|
راجع به تأثير محيط آموزشي بر روي پيشرفت تحصيلي خودتان توضيح دهيد؟ و اين که محيط هاي آموزشي چه تأثيرات مثبت و منفي مي تواند داشته باشد؟
|
من فکر مي کنم محيط خيلي مهم است. من قبلاً در مورد تأثيرات مثبتي که دبيرستان روي من داشته صحبت کردم، دانشگاه هم به همان مهمي يا مهم تر است.
|
دانشگاه کاليفرنيا اين ويژگي ها را داشت که روي شما تأثيرات مثبت بگذارد؟
|
بله و چيزي که مي خواهم بيشتر توضيح بدهم اين است که دانشجوها وقتي براي دکترا مي روند بايد در نظر داشته باشند کاري که بايد دانشجو متوجه آن باشد و اگر نباشد خيلي عجيب نيست چون هنوز به آن سن نرسيدند که متوجه اين چيزها باشند اين است که بايد رشته اي را انتخاب کند که ببيند اين رشته آينده دارد يا نه؟
رشته اي نيست که تمام شده و مسائل اصلي آن حل شده، قسمتي باشد که يک مسئله نباشد، يک رشته باشد و وارد آن رشته بشود. وقتي شما در آن سطح بالا برسيد نميشود همه چيز را با خواندن مقاله و کتاب و اين چيزها فهميد بايد محيط کاري ايجاد کرد با افرادي که در آن متخصصند در تماس باشيم و با آنها صحبت کنيم.
خيلي چيزها را آدم با صحبت کردن ياد مي گيرد. اين خيلي مهم است که کسي رشتهي خوب انتخاب کند و با افراد قوي در آن رشته بتواند صحبت کند و بفهمد آن رشته در چه جهتي پيش ميرود بعد خودش با برخوردهايي که با افراد دارد ميتواند مسائل و روشهاي خودش را پيدا کند.
چون همانطور که گفتم مستقل فکر کردن خيلي مهم است و ايدههاي تازه خودش را هم در کار وارد کند اين خيلي مهم است به نظر من، مهمتر از اين که يک نفر بنشيند و دائماً کتاب يا مقاله بخواند، آنها لازم است اما بعد از آن قدمي که خيلي مهم است اين ميباشد.
|
آقاي دکتر با دورههاي تابستاني که براي بچههاي المپيادي ميگذارند آشنا هستيد؟
|
نه آشنا نيستم. خيلي خوب است که چنين فرصتهايي وجود دارد، براي اين که بعضي بچهها اين آمادگي را دارند که چيزهاي بيشتر ياد بگيرند .
من اميدوارم بيشتر از 10 نفر باشد ولي اگر براي 10 نفر باشد شايد عدهاي به همان نسبت علاقهمند باشند و همانقدر هم خوب باشند اما نتوانند شرکت کنند و استفاده کنند و خيلي بهتر است اگر تعداد بيشتري از اين بچهها (18-15 سال) بتوانند استفاده کنند و انگيزه پيدا کنند که بتوانند کارشان را ادامه بدهند.
|
به نظر شما خانواده چه نقشي در تعميق يادگيري ميتواند داشته باشد و راجع به انواع متغيرهاي تأثيرگذار توسط خانواده مختصراً توضيح دهيد؟
|
مسلماً همهي اين چيزها تأثير دارد، مسلماً خانواده تأثير دارد بالاخره آدم تمام وقتش را با خانواده ميگذراند (بهخصوص اوايل زندگيش را) مسلماً تأثير دارد آدم فقط ميتواند اميدوار باشد که خانوادهها به آيندهي بچههايشان توجه کنند (که مسلماً همهي بچههايشان را دوست دارند) تا حداکثر موفقيت را بتوانند به دست بياورند.
|
آقاي دکتر بنا بر تجربياتتان خانوادهي خودتان تأثيرگذار بودند؟ پدر، مادر يا اعضاي ديگر چه تأثيراتي داشتند؟
|
خيلي تأثير داشتند، هم پدر و مادر و هم بعضي از اقوام تأثير خيلي مشخصي روي طرز فکر من وقتي خيلي کوچک بودم داشتند و بيشتر از هر چيز ديگر تشويقم کردند که استقلال فکري داشته باشم.
|
راجع به تأثير دوستان در يادگيري صحبت بفرماييد به نظر شما دانشآموزان بايد چه دوستاني انتخاب کنند؟
|
بالاخره هرکس بايد آنطور که ميبيند برايش بهتر است دوستان خود را انتخاب کند و بهترين چيز اين است که افراد ياد بگيرند و بررسي کنند که چه چيزهايي در زندگي برايشان مهم است، در چه جهتي ميخواهند بروند و تسليم فشارهاي اجتماعي نشوند و راهي را بروند که فکر ميکنند واقعاً راه صحيحي است.
|
نظرتان راجع به يادگيريهاي جمعي چيست؟ اين نوع يادگيريها چه ويژگيهايي بايد داشته باشند؟
|
متوجه منظور شما نميشوم.
|
مثلاً گاهي اوقات استاد بچهها را وادار ميکند که خودشان با هم يا با مباحثه، ارائهي کنفرانس و به صورت جمعي يا بحث راجع به موضوعي مطلبي را آموزش بدهند و ياد بگيرند.
|
من فکر ميکنم خوب است، اصلاً قسمتي از يادگرفتن است که آدم با ديگران صحبت کند.
من خودم بارها تجربه کردم و براي خودم ديدم.
من در کلاسهاي خودم اين کار را انجام ميدهم مثلاً به چند تا از دانشجوها ميگويم که برويد در اين قسمت کار کنيد و صحبت کنيد براي اينکه آدم از همديگر چيز ياد ميگيرد.
خيلي خوب است هميشه بايد مخلوطي باشد از اين که آدم با افراد ديگر صحبت کند، از همديگر چيز ياد بگيرد، فکرش را به ديگران ارائه بدهد و آنها هم طرز فکرشان را بگويند و برخورد اين افکار باعث ميشود که آدم خيلي بهتر فکر کند و در ضمن آدم بايد جداگانه خودش هم فکر کند. پس هر دوي اين چيزها لازم است.
|
به نظر شما برگزاري آزمونهايي نظير کنکور و المپياد چه فوائد و مضراتي دارد؟
|
فکر ميکنم من چيز تازهاي در اين مورد نميتوانم بگويم احتمالاً قبلاً هم شنيدهايد، موضوع اين است که تعداد دانشجوها زياد است که بايد کنکوري باشد بهترين راه کدام است؟ فکر نميکنم هيچ راه بهتريني وجود داشته باشد. بالاخره همه راهها خوبيها و بديهايي دارد و بالاخره اين همه دانشجو که نميتوانند همه بروند يک جا و هر راهي هم بگذاريد مسلماً ظلمهايي به بعضيها ميشود.
کنکور هم اين مسائل را دارد به دليل ازدياد دانشجوها سؤالات خيلي خشک ميشود و خيلي جنبهي حفظي پيدا ميکند و بايد خودش را براي آن نوع سؤال آماده کند. معمولاً کساني که خيلي خوب ميشوند خوب هستند ولي ممکن است که عدهاي به همان خوبي باشند که در امتحان به آن خوبي نباشند اين را هم بايد درنظر بگيريم.
المپياد هم همينطور است، عدهاي که خيلي با استعداد هستند را جدا ميکند و عدهاي هم که همانقدر با استعداد هستند ممکن است گم بشوند بنابراين همه اين چيزها مسائل واقعي است که افراد با آنها برخورد ميکنند و هيچ جواب کلي و راه 100% هم وجود ندارد.
چيزي که من فقط به طور کلي ميتوانم بگويم و شايد مفيد باشد اين است که اگر دانشگاهها در اين که چطور دانشجو انتخاب کنند يک مقدار استقلال داشته باشند هر کدامشان ممکن است راهي را بروند، راههاي بهتري انتخاب کنند که من فکر ميکنم خيلي خشک باشد.
من فکر ميکنم اگر تصميمات در جاهاي مختلف به طور مستقل گرفته شده باشد خيلي مفيد است تا اين که سيستمي از بالا همه چيز را مشخص کند.
|
آقاي دکتر آيا شما در رياضي هميشه ممتاز بوديد؟
|
من نميدانم که ممتاز هستم يا نه، اما هميشه از بچگي خيلي به رياضي علاقهمند بودم.
|
يعني هميشه در دبيرستان، راهنمايي و دانشگاه؟
|
بله.
|
ايا غير از حوزهي تخصصيتان در حوزههاي ديگري هم فعاليت داشتهايد؟
|
من تخصصم را در قسمتي از رياضيات محض شروع کردم بعد از آن با قسمتهاي کاربردي بيشتر آشنا شدم حتي قسمتهايي که به مهندسي خيلي نزديک است برايم جالب بود و متوجه شدم كه طرز فکر رياضي و مهندسي با هم فرق دارد.
هرکدام جنبههاي خودش را دارد که به خودي خودش خيلي جالب است و مسائل مختلفي را حل ميکنند و هميشه بايد در نظر داشت که مسائل اصلي چيست؟
و سعي کرد براي حل، طرف مسائل اصلي رفت. قسمتهاي ديگري هم بوده که من به آن علاقهمند بودم ولي بالاخره روز 24 ساعت بيشتر نيست مگر آدم چقدر ميتواند وقت داشته باشد و بيشتر علاقه دارم چيزهاي ديگري هم ياد بگيرم ولي خيلي هم وقت نمي شود تا جائيکه فرصت بوده سعي کردم و مسلماً خيلي چيزهاي جالب در دنيا هست که دوست دارم بيشتر در موردش بدانم.
از موارد علمي، فيزيک بخصوص قسمتهاي کاربردي آن برايم خيلي جالب است ولي خيلي وقت ندارم.
خارج از رشتههاي علمي، البته بايد بگويم در اين دوران مسائل بيولوژي خيلي جالب هستند و به دانشجوها خيلي تأکيد کردم که در قسمتهاي زيستي کار کنند چون آيندهي خوبي دارند و اما خارج از رشتههاي علمي من هميشه به تاريخ خيلي علاقهمند بودم.
علاوه بر تاريخ به قسمت هاي هنري خيلي علاقهمندم هميشه موسيقي برايم و قسمت هايي از ادبيات هميشه و فيلم برايم جالب بوده است و ... در ضمن خيلي چيزهاي جالب در دنيا وجود دارد اما وقت ما کم است.
|
به نظر شما دانشآموزان براي موفقيت فقط بايد در يک حوزه متمرکز شوند؟
|
نه من فکر ميکنم دانشآموزان هنوز خيلي جوانند آنها بايد به خودشان اجازه بدهند تا آزمايش کنند.
تجربهي خودم اين است که آدم واقعاً راهي ندارد تا اين چيزها را بفهمد مگر با آزمايش کردن.
اشتباه کردن و درست انجام دادن و مسلماً بايد به خودشان اين اجازه را بدهند که با رشتههاي مختلف کارهاي مختلف را آزمايش کنند و نترسند از اين که چيزي درست درنيامده و يا از چيزي خوششان نيامده.
تنها راهي که ما ميتوانيم بفهميم از اشتباهات است، آدم گاهي اوقات از اشتباهاتش بيشتر چيز ياد ميگيرد تا کاري که درست انجام داديم.
بنابراين من خيلي تأکيد ميکنم که دانشجوها سعي کنند با يک فکر باز با مسائل برخورد کنند و تست کنند و آزمايش کنند ببينند اين چيز را خوششان ميآيد يا نه؟
يک چيزي را ياد ميگيرند و فوقش ميگويند من از اين چيز خوشم نيامده، اتفاق بدي نيفتاده ولي اين روح آزمايش کردن و ريسک کردن و اين که من وقتم را بگذارم روي يک چيز چه فايدهاي دارد و نمرهام ممکن است کم بشود و ... اينطوري فکر نکنند؛ فکر کنند اصلش اين است که بايد آزمايش کنند و ببينند چه چيزهايي را دوست دارند و برايشان جالب است.
با چه چيزهايي حالت هيجاني پيدا ميکنند بدين ترتيب آنها کمکم راه خودشان را ميتوانند پيدا کنند.
|
با اصطلاح نيازهاي آموزشي از لحاظ تخصصي آشنا هستيد؟ |
متوجه نيستم.
|
مثلاً فرض کنيد بچههاي دبستاني يکسري نيازهاي آموزشي دارند و همينطور دبيرستاني، راهنمايي و دانشجو ... فرض کنيد بچههاي دبستاني به بازي نياز دارند و اگر در قالب بازي آموزشها ارائه شود قطعاً مفيد خواهد بود؛
بچههاي دبيرستاني و دانشگاهي دنبال الگو هستند اگر يک شخصيت دانشمندي برايشان ترسيم بشود چون نيازشان است به سمت او متمايل ميشوند بچههاي دبستاني نياز دارند به شکل و تصوير که ببينند و تجسم کنند ولي بچههاي دبيرستاني و دانشگاهي به دنبال تفکرند، ميخواهند استدلالهايشان تکميل بشود.
آيا تا به حال دقت کرديد به نيازهاي آموزشي افراد در سنين مختلف؟ به نظر شما بچههاي دبيرستاني و دانشگاهي چه نيازهايي دارند؟
|
صحبتهاي شما به نظر من کاملاً درست است که افراد در سنين مختلف يادگيريهايشان متفاوت است.
من هيچ اطلاعات تخصصي در اين مورد ندارم ولي تجربهي شخصي من حتي در مورد خودم و بچههايي را که ديدم اين است که آدم در سنين متفاوت و به طرق متفاوت چيزهايي را ميفهمد و بزرگ که ميشود به صورت ديگري ميتواند بفهمد در مورد چيزهايي که خودم با آنها تجربه داشتم من سعي ميکنم تجربههاي خودم را در درسهايم بياورم و طوري مطالب را براي دانشجوها بگويم که برايشان ملموس و قابل درک باشد همانگونه که خودم ياد گرفتم.
يک کم سخت است که به طور غير تکنيکي در مورد اينها صحبت کرد. روشهاي آموزشي در سطح دبستان و راهنمايي و دبيرستان برايم خيلي سخت است که دربارهاش صحبت کنم چون واقعاً تجربهاي ندارم بالاتر که ميآيند تجربه بيشتري دارم.
ولي چيزي که ميتوانم بگويم اين است که نوع تدريس استادهاي مختلف فرق دارد البته نوع يادگيري افراد مختلف هم متفاوت است.
افراد مختلف به طرق مختلف فکر ميکنند و من در کلاسهاي خودم و کاري که من در دانشگاه کردم اين بوده که يک قسمت کلي را انتخاب کردم و قسمتبندي کردم و به هرکدام از دانشجوها اين موقعيت را دادم که روي يک قسمت از آن کار تأکيد کنند که با طرز فکرشان بيشتر همخواني دارد و کاملاً ميبينم که بعضيها به طور جبري خيلي بهتر فکر ميکنند بعضيها به طور هندسي و برخي به طريق آناليز بهتر فکر ميکنند و سعي کردم اين موقعيت را به دانشجوها بدهم که بروند در جهتي که برايشان راحتتر است فکر کنند و تفاوت کاملاً روشن است.
|
به نظر شما نيازهاي بچههاي تيزهوش و به ويژه المپياديها چه تفاوتي با سايرين دارد؟ |
بايد بگويم که بچههاي تيزهوش فقط المپيادي نيستند بچههاي المپيادي تا جايي که من ديدم همهاشان تيزهوش بودند ولي بچههاي تيزهوشي را هم ديدم که المپيادي نبودند.
به طور کلي آن چه که براي بچههاي تيزهوش مهم است اينست که يک موقعيتي برايشان پيش بيايد يا محيطي باشد که ايدههاي تازه در آن باشد.
ايدههايي که برايشان جالب است و بتوانند با آنها کار کنند و دنبالش را بگيرند و اين چيزي است که به آنها انگيزه ميدهد كه کارشان را ادامه بدهند تا موفق بشوند يا خودشان حس کنند که دارند پيشرفت ميکنند، اين خيلي مهم است.
|
شما غير از کتاب چه رسانهي آموزشي را توصيه ميکنيد؟ (رسانهي داخلي يا خارجي).
|
آنچه که مسلم است اين است که اينترنت خيلي کمک ميکند چيزي است که قبلاً نبوده و ميتوانند از اينترنت اطلاعات زيادي به دست بياورند و من فکر ميکنم اين منبع خيلي مفيدي است براي اين که ما اكنون ميتوانيم انواع و اقسام اطلاعات را به دست بياوريم که قبلاً بهدست آوردنشان مشکل بود.
من خودم زماني که دبيرستان بودم يادم ميآيد قرار بود پروژهاي بنويسم در مورد مثلاً کشور ژاپن خب پيدا کردن آن اطلاعات خيلي سختتر بود اكنون خيلي راحت است.
انواع و اقسام اطلاعات را ميتوانند از کامپيوترشان در مورد موضوع خيلي خاصي پيدا کنند فقط بايد ياد بگيرند که از اين استفاده کنند و ياد بگيرند براي کارشان از آن استفاده کنند و خيلي مهم است که دسترسي به منابع داشته باشند.
من به هيچ چيز بهخصوصي نگاه نکردم که بدانم چيست، ولي به طور کلي انواع و اقسام وسايل آموزشي هست که بايد به آن دسترسي داشته باشند.
|
آيا شما سايتهاي خاصي را براي بچههاي دانشآموز معرفي ميکنيد؟
|
واقعاً چون خودم نگاه نکردم نميتوانم بگويم، مسلماً خودشان بهتر از من ميتوانند پيدا کنند.
بچهها با کامپيوتر بزرگ شدند، خيلي بهتر از من ميتوانند search کنند و چيزهايي را که ميخواهند پيدا کنند بايد موقعيت برايشان فراهم شود.
|
با کتابهايي که در حوزهي المپياد تدوين شده آشنا هستيد؟
|
نه، با خود کتابها آشنا نيستم.
|
چه کتابهايي را براي دانشآموزان دبيرستاني در حوزهي رياضي مناسب ميدانيد، خواهشمند است عناوين کتابهاي داخلي و خارجي را اعلام بفرماييد؟ |
کتاب زياد است، در رشتهي رياضي کتاب از جبر گرفته تا آناليز تا calculus و ... قسمتهاي مختلف رياضي و اينها خب کتاب در موردش زياد است.
خيلي از اين کتابها هم شبيه هم هستند و خيلي از آنها هم کتابهاي خوبي هستند و خيليها هم متوسط هستند. فکر ميکنم وقتي کسي ميخواهد کتابي را بخواند با کساني که در آن رشته تدريس کردند و در واقع با آن کتابها آشنا هستند مشورت كند آنها ميدانند كه چه کتابي براي کاري که ميخواهد آن دانشآموز يا دانشجو بکند مناسب است.
|
به نظر شما آيا متغير تفاوت جنسيت (دختر يا پسر بودن) در نوع آموزشهاي ارائه شده تفاوت ايجاد ميکند؟ آيا بايد آموزش براي دختر و پسر متفاوت باشد؟
|
من کارم در قسمت علمي است و فکر ميکنم خيلي زشت است تدريس علم براي دختر و پسر فرق کند بايد اين موقعيت را داد که هر کسي که ميتواند و در هر رشتهاي که ميخواهد و مورد علاقهاش است پيشرفت کند و به نظر من اصلاً صحيح نيست.
|
منظور اين است که دختر و پسر در ويژگيهاي آموزش و يادگيري متفاوتند به عنوان مثال وقتي مسئلهاي در مقابلشان قرار ميگيرد تعداد زيادي راهحل در ذهنشان ميآيد نسبت به پسرها. اين يک نمونه از ويژگيهاي دخترها از اين استفاده کنيم روشهاي آموزشي متفاوتي برايش ايجاد کنيم. |
مسلماً تفاوتهايي بين افراد هست همانطور که بين من و شما هست، با يك مسئله شما يک طور برخورد ميکنيد و من به طريق ديگري، چيزي را ممکن است شما سريعتر بفهميد و چيز ديگري را من سريعتر بفهمم.
مسلماً بين افراد فرق هست و هر سيستم آموزشي هم بايد در نظر بگيرد که همهي اين چيزها براي افراد باشد ولي صرف اينکه ما بگوييم اين نوع درس براي دخترها و اين نوع درس براي پسرها باشد يک کار بيمعني است.
بايد متوجه باشيم که داخل همهي اين گروهها هم تفاوتهاي زيادي وجود دارد و هر طوري هم ما اينها را به صورت منحنيهايي بکشيم و بگوييم اکثريت اين طوري هستند موضوع اين است که اينها با هم شباهتهايي هم دارند.
خيلي پسرها هستند که طرز فکرشان شبيه دخترهاست، بنابراين بايد اين موقعيت را به همه داد تا ببينيم خودشان براي موفقيتشان چه راههايي را انتخاب ميکنند.
|
شما در آموزشهايتان تفاوت بين دختر و پسر نديديد؟
|
من تفاوت بين همهي دانشجوها ميبينم، من بين خودم و برادرم هم خيلي تفاوت در يادگيري ميبينم مسلماً تفاوت هست و مسلماً نوع فشارهاي اجتماعي که روي دختر و پسر وجود دارد هم متفاوت است.
ولي من همان درس را به هر دو ميدهم و همان امکانات را هم به هر دو ميدهم تا راه خودشان را پيدا کنند.
|
آيا در خارج از کشور نهادها يا انجمنهايي هست که نيازهاي آموزشي افراد را تأمين کند؟
|
مسلماً انجمنهاي مختلف براي کارهاي مختلف در آمريکا خيلي زياد است و از اين نظر سيستم آمريکا با ايران و اروپا خيلي فرق دارد.
چون در آمريکا تأکيد روي چيزهاي خارج از برنامه زياد است و خيلي چيزهاي خارج از برنامه هم جنبهي مستقل و آموزشي ندارد مثلاً ممکن است براي کارهاي ورزشي باشد و يا براي کارهاي هنري باشد اين چيزها در آمريکا خيلي زياد است.
|
ما چند وقت پيش شنيديم که عمر مفيد معلمهاي رياضي دبيرستان آمريکا 2 سال بيشتر نيست بعد از 2 سال گرايش به ترک آموزش رياضي در دبيرستان دارند، پس نهادي را تأسيس کردند که نيازهاي آموزشي اين معلمين را تأمين کند. آيا راجع به دانشآموزان هم اينچنين نهادهايي هست؟ |
نميدانم، مسلماً در آمريکا آنقدر انجمنها زياد است و تأسيس انجمن آزاد است و کسي کاري ندارد به اينکه چه انجمني ايجاد ميکنيد مسلماً خيلي هست و انواع و اقسام هدفها را دارند و يك دستورالعمل کلي هم وجود ندارد که بگوييم کدام خوب و کدام بد است.
|
آيا انجمني در خارج از کشور هست که نيازهاي آموزشي آنها را برطرف کند؟
|
در آمريکا بيش از دو انجمن رياضي خيلي مهم وجود دارد كه: يکي از آنها« American mathematical society »است كه آن سطحش خيلي بالاست و براي کساني است که به سطح تحقيق ميرسند.
بعدي« Mathematical association America »است که آن بيشتر در سطح دانشگاهي است تا ليسانس و حتي بيشتر ولي يك مقدار تأکيد آموزشي دارد و کتابهاي مختلف منتشر ميکند و با مسائل تدريسي خيلي بيشتر از« American mathematical society »درگير هستند.
مسلماً در سطح دبيرستان هم هست اما من آشنا نيستم.
|