بعضيها فكر ميكنن موفقيت در نتيجهي حضور در كلاسهاس تقويتي، معلم خصوصي و ... چيزايي از اين دسته. بيچاره پدر و مادرايي كه براي اين طرز تفكرشون چه سختيهايي كه تحمل نميكنن. هزينهي سنگين مادي اون هم تو شرايط امروز يهطرف نگرانيهاشون در رفت و اومدها و انتخاب معلم خصوصي و آموزشگاه مناسب و ... بازم يهطرف، قبول نشدن بچههاشون تو مراحل مختلف المپياد باز هم همون طرف! فشار و استرسي كه به بچهها بابت اين مسائل بهوجود مياد و در آخر بازدهياي هم نداره از طرف ديگه ... قضاوت رو به خودتون ميگذاريم ... ولي بيايم نظر «پولاد ايماني» دارندهي مدال طلاي المپياد فيزيك كشوري رو بپرسيم. اونكه با بزرگواري دعوت ما رو پذيرفت و بهدقت به سؤالهامون كه سؤالهاي شما هم هست جواب داد. ما كه براي موفقيتش تو آينده دعا ميكنيم. راستي گفتم «موفقيت»، تا حالا راجع به معناي اين كلمهي بهظاهر «بديهي» فكر كرده بودين. پس بيايم مصاحبه رو با هم بخونيم. از اون همكارايي هم كه زحمت اين مصاحبه رو برامون كشيدن تشكر و قدرداني ميكنيم. |
|
|
|
| سلام آقاي ... خودت را معرفي کن! | سلام ... «پولاد ايماني» هستم؛ دارندهي مدال طلاي كشوري سال 1386 در رشتهي فيزيك. | |
|
من از دورهي راهنمايي به هليكوپتر و هواپيما علاقهي زيادي داشتم و هميشه ميخواستم يك هليكوپتر يكنفره و كوچك بسازم! اما در دورهي راهنمايي موفق به انجامش نشدم! در دورهي دبيرستان - كه پروژهها جديتر دنبال ميشد - يكسري چيزهاي مربوط به آن را ساختم اما هيچوقت به رؤيام - كه ساخت هليكوپتر بود - نرسيدم! و چون رشتهي هوا، فضا خيلي ارتباط نزديكي با فيزيك دارد من هم بهسمت فيزيك كشيده شده و به آن علاقهمند شدم! | |
|
خب ...! با اينكه پدر و مادرم خيلي به من كمك كردند اما مشوقم نبودند! و حتي تا حدي از اينكار دوري ميكردند چون از ريسك بالاي المپياد در سال كنكور ميترسيدند ... (هنوز سهميهي 10 درصد در مورد نقره و برنز تصويب نشده بود!) ولي در كل ميتوانم بگويم مشوقهايم بيشتر معلمهاي فيزيك و مشاورين در مدرسهي «دبيرستان علامه حلي» بودند! | |
|
من از سال دوم دبيرستان تصميم گرفتم در المپياد فيزيك شركت كنم! ... اما كار خاصي انجام ندادم و از منابع متفرقه مبحثهايي رو مطالعه ميكردم! در تابستان آنسال مطالعاتم بيشتر شد اما اگر بخواهم دقيق بگويم از اوايل سال سوم بهصورت جدي شروع به خواندن براي المپياد كردم! | |
|
| حالا از المپياد بگيم ... مراحل کشوري چهجوري برگزار | ميشه؟! | خب! ... براي رشتهي فيزيك در مرحلهي اول - كه كاملاً بهصورت تستي برگزار ميشود - از بين همهي شركتكنندگان در كشور 800 نفر انتخاب ميشوند. سپس در مرحلهي دوم - كه بهصورت تستي، تشريحي است - 44 نفر از اين 800 نفر به مرحلهي بعدي راه پيدا ميكنند. براي اين 44 نفر كلاسهايي در باشگاه برگزار ميشود و بعد از چندين امتحان تئوري و آزمايشگاهي، مدالها مشخص ميگردد (10 طلا ميدهند و تعداد مدالهاي نقره و برنز با توجه به امتيازهاي كسب شده مشخص ميشود!). | |
|
| از کلاسهاي تقويتي و ... استفاده كردهاي؟! | نه ...! فقط همان كلاسهاي مدرسه بود (ميخندد ...) و فكر ميكنم تأثير كلاسهاي تقويتي در هر زمينه و رشتهاي در برابر تلاش و ارادهي خود فرد بسيار ناچيز است!
| |
|
| کنکور چيه؟! فرق کنکور با المپياد چيه؟! خوبيها و بديهاي | هر کدوم ... | من كنكور و خواندن براي آن را تجربه نكردم و نميتوانم در مورد بهتر بودن هر كدام نظر بدهم!ولي در كل المپياد يك موضوع كوانتومي است!!! (يعني كاملاً يك كار غيرقابل پيشبيني و پُر از ريسك است!) درحاليكه كنكور پديدهاي تا حدي اجباري است و بهناچار بايد با آن روبهرو شد! اما وجههاي مشتركي هم دارند ... مثلاً هر دو يك امتحاناند! ... هر دو استرس خاص خودشان رو دارند (و قبول نميكنم كه استرس المپياد كمتر است!) ... و در هر كدام به اندازهي تلاشت نتيجه ميگيري! در المپياد شما همان چيزي را ميخوانيد كه به آن علاقه داريد اما در كنكور شايد مجبور باشيد بعضي از درسها را بدون علاقه مطالعه كنيد! ضمن اينكه در مرحلهي آخر المپياد از شما چندين امتحان ميگيرند اما در كنكور سرنوشت شما با يك امتحان تعيين ميشود! (ببخشيد كه طولاني شد!!!). | |
|
| حالا ميخواي دانشگاه چه رشتهاي رو ادامه بدي ... ؟! با | توجه به اينکه از سال دوم ميتوني دو رشته بخوني چه رشته(هايي) رو انتخاب ميکني؟ | من رشتهي برق را انتخاب كردم ولي اگر بتوانم در كنار آن، رشتهي فيزيك را بهعنوان رشتهي دوم انتخاب ميكنم!
| |
|
خب! به فيزيك كه علاقه دارم. اما برق ....!!! بهنظر من برق دانشگاه شريف بهدليل محيطي كه دانشجويان برتر آن را ميسازند بهترين رشته محسوب ميشود ... و باز هم بهنظر من محيط خيلي مهم است و پيشرفت درسي خيلي راحتتر خواهد بود! | |
|
| به علاقهمندان شرکت در المپياد چه توصيهاي داري؟! |
پيشنهاد ميكنم اگه خواندن براي المپياد را شروع كردند آن را ادامه بدهند و رهايش نكنند! چون به اين ضربالمثل ميرسند كه: «از اين ور روندن؛ از اون ور موندن» و اينكه اگر از وسط آن را رها كنند ممكن است ديگر به نتيجهي دلخواه در كنكور نرسند! و اينكه هر چه زودتر شروع كنند بهتر! اما زودتر شروع كردن به معناي اين نيست كه خيالشان راحتتر باشد و خيلي آرام حركت كنند! بلكه بايد از همان ابتدا نهايت تلاششان را بهكار ببندند! | |
|
مطمئناً كمك پدر و مادرم خيلي تأثير داشت (از لحاظ روحي، رواني) و ... تلاش! چيزي كه لازمهي همهي موفقيتها خواهد بود! | |
|
| در مورد دورهي باشگاه که گذروندي بگو؟! باشگاه چه معايب و | محاسني در کارش داره؟! | (موبايلش زنگ مي زند!!!) ...خب ...! در دورهي 40 نفره برنامهها بسيار خوب و مفيد است و بهخصوص در تدريس مطالب و طرح سؤالها و آزمايشها نهايت دقت بهعمل ميآيد ... اما وقتي 10 نفر (طلاهاي كشوري) مشخص شدند ديگر كلاسها و تدريسها و سؤالها و ... دقت لازم را ندارند و با بچههايي كه ميخواهند تيم جهاني را تشكيل دهند متناسب نيستند! مثلاً در رشتهي ما (فيزيك) مطالب اضافه تدريس ميشود كه هيچ كاربردي براي المپياد جهاني ندارد! | |
|
| با توجه به نتيجهاي كه بچهها در المپياد جهاني امسال گرفتند (5 | برنز) فكر ميكني اگه تو ميرفتي چي ميشد؟ |
من فكر ميكنم اين 10 نفر خيلي با هم تفاوتي نداشتند و تقريباً اشتباههاي محاسباتي باعث شد 5 نفر براي جهاني گزينش بشوند! ولي فكر ميكنم برنامهريزي نادرست براي اين 10 نفر دليل اين نتيجهي ضعيف بود! و اينكه نميتوانم بگويم اگر من آنجا بودم چه اتفاقي ميافتاد! چون آنجا نبودم! اما ميدانم هدف تمامي بچهها طلاي جهاني بود. اما شايد به اين دليل كه بچهها خودشان را براي سؤالهاي آسان آماده كرده بودند به نتيجهي دلخواه نرسيدند! | |
|
| برگرديم به زندگي شخصي ...! بهترين تجربهاي که داشتي؟! | بهترين تجربه ...!!! (به فكر فرو ميرود ...) قدم زدن در يك روز سرد برفي ... تنهايي!!!
| |
|
| اوقات فراغتت رو چهجوري ميگذروني؟! | بيشتر آهنگ گوش ميدهم و ... فيلم ميبينم و ... كتاب! | |
|
بهترين فيلم: «ممنتو» (Memento) بهترين آهنگ: «آنفورگيون» (The Unforgiven). | |
|
خيلي سخته ولي چيزي كه به ذهنم ميرسه ... «تحليل رفتار متقابل» اثر «يان استوارت، ون جونز». | |
|
من اگر خوبم و گر بد تو برو خود را باش هر كسي آن درود عاقبت كار كه كشت. | |
|
خب! ميخواهم در مورد موفقيت بگويم: بهنظر من موفقيت تعريف خاصي ندارد و كسي موفق است كه حس خوبي داشته باشد! اما حس خوب داشتن براي هر كسي تعريف متفاوتي دارد ولي در كل بهنظر من شركت در يك رقابت و مسابقه براي هر كسي ميتواند لذتبخش بوده و حس خوبي ايجاد كند ... مهم فقط شركت كردن در آن است و برنده شدن خيلي مهم نيست ... همينكه شركت كند براي حس خوب داشتن كفايت ميكند!
و مهمتر اينكه تلاش كنيد؛ اگر تلاش كنيد و موفق نشويد خيلي لذتبخشتر از آن است كه اصلاً فرصت شركت كردن به خود را نيز ندهيد. همين ...! | |