«علی» برای آن‌که بداند چه کسی برای این کار انتخاب شده است در رختکن به مربی نزدیک شد و پرسید:

«آقای مربی ، اگر «حسن» بازی را آغاز می‌کند، بگو که «عباس» بازی را آغاز نمی‌کند.

اگر من آغاز می‌کنم، سکه‌ای به هوا بیاندازید:

 - اگر شیر آمد، بگو «حسن» آغاز نمی‌کند

- اگر خط آمد بگو که «عباس» بازی را آغاز نمی‌کند.

شما که هیچ‌گاه رازتان را آشکار نمی‌کنید»!

مربی پس از اندکی تأمل گفت:

««عباس» بازی را آغاز نمی‌کند».

«علی» فریاد زد:

«شما را گول زدم!قبل از این یک امکان از 3 داشتم و اکنون امکان بین «من» و «حسن»، یک به دو افزایش یافته است».

مربی لبخندی زد و گفت: «تو بازیکن خنگ و ریاضیدان خنگ‌تری هستی»!

احتمال آغاز بازی برای هر بازیکن چقدر است؟

«علی» برای آن‌که بداند چه کسی برای این کار انتخاب شده است در رختکن به مربی نزدیک شد و پرسید:

«آقای مربی ، اگر «حسن» بازی را آغاز می‌کند، بگو که «عباس» بازی را آغاز نمی‌کند.

اگر من آغاز می‌کنم، سکه‌ای به هوا بیاندازید:

 - اگر شیر آمد، بگو «حسن» آغاز نمی‌کند

- اگر خط آمد بگو که «عباس» بازی را آغاز نمی‌کند.

شما که هیچ‌گاه رازتان را آشکار نمی‌کنید»!

مربی پس از اندکی تأمل گفت:

««عباس» بازی را آغاز نمی‌کند».

«علی» فریاد زد:

«شما را گول زدم!قبل از این یک امکان از 3 داشتم و اکنون امکان بین «من» و «حسن»، یک به دو افزایش یافته است».

مربی لبخندی زد و گفت: «تو بازیکن خنگ و ریاضیدان خنگ‌تری هستی»!

احتمال آغاز بازی برای هر بازیکن چقدر است؟