به گزارش سرویس پژوهشی ایسنا، بر اساس نظریه «نقطه تعیین» که به میزان وسیعی پذیرفته شده، شادی درازمدت یک فرد تمایل به آن دارد که پایدار باشد، زیرا که عمدتا به عوامل ژنتیکی بستگی دارد. این نظر تا اندازهای بر مطالعاتی پایهگذاری شده که نشان میدهد دوقلوهای همسان در مقایسه با دوقلوهای ناهمسان به میزان مشابهتری از زندگی رضایت دارند. این نظریه چنین القا میکند که میزان شادی در زندگی ما ممکن است گاهگاه با واقعههای مهمی از تعادل خارج شود، اما این تغییر طی دو سال به میزان پیش تعیین شده باز خواهد گشت.
بروس هدی و همکارانش از دانشگاه ملبورن در استرالیا برای آزمودن این نظریه، که آیا برای افراد میزان مشخصی شادمانی از پیش تعیین شده یا خیر، افرادی را در آلمان درباره شغل، شیوه زندگی، و کنشهای اجتماعی و مذهبیشان مورد پرسش قرار دادند. این بررسی ابتدا با شرکت سالانه 3000 نفر آغاز شد، اما در پایان دوره 25 سالهاش، تعداد شرکت کنندگان در آن به 60 هزار نفر در سال افزایش یافت.
پژوهشگران دریافتند تغییرات مشخص در شیوه زندگی افراد به تغییرات چشمگیر درازمدتی در رضایتمندی گزارش شده از زندگیشان منتهی شد، برخلاف نظریه «نقطه تعیین» که بر اساس آن باید این تغییرات، انحراف موقتی در میزان شادی از پیش تعیین شده باشد.
یکی از مهمترین عوامل تاثیرگذار بر میزان شادمانی یک فرد میزان روان رنجورخویی شریک زندگی آن فرد بود. افرادی که شریک زندگی آنها در آزمونهای روان رنجورخویی نمرههای بالایی آوردند، احتمال بیشتری داشت که ناشادمان باشند و تا هنگامی که آن رابطه ادامه دارد، ناشادمان باقی بمانند.