1- توجه به خانواده که فطری ترین نهاد توسعه و رشد انسان ها می باشد، از حیث توجه به موضوع توسعه انسانی در پروسه جهانی شدن بسیار مهم و قابل تقدیر است.
اما آنچه که در این فرآیند لازم است مورد توجه دست اندرکاران چنین کنگره هایی قرار گیرد ضرورت ایجاد بسترهای مناسب برای حفظ کیان خانواده و امکان ایفای کارکردهای آن است.
در دنیای نامتعادل امروزی اجزائ خانواده با درگیری های روزمره اقتصادی و اجتماعی از تعامل لازم درون نهاد خانواده کاسته و کارکرد آن را متزلزل کرده اند. کمک به تعادل رسیدن خانواده می تواند از اهداف اساسی و جدی چنین کنگره هایی باشد.
2- عدالت طلبی و رفتار عادلانه در همه شوون زندگی با نگاهی جهانی ، جوامع بشری را به این پروسه امیدوار ساخته و زمینه ورودی سالم و موثر در این چرخه را ایجاد می کند. رفتار عادلانه و ایجاد فرصت های برابر برای تمام ابنائ بشر در جریان جهانی شدن از الزاماتی است که حتی قدرتهای بزرگ دنیا نیز ناچار باید به آن تن دردهند.
3- در کنار ضرورت تعادل اقتصادی پذیرش تعادل و توازن فرهنگی نیز از الزامات پروسه جهانی شدن است. فرهنگ زدایی و برداشتن مرزهای فرهنگی از مولفه های بارز پروژه جهانی سازی است که نتیجه آن نوعی استعمار فرهنگی نوین در جهت بی هویت سازی ملتهاست اما در پروسه جهانی شدن که با آهنگی فطری و برای کمال جویی انسانها در حرکت است ، تعامل بین ملتها دستاوردی دیگرگون داشته و مشترکات فرهنگی و باورهای اعتقادی را بارور ساخته و به تمامی ملیت ها این فرصت داده می شود تا در زیر سقفی مشترک به وسعت جهان با تفکراتی ناشی از پیشینه خود با ملل جهان در تعامل باشند.
4- فناوری ارتباطات و توسعه آن نقش بی بدیلی در تسریع روند جهانی شدن دارد. کاربری سیستم های رایانه ای و اینترنتی در ساحت امن و مهار شده خانواده و درونی کردن استفاده از این فناوری برای انتقال مفاهیم و اندیشه ای بومی ، ملی و فراملی امکان دستیابی به مهارت های لازم در این زمینه را برای ملل دنیا فراهم ساخته و آنها می توانند مستقیما با مردم دنیا به تعامل و تبادل فرهنگی و حتی اقتصادی و سیاسی و... مبادرت ورزند.
5- دستیابی به قوانین و مقررات ویژه خانواده در محیطی به گستردگی جهان از نیازهایی خواهد بود که در آینده ای نه چندان دور به آن نیازمند خواهیم بود. جهانی شدن و جایگاه قانون در این پروسه از نکات مهم و قابل توجهی است که در صورت تغافل خلائ آن در آینده می تواند بحران زا باشد. تغییراتی که در ساختار و ساز و کار خانواده در دوره های بعد رخ می دهد می تواند تعریف و کارکرد این نهاد اساسی را مختل کند و بشر امروز با توجه به محیط تاثیرگذار خانواده باید تلاش کند تا در جریان جهانی شدن مفاهیمی چون خانواده ، مادر ، پدر و فرزند ارزشهای معنی دار خود را از دست ندهد و بارهای عاطفی و عقلانی حاکم بر آن کماکان پایدار باقی بماند