|
دکتر نادر منصور کیایی در گفتوگو با خبرنگار اجتماعی خبرگزاری تسنیم در پاسخ به این پرسش "چرا نوجوانان به خشونت گرایش پیدا می کنند؟" اظهار داشت: دلایل و عوامل مختلفی برای تحلیل گرایش نوجوانان به خشونت دخالت دارند و در متون و ادبیات نظری حوزههای روانشناسی، جامعهشناسی، روانشناسی اجتماعی، روانپزشکی، جرمشناسی، آسیبشناسی اجتماعی و حوزههای مشابه دیگر با رویکردهای مختلف به این موضوع نگاه میکنند.
وی افزود: این عوامل را بطور خلاصه میتوان در چند محور دستهبندی کرد: عوامل روانی - عاطفی از قبیل افسردگی، اضطراب، استرس، پرخاشگری، شکستهای عاطفی، سوگ ناشی از طلاق والدین، ناکامیها، کم توجهی و کمبود عاطفی، تحقیر شدن. عوامل خانوادگی از قبیل بدسرپرستی، جدایی والدین، سابقه خشونت و بزهکاری در خانواده. عوامل تحصیلی از قبیل افت تحصیلی، تکرار پایه، سابقه فرار از مدرسه. عوامل محیطی و اجتماعی از قبیل دوستی با افراد بزهکار، زندگی در محیطهای پرخطر، یادگیری و همانندجویی خشونت. عوامل نوپدید از قبیل تاثیرپذیری از رسانهها، همانندجویی با قهرمانهای رسانهای و بویژه فیلمها، انیمیشنها، بازیهای رایانهای و مجازی و عوامل ناشی از تجربه خشونت از قبیل خشونت فیزیکی (مانند کتک خوردن و مورد خشونت قرار گرفتن).
مدیرکل دفتر مراقبت در برابر آسیبهای اجتماعی وزارت آموزش و پرورش در پاسخ به این پرسش "چه عواملی در این زمینه، اولویت و تاثیر بیشتری دارند؟" عنوان کرد: واقعیت این است که همه این عوامل به اندازهای در هم تنیده شدهاند که تفکیک کردن آنها و تعیین وزن و ضریب آنها بصورت جداگانه کار بسیار دشواری است. اما این سوال را میتوان با یک توضیح کمی شفاف کرد. نکتهای که باید به آن توجه کنیم این است که بین پرخاشگری، خشم و خشونت مرزی قائل شویم. در آن صورت، فرد ممکن است، پرخاشگر و در مواردی حتی ستیزهجو باشد، اما این پرخاشگری او منجر به خشونت نشود و آسیبی به کسی وارد نکند.
دکتر کیایی ادامه داد: در یک سطح دیگر فرد ممکن است در زمان خشم و عصبانیت مرتکب رفتاری مخاطرهآمیز و مجرمانه شود چون توانایی کنترل خشم را به عنوان یکی از مهارتهای خود مراقبتی و تابآوری نداشته است. اما از سوی دیگر با اعمال دیگری روبرو هستیم که به نوعی، خشونت به عنوان یک رفتار پرخطر هستند. فرد این رفتار را به گونهای یا آموخته است و یا همانندجویی میکند. برداشت من این است که در هر سه دسته هر چند که درجات مختلفی دارند، اما آنچه اهمیت دارد این است که نگران خطرپذیری فرد باشیم. گرایش به خطرپذیری، چه به دلایل روانی، چه به دلایل همانندجویی، مهمترین عاملی است که باید به آن توجه کنیم.
وی در پاسخ به این پرسش " معمولا چه برنامههای پیشگیرانه در این زمینه میتوان اجرا کرد؟" گفت: برنامههایی که در این زمینه اجرا میشوند ، بطور مشخص به دو دسته تقسیم میشوند. دسته اول برنامههایی که بر کاهش عوامل مخاطرهآمیز تمرکز دارند. به عنوان مثال برنامههایی که به روابط همسالان، محیطهای مخاطرهآمیز، اختلالهای روانی – عاطفی، نحوه استفاده از رسانهها و زمینههای مخاطرهآمیز دیگر میپردازند، از این دستهاند. دسته دوم برنامههایی هستند که به تقویت عوامل محافظ میپردازند. به عنوان مثال، آموزش مهارتهای تابآوری، مهارتهای خود مراقبتی از قبیل تقویت مبانی و گرایشهای دینی نوجوان، کنترل هیجان، موفقیت تحصیلی، افزایش و تقویت عزت نفس، ارتقاء سواد رسانهای، احترام به نوجوان و موضوعات مشابه از این دستهاند.
مدیرکل دفتر مراقبت در برابر آسیبهای اجتماعی وزارت آموزش و پرورش در پاسخ به این پرسش " برای پیشگیری از گرایش نوجوانان به خشونت چه مهارتهایی را باید به آنها آموزش داد؟" بیان کرد: کودکان و نوجوانان در هر دوره سنی باید سطحی از مهارتها را بیاموزند تا قادر باشند مهارت خود مراقبتی در زمینه پرخاشگری، خشم و خشونت داشته باشند. در اینجا به برخی از مهارتها اشاره می کنم. عواطف و هیجانات خود را به شیوهای مثبت بیان کند، بر روی عصبانیت و خشم خود کنترل داشته باشد، قادر به شناخت هیجانات و احساسات دیگران باشد و بین آنها هماهنگی ایجاد کند، توانایی خلاقیت و حل مسئله را داشته باشد، قادر به تعیین هدف برای خود باشد، بر روی نقاط قوت خود و دیگران تمرکز کند، توانایی فکر کردن و چارهجویی در رویدادهای مخاطرهآمیز و مشکلات را داشته باشد، به دیگران احترام بگذارد، در برخورد با مشکلات و مخاطرات قادر به درخواست کمک از دیگران باشد، اشتباهات خود را بپذیرد و عذرخواهی نماید، ایمنی را بشناسد و در زمانها و مکانهای مختلف بتواند رفتاری ایمن داشته باشد، قادر باشد خودش را آرام نگه دارد، رفتارهای همدلانهای با دیگران داشته باشد و احساسات، عواطف و هیجانات دیگران را درک کند و مهارت سازگاری و ارتباط با دیگران داشته باشد.
دکتر کیایی در پاسخ به این پرسش "آموزش و پرورش چه برنامههایی برای پیشگیری از گرایش به خشونت در بین نوجوانان دارد؟" عنوان کرد: آموزش و پرورش، در محورها و قالبهای مختلف برنامهای به این موضوع توجه دارد. در محور اول، برنامهها و خدماتی هستند که به موضوع آموزش مهارتهای خود مراقبتی توجه دارند. در این زمینه یکی از مهمترین اقدامات، توجه به آموزش مهارتها در قالب کتاب درسی است. یکی از نمونههای بارز در این زمینه کتاب سبک زندگی پایه هشتم است. محور دوم، برنامهها و پروژههایی هستند که با رویکرد آموزش پیشگیری در سطح مدارس اجرا میشوند که یک نمونه از این برنامهها، برنامهای با عنوان «مدارس عاری از خطر» است که از جمله موضوعات آن، خشونت است و با اولویت مناطق پرخطر اجرا میشوند. محور سوم، برنامههایی است که با رویکرد «نهضت فرهنگی پیشگیری» اجرا میشوند و نمونه بارز و آشنای آن «جشنواره نوجوان سالم» است که تاکنون سه دوره از آن اجرا شده است و در سال تحصیلی جاری، دوره چهارم آن اجرا میشود.
وی ادامه داد: از جمله موضوعات این جشنواره موضوع پیشگیری از خشونت است و دانشآموزان، آثار خود را در این زمینه، در قالبهای مقاله، نقاشی، عکاسی، فیم کوتاه، روزنامه دیواری و نرمافزار چندرسانهای ارائه میکنند و با هم رقابت میکنند. همچنین سالانه مجلاتی نیز با عنوان پیشگیری نوین برای والدین، کارکنان و دانشآموزان منتشر میشود و آموزشهای پیشگیرانه از جمله در زمینه خشونت در آنها درج میشود. محور چهارم، خدمات مشاورهای است که مشاوران مدارس، مشکلات دانشآموزان را بطور مستمر بررسی می کنند و راهنماییها و مشاورههای لازم را به آنها ارائه میکنند. محور پنجم، دورههای آموزشی برای والدین و کارکنان است که در قالب این کارگاهها، رفتارهای پرخطر نوجوانان و چگونگی مراقبت از آنها، آموزش داده میشود.
مدیرکل دفتر مراقبت در برابر آسیبهای اجتماعی وزارت آموزش و پرورش در پاسخ به این پرسش "برای افزایش اثربخشی این برنامهها ، چه باید کرد؟" گفت: جدای از ملاحظات فنی و روش شناختی که در طراحی برنامههای آموزش پیشگیری لازم است رعایت شود، دیدگاه من این است که تلاشهای ما زمانی می تواند موفق شود که اطمینان پیدا کنیم تعداد بیشتری از نوجوانان از برنامههای ما در زمینه پیشگیری از رفتارهای پرخطر از جمله خشونت استفاده میکنند و بهترین راهکار در این زمینه افزایش نرخ پوشش برنامهها در سطح مدارس است. هر چقدر در این زمینه سرمایهگذاری کنیم و جمعیت مدارس و نوجوانان تحت پوشش برنامههای آموزش پیشگیری را بیشتر کنیم، بهتر میتوانیم به نتیجه برسیم و حتی اثربخشی برنامههایمان نیز تا اندازه زیادی از نظر خروجیها و نتایج بهبود پیدا میکنند.
وی افزود: افزایش نرخ پوشش آموزشهای پیشگیری هم بدلیل گستردگی جمعیت مدارس و دانشآموزان کشور، به یک همکاری ملی نیاز دارد و آموزش و پرورش به تنهایی قادر به انجام آن نیست. سالانه، برنامههای مختلفی از سوی دستگاههای اجرایی کشور در زمینه پیشگیری از آسیبهای اجتماعی در بین کودکان و نوجوانان اجرا میشود که هر یک اهداف و ماموریتهای جداگانهای را دنبال میکنند و بخشی از جمعیت هدف را تحت پوشش قرار میدهند که اگر این ظرفیتها در کنار یکدیگر قرار گیرند و از اجرای طرحهای پراکنده خودداری شود، در آن صورت میتوانیم در یک برنامه زمانی مشخص، به رشد قابل قبولی در زمینه نرخ پوشش آموزشهای پیشگیری در بین کودکان و نوجوانان در کشور دست پیدا کنیم.
|