یک تیم پژوهشی از دانشگاه ایالتی «جرجیا» (Gorgia) و «مونتانا» (Montana) راهی را برای انجام مطالعههای بزرگ ژنتیکی بهطور مستقیم در انگل با بهکارگیری «توکسوپلاسما» (Toxoplasma) بهعنوان مدل یافتهاند. این تیم روشهایی را برای ایجاد تعداد زیادی از انگلهای جهشیافته با رشد ناقص پیدا نموده و ابزارهایی برای تشخیص ژنهای حامل این جهشها ابداع کردهاند. با کاربرد این روش جدید، چگونگی تقسیم و تکثیر انگل در سلول میزبان مشخص شده است. به گزارش شبکهی خبری «ساینسدیلی» (Sciencedaily)، واژهی «اپیکمپلکسا» (Apicomplexa) ممکن است برای اغلب مردم ناآشنا باشد، اما این نام به انگلهایی برمیگردد که عوامل ایجاد کنندهی بیماریهای شناخته شده و معروف از قبیل مالاریا، عفونت انگلی و چندین بیماری دیگر هستند. این انگلها پیچیده بوده و مطالعهی آنها مشکل است، با این حال مدل جدید این وضعیت را ممکن است تغییر دهد. 
در گذشته دانشمندان جهت درک فرایندهای «اپیکمپلکسا»، عمدتا از مدلهای آزمایشگاهی مرسوم مثل باکتری «ایشریشیا کلای» (E. coli) و مخمر استفاده میکردند. با این حال، بسیاری از مکانیزمهای چگونگی زندگی و ایجاد بیماری «اپیکمپلکسا» شناخته نشده باقی مانده است زیرا این انگلها دارای بیولوژی متفاوتی با مدلهای مرسوم آزمایشگاهی هستند.
به گفتهی «مایکل وایت» (Michael White) یک از اعضای دانشکدهی زیست شناسی مولکولی دامپزشکی در دانشگاه ایالتی آمریکا، پروتوزواهای عامل مالاریا و بیماریهای خطرناک دیگر، روی میلیونها نفر در سراسر جهان تاثیر میگذارند. اینها انگلهای باهوشی هستند که درون سلولهای انسانها رشد نموده و هر چه بیشتر رشد میکنند خسارت بیشتری وارد مینمایند. تحقیق حاضر میتواند به یافتن ژنهای حیاتی برای رشد این انگلها منجر شود. خیلی از این ژنها منحصر بهفرد هستند و میتوانند در جلوگیری از رشد و بیماریزایی انگل بهکار روند. در این مطالعه از «توکسوپلاسما گندی» (Toxoplasma gondii) استفاده شد، انگلی که میزبان اصلی آن گربه است اما میتواند به حیوانهای خونگرم دیگر نیز انتقال یابد. بیست درصد از جمعیت ایالات متحده به این پاتوژن بهصورت مزمن مبتلا هستند اما آلودگی در آنها معمولا خوشخیم است. با این حال، در افرادی که سیستم ایمنی سرکوب شدهای دارند (مثل افراد مبتلا به ایدز و زنان حامله) بیماری شدید میتواند بهوجود آید. مشخص شده «توکسوپلاسما گندی» (Toxoplasma gondii) یک مدل پژوهشی مناسب است زیرا ساختار میکروسکوپی مشخصی داشته و بهسادگی کشت و تکثیر میشود. در حقیقت، سیستم جدید سرنخهای مهم برای «اپیکمپلکسای» دیگر مثل «پلاسمودیوم» (Plasmodium) (عامل مالاریا) فراهم میکند، انگلی که سالانه صدها میلیون نفر را آلوده و یک تا سه میلیون نفر را به هلاکت میرساند که اغلب آنها کودکان صحرای آفریقا هستند. تولید داروهای این بیماری مشکل است زیرا «اپیکمپلکسا» یوکاریوت هستند و اغلب مسیرهای متابولیکی آنها مشابه میزبان حیوانی و انسانی آنها است لذا بسیاری از داروهایی که ممکن است بهکار رود برای میزبان نیز آسیبزا میباشد. درک عمیقتر مکانیزمهای «اپیکمپلکسا» در سطح سلولی برای مشخص کردن تفاوتهایی که میتوانند مورد هدف واکسنها و داروها قرار گیرند حیاتی است.
مالاریا یک بیماری انگلی بوده که نشانههای مقدماتی چهار نوع انسانی آن ممکن است بسیار نزدیک به هم باشد. حتی دورههای تب در روزهای اول بیماری از دیگر بیماریهای انگلی، ویروسی و باکتریایی تشخیصپذیر نیست.
انتقال انگل به انسان به وسیلهی نیش پشهی «آنوفل» ماده و آلوده صورت میگیرد. سیر تکامل این انگل در بدن پشه بین ۳۵-۸ روز بسته به نوع انگل و درجه حرارت متغیر است. پس از طی مراحل تکامل در بدن پشه به اندامهای مختلف رفته و آنهایی که به غدههای بزاقی حشره میروند بالغ شده و به مرحلهی آلودهکنندگی میرسند و پشه هنگام خونخواری مجدداً انگل را وارد بدن انسان میکند. انگل در میزبان حساس، وارد سلولهای کبدی شده و مرحلهی خارج گلبول قرمز را طی میکند. در مرحلهی بعدی سلولهای کبدی پاره شده و هزاران انگل غیرجنسی آزاد گشته و از طریق سینوسهای خونی کبد، خود را به جریان خون میرسانند و به گلبولهای قرمز حمله کرده و تکثیر دورهای خود را شروع مینمایند؛ سپس گلبولهای قرمز را پاره نموده و هرکدام بین ۸ تا ۳۰ انگل جدید در خون آزاد میکنند که هر کدام به یک گلبول جدید حمله مینمایند. |