|
کساني که رتبهي يک و طلا ميگيرند کنکور نميدهند.
|
آنوقت آنها سال چندم هستند؟
|
معمولاً دوم يا سوم دبيرستان هستند
|
خب ديگه اين کنکور هم بلايي است، اگر کنکور نبود !!! مثلاً در آمريکا که کنکور نيست فرض کنيد اگر شما رفتيد و در چنين پروژهاي شرکت کرديد و اين پروژه نتيجه داد و استاد راهنما و سرپرست شما درباره شما متني نوشت و تعريف کرد اين مسئله ميتواند براي شما يک نکتهي مثبتي باشد.
|
فکر کنم ميشود اين پروژه را براي کساني که خوارزمي هستند اجرا کرد چون آنها لازم نيست کنکور بدهند
|
خوارزميها کنکور نميدهند؟
|
مطمئن نيستم. فکر ميکنم با نظر دانشگاه است. يعني ميتوانند طرحشان را apply کنند براي يک دانشگاه
|
خلاصه از اين کارها هم ميتوانيد بکنيد.
|
سؤال ما دربارهي کنکور بود
|
دربارهي کنکور نميتوانم زياد چيزي بگويم چون موضعي ندارم و خيلي درگير اين مسئله نبودم. من درگير مسائل دبيرستاني هم نبودم. فکرهايي جسته و گريخته به نظرم ميآيد ولي شما مثل اينکه به مسائل قبل از دانشگاه کار داريد.
البته چون شما کار گروهي انجام ميدهيد توصيه ميکنم كه کار فرهنگي کنيد. راستي شما ساختار کلوپهاي شوروي را مطالعه کردهايد؟
|
تا قبل از اينکه شما بگوييد اصلاً نشنيده بودم
|
يک زماني در يکي از مجلات بينظير قبل از انقلاب به نام کوانتا يك چيزهايي چاپ شد که رياضيدانهاي بزرگي آنجا براي دبيرستان و سالهاي اول دانشگاه مقاله مينوشتند، مسائل بينظير و حرفهاي بينظيري از رياضيات و فيزيک و ... . پس از فروپاشي شوروي و چاپ نشدن مجله توسط شوروي، اشپرينگر اين مجله را درميآورد که فکر ميکنم الان تعطيل شده باشد.
اگر شما شمارههاي اين مجله را پيدا کنيد اولاً خودش باارزش است ثانياً از آن ايده ميگيريد که کلوپهاي شوروي چگونه اداره ميشدند، بدين ترتيب ميتوانيد با مرکزيت خودتان کلوپ در جاهاي مختلف درست كنيد.
فکر ميکنم در اصفهان و يزد هم خانه رياضيات درست شده باشد البته من را چندين بار دعوت کردند اما نتوانستم بروم و سخنراني کنم، خانههاي رياضي چنين کارهايي ميکنند البته آقاي «تابش» هم از اين کارها زياد ميکنند.
|
حالا اگر ما چنين فضايي را در سايت ايجاد کنيم اساتيدي که اينجا به عنوان محقق مشغولند، ميتوانند با ما همکاري کنند؟
|
اگر مناسب باشد، چرا نتوانند؟ روزي از هلند 50 نفر دانشآموز يا دانشجوي سالهاي اول و دوم به منظور گشتن و يادگرفتن (از يزد و اصفهان و ...) به ايران آمده بودند در آخر به اينجا هم آمدند، من برايشان سخنراني يک ساعتهاي دربارهي تحقيقات و اينکه چگونه پا ميگيرد و اينکه چطور ما در بحبوحهي انقلاب به فکر باز کردن چنين جايي بوديم و چه رنجهايي کشيديم و چه کار کرديم، کردم كه خيلي هم خوششان آمد و هيجانزده شدند، مثل داستاني که گفتم كه در کلوپهاي شوروي از اين قهرمانبازيها تعريف ميکردند.
اينها ميتواند خيلي جالب باشد. شما ميتوانيد بعضيها را اينجا دعوت کنيد و راجع به تاريخ رياضيات صحبت کنيد، تاريخ رياضيات شگفتيهاي عجيب و غريبي دارد. يعني آن هيجانهايش را بگوييد. در ضمن قهرمانپروري براي دانشآموز به روياپروريش کمک ميکند.
|
استاد احتمالاً که شما اينجوري ميفرماييد حتماً خودتان در دوران دانشآموزي اين شخصيت را داشتيد يعني خيلي روياپرور بوديد؟
|
يک مقداري بودم، مقداري هم زمان دانشجويي در دانشگاهي که درس ميخواندم (دانشگاه معروف کرنل) اين گونه بودم.
در آن دانشگاه يک دپارتمان کوچک رياضي وجود داشت كه همه تحقيقات در آنجا در دور اول انجام ميشد يعني تمام محققين و اساتيد آنجا محققين درجهي يک بوده و هستند.
استاد من الان 85 سال سن دارد ولي همين طور ساليانه 3-2 تا paper مينويسد يعني کارش اين است. من از او خيلي چيزها ياد گرفتم كه برايم خيلي مؤثر بود همچنين فهميدم که تمام زندگي يک آدم دانشگاهي بايد سراسر تحقيقات باشد.
در آن زمان اينترنت نبود بخاطر همين من به کتابخانه براي مطالعه تعدادي از اين mathematical reviews ها (مجلهي انجمن رياضي آمريکا) ميرفتم. باور کنيد دائماً کار اساتيد اين بود كه به دفترشان و كتابخانه رفتو آمد ميكردند و يكي از مجلهها يا papers را باز ميکردند و ميخواندند و حيرت مي¬کردند و اگر مي¬ديدند که reference اي داده شده به دنبال آن ميرفتند تا آن منبع را پيدا کنند و بخوانند. اين رفتار آنان در من تأثير عجيبي داشت. من بعد از اينکه دوباره به آنجا برگشتم رفتم و مصاحبهاي با کتابدار آنجا که آدم علاقهمندي هم بود انجام دادم و يادگرفتم که يک کتابخانه رياضي بايد چه کتابهايي داشته باشد. آدم داستان ميخواند، رمان ميخواند، خواندن داستان و رمان و شعر هر کدام به جاي خود مهم هستند.
|
آيا شخصيت ويژهاي بود که شما بخواهيد از او الگو بگيريد مثلاً در مقابل شما الگوي خيلي بزرگي باشد؟
|
بستگي داشته، من در دورههاي مختلف زندگيم الگوهاي متفاوتي داشتهام. دورهاي بوده که من کمي سياسي بودم خب آن دوره قهرمانهاي خاص خودم را داشتم. ولي بيشتر کار من، کار علمي بوده و در اين زمينه، آدمي مثل «ريچارد ويلسون» که در زمينهي ترکيبيات در Caltech کار ميکند، براي من يک الگو بوده. او چندين بار هم به اينجا آمده و آدم خيلي پرفکري است. او به عنوان سرگرمي (hobby) فلوت ميزند.
ریچارد ویلسون
«ويلسون» ميگويد من به همسرم که برايم کلوپ فلوت راه انداخته ميگويم که من رياضيدان بهتري هستم تا فلوتزن، ولي همسرم باور نميکند. وقتي من اين افراد را ميبينم از خود بيخود ميشوم، آنها انسانهايي انباشته از فکر و رويا و علمدوستي هستند.
بهطور مثال وقتي به آنها براي حل مسئلهاي مراجعه ميکنيد همه کارهايشان را رها ميکنند و به حل آن ميپردازند. شيخ محمد تقي جعفري در مورد آيت ا... العظمي خويي که يکي از بزرگترين آيت ا... هاي قرن بيستم كه در 30 سالگي مجتهد عظمي شده بودند (اعلم شده) و تا 95 سالگي کارشان تربيت و درس و ... بود و بزرگترين علماء امروز از مکتب ايشان درآمدهاند و هيچ آيت اللهي مثل ايشان در حوزهي نجف که حوزهي صد هزار ساله است پيدا نشده، ميگفتند كه: آقاي خويي آن چنان انباشته از فکر است كه از ايران و از جاهاي ديگر پيش ايشان ميآيند و برايشان 5 ميليون تومان سهم امام ميآورند اما ايشان اصلاً توجهي ندارند.
اگر در جايي مسئله فقهي مطرح بود، ايشان همه چيز را فراموش ميکردند و ميگفتند اينها را اينجا بگذاريد و برويد اكنون ما کار داريم. اينها رهنمونهاي بينظير و بيبديلي هستند؛ پيشنهاد ميكنم كه شما هم از اين افراد به دانشآموزان نشان دهيد و معرفي كنيد. ما كه از اين كارها كردهايم يعني تا حالا در کنفرانسهاي بزرگي كه تشکيل دادهايم يک عده از رجال ترکيبيات دنيا را به اينجا دعوت كردهايم، البته اين بار آقاي جمالي رئيس باشگاه دانشپژوهان جوان، آقاي Lovasz (لواش) را به باشگاه بردند و ايشان در آنجا سخنراني کردند و يا در مورد آقاي Alain Connes هم همينطور.
خب از اين آدمها بايد استفاده کرد و اما يکي از کارهايي که در اينجا ميخواهند انجام بدهند اين است كه در سال 2009 (سال 1388) كه اينجا بيست ساله ميشود تمام سال در اينجا کنفرانسها و برنامههايي را ترتيب بدهيم البته اين كار را به عهده من گذاشتهاند.
يكي از اين برنامههايي كه ميخواهم انجام بدهم اين است که يک روز تمام دانشآموزان زبده را از تهران و شهرستانها به اينجا دعوت كنم (100 نفر، 200 نفر) و برايشان سخنرانيهاي خوبي را ترتيب دهم و آنها هم از نزديك اين مركز را ببينند.
|
هم رياضي هم فيزيک؟
|
2 تمام رشتههايي که اينجا تدريس ميشود. بهطور مثال ما از ترکيبيات شروع کردهايم يعني واقعاً ترکيبياتيهاي مهم را ميخواهيم اينجا جمع کنيم.
دانشآموزان اگر بيايند و با اين افراد حتي عکس بگيرند رويايشان بيشتر ميشود.
توصيه ميكنم كه شما هم از اينطور اتفاقات استقبال کنيد و آنها را گسترش دهيد و با آدمهايي مثل من و امثال من بيشتر تماس بگيريد.
|
اگر برنامهاي بود پس ميشود که دانشآموزان يک ساعت خاص بيايند و صحبت کنند؟
|
بله ميتوانيم با هم مذاکره کنيم چون من در اينجا رئيس اطلاع رساني هستم و ميتوانم اين کار را براي شما انجام بدهم.
شما بعد از عيد يک روز به اينجا بياييد تا کمي فکر کنيم و بعد نقشههايي بکشم که ارتباط شما با اينجا برقرار شود. سابق بر اين المپياديها به اينجا ميآمدند و ناهار ميخوردند، عکس ميگرفتند، سخنراني ميکردند. من ميتوانم با آقاي لاريجاني (آقاي رئيس) صحبت کنم که يک روز را بگذاريم که شما دانشآموزانتان را به اينجا بياوريد تا مهمان ما باشند و ما برايشان سخنرانيهاي خوب ترتيب دهيم و يا 3-2 نفر را براي همين يک روز دانشآموزي حتي از خارج دعوت کنيم.
در ضمن ميتوانيم اسم آن روز را روز دانشآموز و پژوهش بگذاريم و براي آن پوستر درست کنيم. ميدانيد، در آمريکا هفتهي رياضي تشکيل ميشود اگر شما به سايت انجمن AMS برويد ميتوانيد ببينيد.
|
آنها خيلي فعاليتهاي دانشآموزي بيشتري دارند. اينجا هم دههي رياضيات هست اما خيلي محدود برگزار ميشود
|
دههي رياضيات که در ارديبهشت است؟
نه ما ميخواهيم خارج از کارهايي که انجمن رياضيات ميکند، يک روز را اختصاص بدهيم. در آن روز شما و دانشآموزانتان به اينجا بياييد، ما به آنها ناهار، جايزه و سخنرانيهاي خوب ارائه ميدهيم و يک جلسهي بحث آزاد هم ميگذاريم که ابراز عقيده کنند.
|
مسلماً دانشآموزان دوست دارند اينجا بيايند
|
حتي از افراد معروف خود پژوهشگاه ميتوانيم درخواست كنيم كه برايمان صحبت کنند. من حاضرم در اين راه، براي آن يک روز فعاليت کنم. ولي آن روز از روزي که در بيستمين سال ميخواهد تشکيل بشود جداست چون آن يک مراسم خيلي مهم است.
اگر دانشآموزان ميخواهند آن روز بيايند بايد لباسهاي نو بپوشند -لباس نو مفهوم دارد يعني اينکه انگار آدم به يک زيارتگاه ميرود و يا به ديدن يک شخص مهم ميرود كه لباس نو به تن دارد- اينجور چيزها خيلي مهم است.
من از تجربهاي که با المپياديها داشتم خيلي هيجانزده شدم آنقدر در عکس دسته جمعي آنها هم شوقزده شده بودند که حد نداشت.
يک مرتبه شخصي مرا به جشن تولد بچهاش دعوت کرده بود. در آن جشن عدهاي بچه با پدر و مادرهايشان دعوت شده بودند، بچه صاحبخانهاي که تولدش بود براي تمام بچهها gift خريده بود (هديهاي مناسب نه يکدست) من آنجا ديدم که بچهها چقدر خوشحال شده بودند.
هديه دادن هم خيلي مهم است مثلاً ما ميتوانيم کتاب، عکس هديه بدهيم، عکس يادگاري بگيريم. ما ميتوانيم آدمهاي مهم و برجسته را بياوريم و راجع به مسائل جالب و شدني رياضيات و فيزيک صحبت کنيم. مثلاً درباره فيزيک صحبت کردن واقعاً رؤيايي است و يا درباره اتفاقات قرن بيستم صحبت کردن خيلي هيجان انگيز است يعني بزرگترين تئوريها بعد از يونان باستان، تئوريهاي فيزيک و رياضي بوده كه در قرن بيستم به منصهي ظهور رسيده. حالا اين قهرماني¬ها کجا به دانشآموز آموخته ميشود، اين خيلي مهم است.
|