت است. | |

معمولاً يا داستانهاي فانتزي ميخوانم يا علمي، تخيلي
|
| تصميم داريد در دانشگاه چه رشتهاي | را ادامه دهيد ... با توجه به اينکه از سال دوم دانشگاه ميتواني دو رشته را بخوانيد، چه رشته(هايي) را انتخاب ميكنيد؟ |
مهندسي كامپيوتر نرمافزار شريف. فكر نكنم حال دو رشتهاي خواندن را داشته باشم!!! | |

در سختيها نگوييد «خدايا! من مشكل بزرگي دارم» بلكه بگوييد «اي مشكل! من خداي بزرگي دارم»
|
| به علاقهمندان براي شرکت در | المپياد چه توصيهاي داري؟! | هرچند سخت است و شايد خودم هم اينجوري نبودم اما سعي كنيد كه هرچه زودتر درك كنيد المپياد اصلاً چيز مهمي نيست ولي شك دارم فعاليت علميتر و قشنگتري در اين سن و سال براي بچهها پيدا بشود!پس در آن رشتهاي كه علاقه داريد همهي تلاشتان را بهكار ببريد. هر وقت هم كه بهاصطلاح «جوگير شديد»، به اين موضوع فكر كنيد كه در دو، پنج، ده، سي سال آينده و يا سن پيري و حتي بعد از آن! المپياد هيچتأثيري نميتواند بگذارد بهگونهاي كه شما نتوانيد از راه ديگري به آن دست يابيد. المپياد هم چيزي است در حد شايد پايينترين مسائل زندگي. اين موضوع به خودتان بستگي دارد كه از آن چه استفادهاي بكنيد. در ضمن بديهي است كه بايد انتظار موفق نشدن در هر امتحاني را داشته باشيد. من هميشه اين را ميگويم (و تقريبا عمل هم ميكنم) كه شما با اين فرض امتحان بدهيد كه در اين امتحان بهاصطلاح هيچ مالي نخواهيد شد.
اما ميخواهيد كه بهترين امتحان را داده و بهترين نمره را هم بگيريد. پس همهي تلاشتان را بهكار گيريد. اگر قبول شديد كه هيچ وگرنه شما همهي تلاشتان را كردهايد.
| |

پسر 12 سالهاي از بلاروس (روسيهي سفيد) صاحب مدال نقره شد
|
| اوقات فراغتتان را چگونه | ميگذرانيد؟ | «بازيهاي كامپيوتري» و «قصه خواندن». اشتياق من به دومي جديداً خيلي زياد شده است معمولاً هم يا داستانهاي فانتزي ميخوانم يا علمي، تخيلي.اگر هم بهاصطلاح حساش باشد بر روي چيزهاي به درد بخور فكر ميكنم مثلاً يكدفعه ممكن است جوگير شده در مورد الگوريتمهاا چيزهاي بيشتري بخوانم البته در اكثر اوقات يكي از آن دو روش اول اتفاق ميافتد.
| |
|
| دربارهي بهترين تجربهاي که | داشتيد، صحبت كنيد. | نميدانم در اين مورد چه بگويم: | - شايد هر وقت كه خدا كمك ميكند و جواب يك سؤالي را مييابم. | | - يا وقتي كه پدر و مادرم بهخاطر مدال يا هر چيز ديگري خوشحال ميشوند. | | - شايد هم وقتي كه يك برنامه را مينويسم و همان بار اول درست كامپايل ميشود و بعدش هم همهي تستها را درست جواب ميدهد. | | - يا شايد وقتي كه توانستم بازي بهاصطلاح خفن Oblivion را روي كامپيوتر درب و داغونم بالا بياورم!! | | - شايد هم وقتي كه برنامهي غلطم داخل Zju همهي تستها را درست جواب داد؛ در حاليكه ميدانستم غلط است!!! | | - اما خيلي با جرأت ميتوانم بگويم كه بهترين دورهي زندگيم همان دورهي تابستاني در سال 83 بود كه صاحب مدال برنز شدم. |
| |
|
| از بهترين کتابي که خواندهايد، | بگوييد. | دو تا كتاب كه نميتوانم بگويم كه كدام بهتر است: اولي: سهگانهي «ارباب حلقهها» و دومي «درامدي بر نظريهي گراف» نوشتهي: داگلاس. بي. وست. | |
|
| المپياد کامپيوتر دانشآموزي در | چه کشوري و به چه صورتي برگزار شد؟! | در «مريدا» (Merida)، «يوكاتان» (Yucatan) كشور مكزيك. هيچ چيز مثل هميشه بد نبود. يك هفته در آنجا حضور داشتيم. برنامهي آزمونهاي المپياد اينگونه بود: | - روز دوم شركت در امتحان آزمايشي | | - روز سوم شركت در امتحان روز اول | | - روز پنجم شركت در امتحان روز دوم. |
| |
|
| چند کشور در اين المپياد شرکت | کرده بودن؟! | فكر كنم 65 كشور شامل 284 نفر. چون بعضي تيمها داراي اعضايي كمتر از چهار نفر بودند و كشور ميزبان (مكزيك) نيز با دو تيم شركت كرده بود. | |

|
| اعضاي تيم چه کساني بودن و | موفق به کسب چه مقامي شدند؟! |
| - «شايان احساني» مدال نقره | | - «حسامالدين اخلاقپور» مدال برنز | | - «نيما احمديپور اناري» مدال نقره | | - اينجانب مدال طلا. |
| |
|
| بهنظر شما نقاط قوت و ضعف تيم | ايران در مقايسه با کشوري که اول شد در چه بود؟ در ضمن چيزي كه به چشم ميآمد آن بود که از کشورهاي ديگر کساني بودند که دومين يا سومين سال حضورشان محسوب ميشد. چرا ايرانيها نميتوانند دو يا سه بار شرکت کنند؟! |
كشور اول طبق معمول «چين» بود. نقطهي قوت چينيها اول در برنامهريزي معلمهاي آنها است اما عمدهترين علت موفقيتشان خود بچهها و كلاً مملكتشان است.
جو علمي و تلاشگري كه در آنها حاكم است آنها را به تلاشي بهمراتب خيلي بالاتر از ما واميدارد و طبعاً مشخص است كه چه كسي نتيجهي بهتر را ميگيرد. البته علتهاي طبيعي همچون جمعيت زياد هم هست كه بهنظرم تأثيرهاي مثبتش با تأثيرهاي منفيش خنثي ميشود. كلاً قانون همهي المپيادهاي علمي اين است كه سن شركتكنندگان بايد كمتر از 20 سال بوده و دانشاموز باشند نه دانشجو.
بهخاطر همين امسال شاهد كساني با سن 12 سال يا كمتر بوديم بهگونهاي كه پسر 12 سالهاي از بلاروس (روسيهي سفيد) صاحب مدال نقره شد. در جواب سؤال شما بايد بگويم شرايط تعيين تيم در كشورها عملاً ربطي به اين قوانين ندارد. خيلي از كشورها قوانين خودشان را دارند. ايران هم فعلاً اينگونه است.
مسلماً اينكار داراي خوبيها و بديهايي است كه هر دو جاي بحث دارد.
از سال بعد احتمال دارد ما هم دوساله زياد داشته باشيم. | |
|
| اگر امكان دارد يك بيت شعر | بگوييد. | كلاً شعرهاي مولوي خيلي باحال هستند. اين بيت مطمئن نيستم از چه كسي است ولي فكر كنم مال مولوي باشد:آتش زدي در عود ما - نظاره كن بر دود ما. البته خودم يكجملهي بيربط معروف دارم كه نميدانم چرا تقريباً تكهكلامم شده است: «بايد رفت تا رسيد». | |
|
| در مورد دورهي باشگاه | دانشپژوهان جوان که گذرانديد توضيح دهيد. بهنظر شما دورههاي باشگاه چه معايب و ضررهايي در کارش دارد؟ | بيخيال! جداً نميشود كار يك اداره را در چند خط نقد كرد!
فقط همين را بگويم كه فلسفهي باشگاه دانشپژوهان چيز قشنگ و خيلي مفيدي است يعني شناسايي، پرورش و حمايت نيروهاي خلاق، محقق و مستعد.
هرچه بيشتر موفق به محقق كردن اين هدف بشوند، موفقتر بودهاند.
مشكلات هم زياد است؛ از غذاي باشگاه بگيريد تا كمبود امكانات سايت كامپيوتر و آزمايشگاه يا مشكلات درون كميتههاي علمي.اما كلاً اين دوره براي بچههايي كه بتوانند استفاده كنند و صرفنظر از كسب مدال يكي از بهترين دورههاي زندگيشان خواهد شد.
| |
|
| خيلي ممنون ... چنانچه توصيه | يا صحبت ديگري داريد، بفرماييد. | در سختيها نگوييد «خدايا! من مشكل بزرگي دارم» بلكه بگوييد «اي مشكل! من خداي بزرگي دارم».
| |
|
| از اينكه وقتتان را در اختيار ما | گذاشتيد تشكر ميكنيم. |
| |
|