مصاحبه با مهدي اماني برندهي مدال نقرهي كشوری المپياد كامپيوتر
با عرض سلام و خیرمقدم و تشكر از این كه وقت خودتان را در اختیار ما قرار دادید. به عنوان اولین سوال بفرمایید رشته شما چیست و چرا این رشته را انتخاب كردید؟
به نام خدا. رشتهی تحصیلی من علوم كامپیوتر است كه یكی از بهترین رشتهها برای دانشجویان علاقمند به علوم كامپیوتر است. ولی متاسفانه ناشناخته مانده است. من این رشته را از طریق برادرم و صحبت با عدهای از فارغالتحصیلان این رشته شناختم و علاقمند شدم كه این رشته را بخوانم و در كنكور هم جزء انتخابهای بالایم بود. در اینجا توصیه میكنم كه بچهها تحقیقات گستردهای در این رشته داشته باشند كه تركیبی ازم هندسی كامپیوتر و ریاضی یا به عبارتی مبانی محض كامپیوتر است. تفكرات بچههایی كه در المپیاد كامپیوتر فعالیت دارند خیلی به این رشته نزدیك است. چرا كه مطالب آن مشابه آموزشهایی است كه در آن دوره گذراندهاند. اما در زمان دانشآموزی هنوز آشنایی كامل به مباحث نداشتند در صورتی كه در دانشگاه دیگر مشكل ناآشنایی با مطالب را ندارند. مثلاً ما با استفاده از مطالبی كه در این رشته میخوانیم میتوانیم مسایل مشابه در صنعت را حل كنیم، اما یك مهندس كامپیوتر فقط با تجربه میتواند این مسایل پیچیده را حل كند در این رشته مباحث الگوریتم، برنامهنویسی و ریاضیات گسسته اهمیت زیادی دارند.
توانایی برنامه نویسی بچههایی كه در این رشته درس میخوانند چطور است؟
صرفنظر از این كه خودم در این رشته درس میخوانم میتوانم به جرأت بگویم كه فارغالتحصیلان این رشته خیلی بهتر از سایر رشتههای مرتبط با كامپیوتر میتوانند برنامهنویسی كنند و تسلط خوبی روی الگوریتمهای پیچیده دارند.
چطور شد كه وارد مقوله المپیاد شدید؟
آنطور كه به یاد دارم، برادر بزرگترم راهنمای من در المپیاد بودند؛ چون ایشان هم دو مدال نقره در المپیاد ریاضی و كامپیوتر سال 72 كسب كردهاند. فعالیت ایشان در المپیاد و موفقیتشان عاملی بود برای تقویت اعتماد به نفس و تشویق من در این زمینه البته قبل از آن هم من این توانایی را در خود میدیدم ولی این خود دلیل مضاعفی شد.
خیلی از كسانی كه در تهران نیستند، همیشه شكایت میكنند كه ما معلم نداریم و امكانات خاصی نداریم كه در المپیاد شركت كنیم. آیا شما امكانات خاصی در اختیار داشتید؟ و آیا اصلاً این صحبت را قبول دارید؟
اوایل در زمینه المپیاد، امكانات خاصی لازم نبود و شركت در المپیاد، معلم خاصی نمیخواست ولی در این زمان شركت در المپیاد به كار زیاد و درس خواندن سخت نیاز دارد و البته امكاناتی هم میخواهد.
چه امكاناتی؟
در زمینهی رشته خودم مثلاً قبل از این كه ما به دوره تابستان برسیم باید تمام درسها را میخواندیم و آماده سر كلاسها حاضر میشدیم تا بتوانیم از دوره استفاده كنیم. كل دوره تابستان دو ماه است كه به نظر من این دوره برای كسانی بود كه تمام مراحل را گذرانده باشند.
یعنی عملاً میخواستند درس چند ترم دانشگاه را طی 2 ماه در مغز یك دانشآموز سال سوم دبیرستان بریزند كه امكانپذیر نبود. مثلاً بعضیها وقتی در كلاسها حضور دارند و در مورد مبحثی میخواهند سوال كنند وقتی میفهمند كه دیگران در كلاس این مطالب را خواندهاند و تسلط كافی به این مباحث دارند دیگر سوال نمیكنند.
دقیقاً این مشكل وجود دارد زیرا وقتی اساتید متوجه میشدند كه چند نفری در كلاس این موضوعات را بلدند خیلی سریعتر آنها را تمام میكردند. غافل از این كه دیگران چیزی نفهمیدند. در اینجا برای بچههایی كه میخواهند در المپیاد شركت كنند نصیحتی دارم و آن این است كه حتماً با مباحثی كه در آنجا كار میشود،آشنایی پیدا كنند و به طور مقدماتی این مباحث را كار كنند كه در غیر این صورت اگر هم مرحلهی دوم قبول شوند، در مقایسهی خود با سایرین سرخورده خواهند شد؛ مثلاً خیلیها حتی نمیدانند كه در دورهی تابستانی المپیاد كامپیوتر باید برنامهنویسی كنند.
چه انگیزهای از شركت در المپیاد داشتید؟ چرا خواستید زحمت بیشتری بكشید و درس بیشتری بخوانید، در حالی كه درس خواندن برای كنكور راحتتر است؟
من اگر سال سوم در المپیاد شركت نمیكردم، كنكور را هم نمیخواندم. ولی انگیزهام به خاطر این بود كه علاقه داشتم مسایل المپیاد را حل كنم. من به قدری سوالات المپیاد را دوست داشتم كه به سمت این سوالات كشیده شدم و ادامه دام و البته همانطور كه گفتم شركت برادرم در المپیاد هم انگیزهای مضاعف بود. ولی به هر حال انسان در هر زمینهای كه توانایی داشته باشد علاقمند میشود از آن استفاده كند.
وقتی كه در مرحله دوم قبول شدید باشگاه دانش پژوهان جوان برای شما و دیگرانی كه قبول شده بودند چه كارهایی انجام داد؟ چه امكاناتی را در اختیار قرار دادند؟ دورهی تابستان چطور بود؟
پس از اعلام نتایج، تاریخی را برای ثبتنام اعلام كردند. چون این دوره خیلی فشرده بود زمانی كمی برای آموزش مباحث داشتیم. از طرفی در دوره ما نمیدانم چرا كلاسهای زیادی تشكیل نمیشد؟ من و چند تا از بچهها شكایت كردیم كه رییش باشگاه دلایلی از قبیل شركت اساتید در مسابقات ربوكاپ را بیان كردند عدم تشكیل كلاسها خود برای ما یك ضربه بود. من این را یك اشكال میدانم كه وقتی قرار است دورهای این چنین فشرده و برای انتخاب یك تیم المپیاد علمی برای اعزام به كشورهای دیگر برگزار شود، چرا نباید یك برنامهی مرتب از پیش طراحی شده داشته باشد؟
در مورد مطالبی كه به شما آموزش میدادند صحبت كنید.
درسهای ما چند قسمت بود كه اول آموزش پاسكال در یك دورهی 10 روزه انجام شد. بعد گراف و تركیبات بودند كه تا اخر دوره هفتهای چند ساعت به طور جداگانه تدریس میشد. درسی به نام الگوریتم و یك درس به نام مبانی كامپیوتر داشتیم كه این دو اصل شركت در المپیاد بودند و در آن نحوهی صحیح الگوریتم نویسی آموزش داده شد.
به نظر شما آیا معیارهای باشگاه برای انتخاب بچهها چه در مرحله اول، چه در مرحله دوم و چه در تشكیل تیم درست است؟ آیا این كه پس از یك دوره فشرده 2 ماهه تعدادی را انتخاب كنند و بقیه را به حال خود بگذارند صحیح است؟
نحوهی انتخاب یك بحث است و عكسالعمل باشگاه پس از انتخاب تیم یك بحث دیگر. باشگاه پس از پایان دوره عملكرد خوبی ندارد. به نظر من و دیگران باشگاه تا موقعی كه احتمال دارد فرد عضو تیم باشد اعتبار خاصی برای او قایل است ولی بعد از آن كه انتخاب نشدند نه فعالیت مفیدی هست، نه تحقیقات مفیدی. البته حرفش هست ولی ما در عمل چیزی ندیدیم.
خوب وقتی شما عضو باشگاه هستید باید هر ماه یك ویژهنامه یا دعوتنامههایی برای شركت در همایشهایی كه برگزار میشود برایتان ارسال شود تا از اخبار باشگاه و اقدامات آن آگاه شوید. یا اگر بچهها در دانشگاه می خواهند یك كار فراتر از سطح دانشگاه انجام دهند كه دانشگاه به خاطر وجود محدودیتهایی نمیتواند حمایتش كند، باشگاه باید به او كمك كند. اسماً باشگاه دانشپژوهان جوان است ولی در عمل همان مدرسه المپیاد است كه وظیفهی خود را در انتخاب چند نفر برای تشكیل تیم و اعزام آنها به خارج و كسب چند مدال از طرف آنها و یك شهرت كاذب برای كشور خلاصه كرده است واین كه بقیه چه بلایی سرشان میآید دیگر مهم نیست.
اتفاقاً یكی از دوستان من هم تحقیق مهمی انجام دادند ولی به دلیل نبود جای مناسبی برای ارائه این تحقیق به مشكل برخورده است كه این وظیفه باشگاه است كه از همه محققین جوان دعوت كند و آنها را حمایت نماید. برای مثال چند وقت پیش من از باشگاه یك گواهی میخواستم كه مدتها معطل شدم و در آخر از خیرش گذشتم. انتقادم این است كه كادر اداری باشگاه چرا نباید با اعضا هماهنگ باشد. مثلاً در دانشگاه مهم است كه رییس دانشگاه خود زمانی دانشجو بوده باشد و تمام مراحلی را كه دانشجویان طی میكنند،پشت سر گذاشته باشد و با مشكلات آنها آشنا باشد و بتواند آنها را حل كند و حتی كادر اداری باید برخورد با دانشجو را بدانند. رییس باشگاه و كادر اداری آنجا هم باید چنین باشند.
زمانی بحث بر این بود كه بچههایی كه دورهی تابستانی را طی كردهاند بتوانند در رشته خود در هر دانشگاهی كه دوست دارند تحصیل كنند. نظر شما درباره این طرح چیست؟
این طرح باید خیلی زودتر از اینها عملی میشد چون یك المپیادی در یك رشته خاصی كه قبول شده است آنقدر در آن رشته زحمت كشیده و به آن علاقه دارد كه توانسته موفق شود و مطمئناً با ادامه این رشته موفقیتهای بیشتری كسب خواهد كرد.
از طرفی كنكور برای كسانی كه جزو 40 نفر میشوند و جزو 6، 5 نفر نمیشوند مشكل است. چون عادت كردهاند سوالات را به صورت تشریحی حل كنند و از قبل امید داشتند كه در المپیاد قبول شوند و وقتی كه قبول نمیشوند تا یكی دوماه ناامید و زیر فشار عصبی هستند و بعد از این مدتی كه حالشان بهتر میشود، فقط میتوانند سوالات را تشریحی حل كنند و حالا باید همهی وقتی را كه برای حل یك مساله صرف میكردند بین سوالاتی كه باید در 30 ثانیه جواب دهند تقسیم كنند و عادت كردن به این جور پاسخ دادن، خود زمان میبرد و نهایتاً به آخر بهمن كه میرسند شاید شانس بیاورند و بتوانند خودشان را جمع و جور كنند و به طور جدی تا كنكور درس بخوانند و این باعث میشود كه رتبههای بچههای المپیادی خیلی خودب نشود چیزی بین 400 تا 500 و بعضیها حتی نمیتوانند این رتبه را هم كسب كنند. البته شاید این رتبهها خوب باشد ولی نه برای كسانی كه جزو 30 نفر اول كشور هستند. فكر میكنم كه اگر معضل كنكور برای این بچهها حل شود دیگر شاهد المپیادیهایی كه به دلیل قبول نشدند در كنكور از كشور میروند و در دانشگاههای خارج تحصیل میكنند نخواهیم بود.بعلاوه این بچهها پس از نتیجه نگرفتن در كنكور و المپیاد از درس زده میشوند و از علاقه آنها كاسته میشود.
یكی از مهمترین عوامل ناامیدی بچهها در دورهی تابستانی این مساله است. باشگاه تا زمانی به بچهها بها میدهد كه امكان حضور آنها در تیم اعزامی وجود دارد و بعد از آن بچهها بدون هیچ مسوولیتی از سوی باشگاه به حال خود رها میشوند فكر میكنم اگر در این زمینه بیشتر صحبت نكنیم بهتر است. ولی نصیحتی كه برای بچههای شركتكننده در المپیاد دارم این است كه تا موقعی كه تكلیف 40، 30 نفر مشخص نشده و نمیدانند كه جزو 6، 5 نفر هستند یا نه، باید جور وارد صحنه المپیاد بشوند كه از درسهای خودشان عقب نمانند و هوای خودشان را داشته باشند.
الان در دانشگاه جو علمی آنطور كه باید و آن طور كه بچهها انتظار دارند نیست. بچهها به خیال خودشان میآیند كه آپولو هوا كنند ولی بعد از 6 ماه ناامید میشوند. نظر شما در این زمینه چیست؟
وقتی دوستم یك نظریه جدیدی میدهد و سر ارائه این موضوع آنقدر با مشكل روبرو میشود كه نمیتوانند این مشكل را بیان كند و هیچ نهادی هم وجود نارد كه این پژوهشها را سامان بدهد چه انتظاری میتوان داشت؟! فكر میكنم تنها سازمانی كه باید این كار را انجام دهد باشگاه دانشپژوهان جوان است كه فقط خودش را خلاصه كرده در تیم المپیاد جهانی. البته در این مورد نمیتوان كوتاهی معاونتهای پژوهشی دانشگاهها را هم نادیده گرفت چرا كه در آنها خود را فقط در كارهای خیلی سطح بالای دانشجویان دكترا خلاصه كردهاند.
وقتی دانشآموز یا دانشجویی میخواهد یك ربوت بسازد باید جایی باشد كه بتواند با نشاندادن لیاقتش در آنجا از یك سری امكانات استفاده كند و آن نهاد وی را حمایت كند. اما هیچ جایی وجود ندارد كه این كار را انجام دهد. شاید در اساسنامهی باشگاه هم چنین چیزی وجود نداشته باشد ولی مكانی كه به دانشآموزان طرفدار علم و دانشجویان علاقمند بگوید كه میتوانند تحقیقات خود را در آنجا كامل كنند و یا این كه حتی دانشآموزان و دانشجویان با هم و در كنار هم بر روی پروژهای كار كنند همراه اساتید بزرگی كه راهنمایشان كنند وجود ندارد. به نظر میرسد كه هیچ نهادی شایستهتر از باشگاه برای این كار نیست كه البته از قبول این مسئولیت شانه خالی كرده است.
البته بهتر بود كه نمایندهای هم از طرف باشگاه اینجا بودند و میتوانستند پاسخگوی این مسایل شوند. شاید به قول شما این كارهایی كه ما انتظار داریم جز و اساسنامه باشگاه نباشد.
ما این قول را میدهیم كه اگر باشگاه بخواهد پاسخی برای صحبتهای ما داشته باشد در خدمت نمایندهی باشگاه باشیم تا مسایل روشن شود.
من هم از شما میخواهم این كار را انجام دهید تا بچههای المپیادی هم تكلیف خود را بدانند و با این كار به سوالات بیشمار این دوستان هم پاسخی داده میشود.
بهتر است كه از محاسن و خوبیهای دوره تابستانی و باشگاه و خاطرات شیرین آنجا هم برای ما تعریف كنید تا دانشآموزان علاقهمند تصور درستتری از المپیاد داشته باشند.
درست است كه از باشگاه انتقاد كردیم ولی وجود مكانی به نام باشگاه خیلی مهم است. (اگر چه در آن شك و شبهه وجود دارد). این كه جایی وجود داشته باشد كه بچهها در آنجا جمع شوند و تحقیق كنند، بنیهی علمی خود را با بحث در مورد مسایل قوی كنند و یا حتی با هم دوست شوند خیلی خوب است. در چنین جاهایی دوستیهایی به وجود میآید كه معمولاً تا آخر عمر میماند.
مثلاً من آنجا دوستانی پیدا كردم كه هر كدام در یك دانشگاه كشور هستند ولی ارتباطمان هنوز هم وجود دارد.
شما تقریباً روزی چند ساعت برای المپیاد درس میخواندید؟
من المپیاد را بیشتر به صورت تفریحی شروع كردم، اوقات فراغت سال سوم را المپیاد كار میكردم و گاهی كه از مبحثی خوشم میآمد و به نظرم مبحث قشنگی بود به طور فشرده آن را میخواندم و برایش وقت زیادی میگذاشتم و گاهی میشد كه چند روزی اصلا ً سراغ مسایل المپیادی نمیرفتم. بنابراین نمیتوانم تخمین درستی از ساعات مطالعه داشته باشم و برنامهی خاصی برای این كار نداشتم.
آیا اصلاً نمیتوان یك برنامه منسجم برای مطالعه المپیاد ریخت؟
شاید بعضیها بتواند این كار بكنند و خیلی هم از آن استفاده كنند، ولی من این برنامه را نریختم و پشیمان هم نیستم.
كمی در مورد كتابها و منابعی كه برای بچهها مفید است و میتوانند از آنها استفاده كنند تا در دورهی تابستان موفقتر شوند صحبت كنید.
برای آشنایی با دورهی تابستان مسالههای الگوریتمی از دكتر قدرسی و مهندس مهدیان كتاب خوبی است كه این كتاب دقیقاً همان مسایلی است كه با بچهها كار میشود و البته راهحلی را هم ارایه كرده است. اما برای مراحل اول و دوم مجلات راه المپیاد و دانشپژوهان و نمونه سوالات دورههای مختلف تابستانی بسیار مفید است. در زمینه گراف و تركیبات هم میتوانند از كتب فراوان موجود در این زمینهها استفاده كنند و بعد از یك آشنایی مقدماتی با مباحث این المپیادها خودشان میتوانند برای ادامه كار منبع پیدا كنند. مثلاً پس از آشنایی با گراف میتوانند در مبحث گراف كتابهای خوبی در كشور پیدا كنند.
قبول شدن در مرحله دوم چه مزیتهایی دارد؟ كسانی كه در این دوره پذیرفته میشوند نسبت به بچههایی كه این دوره را نگذراندهاند چه مزیتهایی دارند؟ چقدر در پیشرفت علمی آنها مهم است؟
اگر صادقانه بگویم یكی از مهمترین مزایای این دورهها اعتماد به نفس است كه دانشپژوهان نسبت به خود پیدا میكنند همچنین مباحثی كه ما یاد گرفتیم اگر در دانشگاه به رشتههای مرتبط همان مباحث وارد شویم خیلی مفید است. من از دوره تابستانی تجربیاتی دارم كه باعث شده در دانشگاه مشكل خاصی در درسها نداشته باشم و جزو دانشجویان برتر هستم. یكی از مهمترین مزایایی كه باشگاه در اختیار ما قرار میدهد تحصیل در دو رشته است و بقیهی مزایا بیشتر تكامل علمی و شخصیتی ما است.
از این كه وقت خود را در اختیار ما قرار دادید متشكریم. در ضمن منتظر جوابهای مسئولین در زمینه مباحث مطرح شده هستیم