گفتوگوی تلفنی بنیاد نوبل با برایان کوبیلکا
اهدای جوایز نوبل ۲۰۱۲
گفت و گو با برایان کوبیلکا برنده جایزه نوبل شیمی ۲۰۱۲
جایزه نوبل شیمی ۲۰۱۲ برای تحقیق بر روی گیرندههای جفتشونده با پروتئین G، به رابرت لفکویتز و برایان کوبیلکا اهدا شده است. مصاحبهای که با برایان کوبیلکا توسط بنیاد جایزه نوبل انجام شده است از قرار زیر است.
کوبیلکا در سال ۱۹۵۵ در مینهسوتای آمریکا متولد شد. تحصیلات کارشناسی خود را در رشته زیست و شیمی در لیتل فالز به پایان رساند و مدرک کارشناسی ارشد خود را از دانشکده داروسازی دانشگاه Yale کسب نمود. در ادامه و تکمیل تحصیلات خود در طب داخلی برای مطالعات تحقیقاتی پست دکتری تحت نظر رابرت لفکوویتز در دانشگاه Duke کار کرد و در حال حاضر استاد دپارتمان فیزیولوژی سلولی و مولکولی دانشکده داروسازی دانشکاه استنفورد است.
برایان کوبیلکا از دهه ۸۰ میلادی، هنگامی که به آزمایشکاه لفکوویتز پیوست، بر روی گیرندههای جفتشونده با پروتئین G کار میکرد و در تلاش بود که ساختار این گیرندهها را آزاد سازد. در جواب مصاحبهکننده در ارتباط با توصیف شکل این گیرندهها میگوید:
• این توصیف کار سختی است، زیرا پیدا کردن نمونهای در طبیعت که بتوان آنرا مدل خوبی برای تشریح دانست بسیار دشوار است. اما توانایی دیدن آنها برای اولین بار در حالت سه-بعدی بسیار شگفتانگیز است. بنابراین زمانهایی وجود داشته که احتمال دیدن انها به وقوع بپیوندد و ما این شانس را داشتیم و بهطور مشخص سال گذشته همه چیز را در کنار هم و نحوه کارکرد آنها را با یکدیگر دیدیم و خیلی خشنودکننده بود.
مجموعهای کامل در کنار هم، به انضمام پروتئین G و لیگاند در یک محل، سالهای زیادی طول کشید تا دانشمندان به این نقطه دست پیدا کنند، و این موفقیت در حالی بود که بسیاری عقیده داشتند این کار تقریبا ناممکن است.
ازکوبیلکا پرسیده شد که چه چیزی باعث شد که با وجود چنین تفکراتی به راه خود ادامه دهد و او این چنین جواب میدهد:
• رسیدن به این نقطه و به انجام رسانیدن این کار چیزی بود که واقعا میخواستم ببینم همچنین تیم فوقالعاده ای از همکاران که همه با هم کار میکردیم و همگی هیجان زیادی داشتیم مرا همراهی میکردند. ما در جهت کاری که میخواستیم انجام دهیم پیشرفتهای رو به رشدی داشتیم و در نهایت موفق هم شدیم. همان طور که گفتم این موفقیت واقعا یک تلاش گروهی بود و تعداد زیادی از افراد درگیر آن بودند و یک پروژه بسیار هیجانانگیز بود.
عجیب است که این گیرندها نقش واسطهگرهایی در تاثیرات نیمی ار داروهایی که ما مصرف میکنیم را ایفا میکنند و هیچکس چیزی در مورد آنها نمیداند. شگفتآور است که این نوع پروتئین در بدن ما به وفور وجود دارد اما تقریبا ناشناخته مانده است. کوبیلکا در توضیح بیان میدارد که ما هنوز نمیدانیم چگونه آنها را کنترل کنیم، بنابراین داروها همچنان کامل نیستند و اثرات جانبی دارند. برخی از این تاثیرات جانبی به این دلیل است که تنها یک گیرنده را هدف قرار میدهند و هنوز بهنوعی بیقاعده عمل میکنند و یا به نوع دیگری از GPCR مقید میشوند، پس همچنین راه زیادی باقی مانده است تا بتوانیم درمورد چیزهایی که از آنها به عنوان شرایط درمانی یاد میکنیم به طور کامل استفاده کنیم.
از کوبیلکا در باره همکاریاش با لفکوویتز علیرغم تفاتهای شخصیتی که بین این دو فرد وجود دارد سوالهایی شد و این گونه جواب داد که:
• ما بهخوبی با هم ترکیب میشویم در حقیقت برروی یک مبنای مشخص کار میکنیم ما تلاش کردیم که به اتفاق هم مقاله ای گردآوری کنیم که گروههایمان برای سالهای زیادی بر روی آن کار کردند و به جلو پیش رفتیم، او یک ناظر فوقالعاده است. ما کاملا با هم متفاوتیم، اما فکر میکنم گاهی اوقات این تفاوتها هم نتایج خوب در بر دارد.
همکاری این دو فرد را میتوان نوعی ازدواج تضادها نامید. ترکیب این دو دانشمند بسیار دوستداشتنی است. زمینه حل ساختار در GPCR، زمینهای کاملا رقابتی است که افراد زیادی بر سر اینکه به اولین ساختار دست پیدا کنند با هم به رقابت میپردازند. سوال مصاحبهکننده از کوبیلکا این بود گه چگونه با این حالت رقابتی کنار آمد؟
• نمیدانم هنگامی که کسی هدفی دارد، چگونه تحت تاثیر آن قرار میگیرید. وقتی هدفی داری واضح است که میخواهی اولین فرد باشی که به آن میرسی . بعضی اوقات در میان دانشمندان نیز همانند ورزشکاران رقابت شکل میگیرد، اما اگر در این رابطه نگرانی زیادی به خود راه دهی، حتما نابود خواهی شد و از هدفت دور میشوی. نمیتوانم بهطور یقین بگویم که دیگران چه نظری راجع به این موضوع دارند، اما اگر چیزی را واقعا بخواهید و به آن علاقهمند باشید، تنها به کار کردن روی آن ادامه میدهید.
در پایان این گفتگوی صمیمانه کوبیلکا از زحمات همسر خود بسیار قدردانی کرد، زیرا به گفته او، از زمانی که به آزمایشگاه لفکوویتز رفت تا به امروز با هم کار کردند و او بیان میکند که همسرش اعتبار زیادی را در این موفقیت با او به اشتراک گذاشته و او هم این حس را دارد که این جایزه را به نوعی با همسر خود شریک است.