به دنبال شهرهاي تمدنهاي ديگر
|
اگرچه استراتژي ترنر و لوعب براي پيدا کردن سيارات دور ستارهاي ديگر در محيط وسيع منظومههاي ديگر شکست خورده است، ولي ايده هاي جالبي در خود دارد. ديسون در سخنراني در سخنرانيهاي معروف TED،کمربند کوييپر را به عنوان بخشي از واقعيت ميبينيد: ميلياردها جسم يخي و آنانکه دقيقا معدني هستند. اگر حيات ميتوانسته بوجود آيد، هرآنچه مورد نيازش بوده، نور خورشيد و شيمي است. |
لوعب و ترنر مقالهشان را پاييز گدشته بصورت الکترونيک منتشر کردند و در آوريل هم در ژورنال تخصصي اخترزيستشناسي (Astrobiology) به چاپ رسيد. ولي جامعهي واکنش اخترشناسي دوپهلو بود: دَن ورتيمو متخصص SETI در دانشگاه کاليفرنيا ميگويد:«اگر بايد فقط استراتژي را در SETI دنبال کنيم، اين پيشنهاد را انتخاب نميکنيم، ولي فکر ميکنم بهترين استراتژي انتخاب موارد متعدد است، چون دشوار است که بدانيم ET چه راهي را براي خود برگزيده است.»
اين دو پژوهشگر نقطه نظر فوق را ميپذيرند. بجاي قاعده مند کردن ايده براساس دانش سنتي (يعني بيشتر پيشداوري)، تمام نکتهي روش علمي بررسي مواردي براي خودمان است (بخصوص وقتي هزينهي انجام چنين کاري کم و پتانسيل رسيدن به هدف در آن زياد است.). در چنين حالتي، اين دو ميخواهند پژوهش خودشان را براي منابع نورهاي مصنوعي منتشر کنند. آنها شانس کمي براي موفقيت قائل هستن، ولي آن را دنبال ميکنند، چون به يک سؤال مهم ميرسد: اگر حيات هوشمندي در جاهاي ديگر عالم وجود داشته باشد، احتمالاً همينجا در همسايگي کيهان خودمان است.
زيبايي ايدهي آنها اين است که دو روش مساحي را به کار ميگيرد. اولي، مساحي پانوراماي تلسکوپي و سيستم واکنش سريع (Panoramic Survay Telescope and Rapid response System)، که براساس شبکه کردن ۴ تلسکوپ در هاوايي براي شکار اجرام سريع، کوچکي در ابعاد سيارکها، دنبالهدار، و اجرام کمربند کوييپر است. دومي، مساحي تلسکوپ همخط بزرگ (Large Synoptic Survey Telescope) است که همان هدف علمي را دارد و آسمان نيمکره جنوبي را در کوههاي شيلي مساحي ميکند. ترنر ميگويد:«اگر اجرامي با تغييرات روشنايي با نسبت عکس مجذور فاصله پيدا کرديم، نميگوييم، اوه! نه! بيگانهها در منظومهي شمسي! ولي درخواست ميکنيم تلسکوپهاي ديگر به آن سو نشانه بروند تا ببينم چه بوده؟»
شهرهايي اطراف ديگر ستارهها
|
واقعيت اين است که اخترشناسان تقريباً دانش پايه را در مورد شرط حيات بيشتر از کمربند کوييپر ميدانند. آنقدر کوچک و دور هستند که نقاطي نوراني تازه آنهم با بزرگترين تلسکوپها ديده ميشوند. تغييرات روشنايي در واقع يکي از چندموردي هستند که ميتوانيم دربارهي اين اجرام مرموز يخزده بررسي کنيم. بنابراين بخشي از اطلاعات محدود است به دادهاي جديد.
لوعب ميگويد:«حداقل در مورد اجرام کمربند کوييپر، از شکل، چرخش و ميزان بازتابشان چيزهاي زيادي ياد ميگيريم. اطلاعات جديدي بدست ميآوريم، و آن را براي تعداد زيادي جرم بصورت آماري انجام ميدهيم، پس کار علمي خوبي حتي در صورت نيافتن تمدني ديگر انجام دادهايم.» روزي با قدرت فناوري بيشتر که در اختيار خواهيم داشت، فراتر رفته و شهرهاي بيگانه را روي سيارهاي زمينگونه در هرجاي کهکشان سَرَک ميکشيم.
|
|
با نشان کردن حواشي حيات فرازميني ۳۰ سال نوري روشن ميشود (اشاره به آلودگيِ نوري). اين فاصله دورترين مرزي ست که تلسکوپهايي با يک ميليون برابر قدرت تفکيک نسبت به هابل ميتوانند سيارات فرازميني قابل سکونت را شناسايي کند. بجاي هابل ۲.۴ متري (قطر آينه اوليه)، اخترشناسان بايد تلسکوپي ۲۴۰۰ متري بسازند. يعني حدود يک و نيم مايل پهناي تلسکوپ باشد. ساختن چنين ابزار غول پيکري کاملاً دور از دسترس فناوري کنوني است. فعلاً به نبوغ بشر تکيه ميکنيم تا نورهاي سياراتي قابل سکونت را با ابزارهايمان پيدا کنيم. شايد ET ما در مشت خود دارد و شهرهاي ما را زير نظر دارند و آخرين وقايع ما را از لاس وکاس تا برج خليفهي دبي دنبال ميکنند.
Steve Nadis