روزي که زمين نيم ساعت لرزيد!

حدود ۳.۲۶ ميليارد سال قبل، خيلي قبل از دايناسورها، يک سيارک عظيم با نزديک ۵۸ کيلومتر قطر به زمين برخورد کرد. حالا زمينشناسان اين رويداد را تحليل ميکنند، و خيلي خيلي بزرگتر از آن است که فکر ميکردند. و اما آنچه آن روز بر زمين گذشت. به لطف تلاشهاي ژئوفيزيکدانان نُرم اسليپ و دُن لوئه، ميدانيم چه اتفاقي افتاده است.
زمين نيم ساعت لرزيد!
سنگ برخورد کننده خود ۳۷ تا ۵۸ کيلومتر پهنا داشت. در تصوير شبيه سازي شده مقياسي از متوسط اين عدد ميبينيد. اين اندازهي تخميني سه تا پنج برابر مقدارييست که تصور ميشد دايناسورها را منقرض کرده. وقتي به زمين برخورد کرد، سرعتي معادل ۲۰ کيلومتر بر ثانيه داشت.
اين برخورد، زمين لرزهاي به اندازهي ۱۰.۸ ريشتر در ابعاد کُل سياره زمين به وجود ميآورد. موجي در لايههاي زيرين زمين بهوجود ميآيد که صدها کيلومتر بر روي زمين اثر ميگذارد، صخرهها را ميشکند و زمين لرزههاي ديگري را سبب ميشود. اين زمين لرزه زمين را نيم ساعت ميلرزاند. اين مقدار ۶ برابر زمين لرزههاي ژاپن در سال ۲۰۱۱ است. اين رويداد بخشي از تکتُنيک زمين را تغيير ميدهد. لوئه معتقد است اين برخورد صفحهي تکتُنيکي جديدي درست کرد که امروز آن را ميبينيم. اين اولين بررسي و مدل سازي براي برخوردي است که بيش از ۳ ميليارد سال قبل روي داده است. لوئه علائم زمين شناختي آفريقاي جنوبي در منطقهاي به نام کمربند «باربتُن گرين استون» کار ميکند.
سونامي عظيم
سوناميهايي در ابعاد عمق هزاران متر راه افتاد که بسي بيش از تمام سوناميهايي است که بر اثر زمين لرزه به وجود آمده. اين سوناميها اقيانوسها را پيمودند و در آن زمان کُل سطم زمين را پوشش دادند. حفرهي ۵۰۰ کيلومتري يعني فاصله واشنگتُن تا نيويورک (تهران تا اراک) آسمان آتشين شد و اقيانوسها جوش آمدند.
سطح زمين کاملاً سوخت. آسمان قرمز و داغ شد، جو پُر از غبار و خاک شد و اقيانوسها جوش آمدند. صخرهها بخار شدند و اين بخار در جو پخش شد و منجر به چرخهاي جوي شد و به قطرات مايع چگاليده شده و قبل از جامد شدن مانند باران به زمين برگشت. دانشمندان ميگويند اين رويداد ميتوانسته يک دوجين رويداد مشابه باشد که در يک دورهي بمباران زمين در دوران اخير به انتهاي خود رسيده. در آن زمان بسياري از مناطق برخوردي با فرايندهاي طبيعي و فرسايش پوشيده شد. ولي زمين شناسان تعدادي از اين مناطق را در آفريقاي جنوبي و غرب استراليا کشف کردهاند که شواهدي از برخورد در آنجا وجود دارد. اين بهترين حدسي بوده که تاکنون ارائه شده. سيارکي به مساحت هزاران کيلومتر دورتر از باربرتُن گرين استون برخورد ميکند.

در فرهنگ عامه داستانهاي زيادي از اين نوع پديدهها پديده ميشود. ولي شايد مهمترين نوشتههاي تخيلي در اينباره ژانر علمي تخيلي است. تعداد زيادي از داستانهاي علمي تخيلي از ژول ورن در سال ۱۸۷۷ (برخورد يک سيارک) يکي از نخستينها باشد. لَري هامر و جِري پورنيل با داستان تبر لوسيفر، آرتور سي. کلارک با داستان ميعاد با راما (در ايران قبلاً چاپ شده) برخوردهاي ديگري را در آينده به نمايش گذاشتند. |
 |
در داستان ميعاد با راما برخورد در جنوب ايتاليا به سال ۲۰۷۷ اتفاق ميافتد که يک پروژهي فضايي در حال انجام است. و بعداً فضاپيماي راما کشف ميشود. در سال ۱۹۹۲ مطالعاتي که ناسا در آن پيشرو بود، تحت تأثير اين داستان کلارک انجام گرفت. به همين دليل کلارک داستان ديگري به نام تبر خداوند نوشت.
ولي ردپاي برخوردهاي کلاسيک و واقعگرايانهتر سيارکي در داستانها به سال ۱۹۹۹ نوشته جک مک ديوايت هم برميگردد. برخوردي با سرعت بالا که ماه را نابود ميکند. يکي از آخرين نمونههاي اين نوع داستانها کاري است از بِن وينترز با نام آخرين پليس که در سال ۲۰۱۲ چاپ شده است. در سينما و سريالهاي علمي تخيلي هم زياد اين موضوع به نمايش در آمده. ولي اهميت اين داستانها در چيست. گاهي نويسنده ايدههاي جالبي مطرح ميکند. درست مانند همان ايدههايي که به کشفهايي در ابعاد واقعي مي انجامد. کج کردن مسير سنگهاي فضايي و دنبالهدارها تا ابعاد فلسفي و جامعه شناسي بشر در به هنگامهاي اينچنيني.
منابع:
Discover - Wikipedia - نشر نقطه - Goodreads