یک حیوان باهوش نام ببرید. شاید بگویید سگ، دلفین یا شامپانزه. اما به احتمال زیاد ماهی قرمز، قزلآلا یا مارماهی به ذهنتان نمیرسد.
افراد بسیاری تصور میکنند ماهیها باهوش نیستند. دلیل آن، باور غلطی است که فرضیهی تکامل خطی در ذهن ما جا انداخته است: از آنجا که ماهیها از ابتدای خلقتشان در آب بودهاند و مانند پستانداران پیشرفت نکردهاند، پس جانداران باهوشی نیستند. اما دانشمندان با استفاده از تکنولوژیهای پیشرفتهی قابل استفاده در زیر آب جهت بررسی زندگی و رفتار این جانوران، ثابت کردهاند که این تصور کاملاً غلط است.
Culum Brown که در دانشگاه Macquarie روی رفتار ماهیها مطالعه میکند میگوید: "در ده سال اخیر، تغییرات بزرگی در نحوهی نگاه دانشمندان به هوش ماهیها صورت گرفته است." وی اشاره میکند که بعضی دانشمندان هنوز هم منکر وجود هوش و مهادت در ماهیها میشوند.
دانشمندان متوجه شدهاند که ماهیها علاوه بر داشتن توانایی درک محیط اطراف خود با استفاده از حواس پیچیده، میتوانند هوشمندانه شکار کنند، از ابزار استفاده کنند و همچنین گاهی میتوانند بهتر از موشها یا کودکان چیزی را بیاموزند و به خاطر بسپارند.
توانایی بینایی، بویایی و شنوایی ماهیها
چشم ما انسانها سه باند مختلف از طیف نور را میبیند: آبی، سبز و قرمز که دید ما را سه رنگی میکند. با این حال اکثر ماهیها دید چهار رنگی دارند و علاوه بر رنگهای آبی، سبز و قرمز، ماوراء بنفش را نیز میبینند. بسیاری از ماهیها اشیا را به وضوحی که ما میبینیم مشاهده میکنند.
علاوه بر این، ماهیها حس چشایی و بویایی بسیار خوبی دارند. مواد شیمیایی به راحتی در آب نفوذ میکنند و آبشش، بالهها و دهان ماهی به گیرندههای بسیاری برای تشخیص این مواد مجهز است. بعنوان مثال ماهی bullhead زرد حدود 175 هزار گیرندهی چشایی در سطح بدن خود دارد درحالیکه زبان انسان تنها 10 هزار گیرندهی چشایی دارد.
و نکتهای که اغلب ما آن را نمیدانیم: ماهیها شنوندههای بسیار خوبی هستند. ما هم اکنون حدود هزار گونه ماهی میشناسیم که برای تسهیل جفتگیری، تغذیه و پراکندگی گروه خود از تولید صدا استفاده میکنند. بعضی از آنها مانند ماهی meagre ماهیای که حدود 110 پوند وزن دارد، در هنگام جفتگیری چنان صدای بلندی از خود تولید میکنند که باعث میشود موقعیت خود را برای ماهیگیران آشکار کنند.
برقراری ارتباط
یک نشانهی ابتدایی از هوش، داشتن توانایی یادگیری شرکتپذیر (Associative Learning) است، همان چیزی که Pavlov در سگهای خود نشان داد.
ماهیها نیز این توانایی را دارند. بعنوان مثال ماهیهای خانگی اغلب قابلیت تشخیص زمان-مکان از خود نشان میدهند. آنها به خاطر میسپارند که چه زمانی و در کدام قسمت از آکواریوم برایشان غذا گذاشته میشود.
همچنین آزمایشها نشان دادهاند که در بعضی موارد ماهیها در کسب این مهارت بهتر از پستانداران عمل میکنند. Galaxias یک ماهی معمولی آب شیرین در طول 14 روز میتواند نسبت به زمان و مکانی که در آن قرار گرفته است درک پیدا کند درحالیکه موشها برای این کار به 19 روز زمان نیاز دارند.
مکانیابی
ماهیها در جهتیابی بسیار بهتر از کودکان عمل میکنند. آنها زمانی که با یک جسم روبهرو میشوند، آن را با مشخصات محلی که در آن قرار گرفته است ارتباط میدهند، برای مثال گوشهی مستطیلی یک محفظه. ماهیها همچنین میتوانند از مشخصات برجستهی محیط، مانند چمن سبز کنار یک جسم همراه با اطلاعات هندسی برای کمک به تقویت حافظهی خود استفاده کنند. در مقابل، کودکان این کار را تنها پس از پنج سالگی میآموزند.
ماهیهای گوبی (Gobies) دارای توانایی یادگیری فضایی هستند. محققان با شبیهسازی جزر و مد آب در محیط آزمایشگاهی، به این ماهیها اجازه دادند تا در استخرهای متصل به هم در زمان بالا بودن آب شنا کنند. سپس در زمان پایین آمدن آب با ضربه زدن به ماهیها، آنها را گیج کردند. اما آنها به دلیل یادگیری فضایی علیرغم این گیج شدن توانستند راه خود را به استخرهای دیگر پیدا کنند و به اشتباه به ساحل شنی نروند.
توانایی آموزش
ماهی قزلآلایی که میخورید ممکن است در زمان زنده بودنش یک مربی برای سایر ماهیها بوده باشد. زمانی که ماهیها تحت نظر هستند، ماهی قزلآلای جوان متعلق به اقیانوس اطلس معمولاً چند دقیقه صبر میکند و سپس به سراغ غذا میرود. اما اگر همین ماهی در یک مخزن همراه با چند ماهی باتجربه قرار بگیرد، سریعتر به دنبال غذا میرود. ماهیهای جوان با یادگیری از ماهیهای باتجربه تبدیل به ماهیهایی بسیار جسور در گرفتن غذا میشوند. درحالیکه اگر همین ماهی در مخزنی همراه با ماهیهای ساده و بیتجربه قرار میگرفت این گونه رفتار نمیکرد.
دانشمندان عقیده دارند ماهیهای جوانتر با تقلید از ماهیهای مسنتر انواع مسائل مانند مسیرهای مهاجرت و مکان جستجوی غذا را یاد میگیرند که این کار باعث میشود رفتارهای خاص ماهیها بین نسلهای مختلف منتقل شود و از بین نرود.
اعتماد و کار گروهی
کار گروهی نیاز به نیروهای پیچیدهی ذهنی دارد. درحقیقت بعضی از دانشمندان عقیده دارند کار گروهی سبب تکامل و بزرگ شدن مغز انسان شده است.
جالب اینکه ماهیها با مغزهای کوچکشان نیز قادر به انجام کارهای گروهی هستند. ماهیهای Grouper و مارماهی تنها نمونه-های شناختهشدهای هستند که برای شکار با هم همکاری میکنند.
اما کار گروهی آنها چگونه است؟ مارماهی به سمت پناهگاه طعمهها میرود و آنها را از آنجا به فضای بیرون میراند. درحالیکه ماهی Grouper بیرون منتظر است و آنها را به سمت پناهگاهشان میراند. در این حالت، ماهیها به هر سمتی که بروند، یک ماهی در انتظار شکارشان است. این دو ماهی در حالتی که با هم شکار میکنند در مقایسه با حالت تنها ماهیهای بیشتری بدست میآورند.
استفاده از ابزار
استفاده از ابزار قبلاً بعنوان جهشی که تنها انسانها به آن دست یافته بودند محسوب میشد. اما بعدها با تحقیق بر روی شامپانزهها، دانشمندان متوجه شدند که سایر حیوانات مثل کلاغ، کرکس، سمور، اختاپوس و شامپانزه نیز این توانایی را دارند. چیزی که کمتر کسی آن را میداند این است که ماهیها نیز دارای توانایی استفاده از ابزار هستند.
ماهی Turkfish رویهی تغذیهی بهخصوصی دارد. این ماهی تنها از جاندارانی تغذیه میکند که داخل پوستههای سخت هستند مانند حلزون و صدف. این ماهی برای خوردن صدف، آن را در دهان خود میگذارد، و با جابهجا کردن آن به چپ و راست با سنگ به آن ضربه میزند تا پوسته بشکند. به شکلی مشابه، بعضی از گونههای wrasse برای خوردن مرجانها همین کار را میکنند و به آن ضربه میزنند تا مهرههای آنها را بشکنند و بتوانند از داخل آن تغذیه کنند.
بنابراین برخلاف تصور، ماهیها با داشتن توانایی یادگیری رفتارهای جمعی، استفاده از ابزار و غیره موجودات باهوشی هستند.
منبع:
Yao-Hua Law