«ترنس تائو» متولد 1975 «آدلايد» استراليا تنها 13 ساله بود كه برندهي مدال طلاي المپياد جهاني رياضي شد.
| دوست دارم يک رياضيات ساده شدهتر را ببينم و دردسترس مردم قرار بدهم |
در دو مسابقهي المپياد جهاني گذشته توانست مدال نقره و برنز بهدست آورد. در حال حاضر پروفسور (Full Professor) در دانشگاه «كاليفورنيا» در «لسآنجلس» (UCLA ) است.
وي همچنين مدالهاي معتبري مانند موارد ذيل را دريافت كرده است:
| - «جايزهي سالم» (Salem Prize) در سال 2000 ميلادي | | - «جايزهي بنياد كلي» (Clay Foundation) در سال 2003 ميلادي | | - «جايزهي بنياد مكآرتور» (MacArthur Foundation) در سال 2006 ميلادي. |
در اين مصاحبه وي سعي ميكند خوانندگان را تشويق كند تا «با رياضيات بازي كنند» و ميخواهد «تصويري عمومي» از رياضيات ارائه دهد؛ كاري كه در فيلمها براي لحظههايي انجام ميشود.
او ميگويد: «تعداد كمي از فيلمها به هر چيز آگاهي نزديك به واقعيت نسبت به آنچه رياضيات است و يا شبيه به آن است، ميدهد».
براي كسب اطلاعات بيشتر از اين محقق جوان ميتوانيد به نشانيهاي ذيل مراجعه نماييد:
|
|
مجذوب مسائلي هستم كه در حل آنها از روشهاي جديدي استفاده كنم و حل آن تا حد ممكن ساده باشد |
| شما جوانترين برندهي مدالهاي |
المپيادهاي رياضي بوديد. چگونه به رياضيات علاقمند شديد؟ آيا اعتقاد داريد اين امري ذاتي است يا مثلاً نياز به مربيان ويژه است؟ |
والدينم به من ميگويند من مجذوب اعداد بودم حتي در دو سالگي؛ زماني كه سعي ميكردم به همسن و سالان خود، شمردن را با استفاده از دستهبندي آموزش بدهم.
بهياد ميآورم بهعنوان كودك مجذوب الگوها و جدولها با علايم رياضي بودم.
|
مهمترين چيز براي پيشرفت در علاقه به رياضيات، داشتن قابليت و آزادي در «بازي» با آن است |
در دانشگاه تا مدتي بعد هنوز شروع و علت علاقهمندي رياضي برايم نامعلوم بود لذا شروع كردم به مفاهيم و اهداف پشت رياضيات ارزش قايل شوم و اينكه چگونه با دنياي واقعي و توانايي درك مستقيم خود ارتباط دارد.
واقعاً الآن از اين سطح از نگاه عميق به رياضيات بيشتر لذت ميبرم تا اينكه از منظر سمبليك يا حل مسأله به آن بپردازم.
|
|
|
فكر ميكنم مهمترين چيز براي پيشرفت در علاقهمندي به رياضيات داشتن قابليت و آزادي در بازي با آن است مثلاً ترتيب دادن رقابت با شخص ديگر يا ساختن بازيهاي كوتاه و از اين دست موارد در علاقهمندي به رياضيات مؤثر است.
داشتن افرادي كه به من توصيه كنند براي من خيلي مهم است بهخاطر اينكه به من فرصت ميدهند تا دربارهي چنين نوآوريهايي بحث كنم.
محيط کلاسهای رسمی واقعاً برای يادگيری نظری و کاربردی و درک کامل مباحث عالی بود اما مکان خوبی برای آزمايش کردن نبود. شايد يک ويژگی ممتاز آنجا اين است که توانايي تمرکز کردن و سرسخت شدن را بالا ميبرد.
اگر چيزی را در کلاس ياد میگرفتم و تا حدی میفهميدم، راضی نميشدم تا وقتیکه بتوانم آن را بهطور كامل بفهمم. اينکه تفسيرها آنطور که بايد نبودند من را آزار میداد.
برای همين وقت زيادی را صرف چيزهای ساده میکردم تا وقتیکه بتوانم آنها را با عقب و جلو رفتن درك كنم که واقعاً به يکی كه در بخشهاي خيلی حرفهای موضوعي كار ميكند کمک میکند.
|
داشتن افراد توصيهكننده كه مرا آموزش دهند برايم خيلي مهم است بهخاطر آن كه به من فرصت ميدهد تا دربارهي چنين نوآوريهايي بحث كنم |
| شما چگونه مسائل جديد را برای |
کار کردن روی آنها پيدا میکنيد؟ و چطور میدانيد که يک مسألهي بهخصوص واقعاً دلچسب است يا نه؟ |
تعداد زيادی از مسائل (و البته مرتبط) را با صحبت با ديگر رياضیدانان انتخاب میکنم. شايد خوششانس بودم که رشتهی اصلی من يعنی «آناليز هارمونيك» (Harmonic Analysis) با قسمتهای ديگر رياضيات مثل: معادلات ديفرانسيل با مشتقات جزوي (PDE يا Partial Differential Equations)، «رياضيات کاربردی»، «نظريهی اعداد»، «ترکيبيات»، «نظريهی ارگوديک» ( Ergodic Theory ) و غيره، خيلی رابطه دارد؛ لذا هيچموقع کمبود مسأله ندارم.
گاهی اوقات براي حل يك مسألهي جالب توجه بهطور روشمند به جستوجوي حوزهي بهخصوصي برخورد كرده و سپس در متون رياضی به يک کمبود پی میببرم.
بهعنوان مثال، با مقايسه بين دو موضوع مختلف (مثل :دو معادلهي ديفرانسيل با مشتقات جزئي متفاوت) و تطبيق نتايج مثبت و منفی معلوم برای هر دو، يك کمبود بهدست ميآيد.
سؤالهاي عمومي و مبهمي وجود دارد كه دوست دارم آنها را پيگيري كنم. بهعنوان مثال اينكه:
| - چگونه ميتوان ديناميك طولاني مدت معادلههاي تكاملي را كنترل كرد؟ |
| - يهترين راه براي تشخيص الگوها از رويدادهاي تصادفي در مسائل تركيبيات چيست؟ |
من مجذوب مسائلي هستم كه:
| - در حل آنها به يكي از سؤالهاي فوق برخورد كنم و باعث شود كه از روشهاي جديد استفاده كنم. |
| - حل آنها تا حد ممكن ساده باشد (مدل سرگرمي) (Toy Model) |
بهگونهاي كه با حل آنها، به يكي از سؤالها پاسخ داده شود. البته پيشاپيش نميتوان حدس زد كه با كدام سؤالهاي مورد نظر مواجه شد اگرچه بهنظر میرسد که درك آن با تجربه راحتتر است.
همچنين هوادار تحقيقات ميان رشتهاي هستم؛ عقايد و چشماندازهايي از يك حوزه كه در حوزهي ديگر كاربرد داشته باشد.
بهعنوان مثال در کارم با «بن گرين» (Ben Green) بر روي تصاعد اعداد اول (Progression in the Primes) تا حدودي از تلاشهايم براي درك عقايد پشت «نظريهي ارگوديك فورستنبرگ» (Furstenberg's Ergodic Theory) در اثبات «قضيهي اسزيمردي» (Szemeredi's Theorem) استفاده كردم؛ اين كار با بحثهاي «نظريهي اعداد» و «تجزيه و تحليل فوريه» - كه «بن گرين» (Ben Green) در ذهنش براي اين مسأله ميپروراند - سازگاري داشت.
|
محيط رسمي كلاس درس براي يادگيري مسائل تئوري و رسمي و همچنين شناخت اهميت رياضي در معناي كلي آن بهترين است اما براي ارتباط عملي براي درك كاربرد و كسب مهارت خوب نيست |
| آيا اينها در رياضيات مسائل |
داغي محسوب ميشود؟ اگر بله، كدام مواردي كه اشاره كرديد اكنون مطرح است؟ |
فقط با قسمتهايي از رياضيات كه در آنها بهطور فعال كار ميكنم خيلي آشنا هستم، لذا نميتوانم بگويم مسائل داغ در شاخههايي ديگر چيست.
اما در شاخهاي كه تحقيق ميكنم، بهنظر ميرسد كه «معادلات ديفرانسيل با مشتقات جزئي غيرخطي هندسي» مسألهي داغي است.
به گونهاي كه هيجانانگيز است كه گفته شود «پرلمن» (Perelman) در استفاده از Ricci Flow براي حل «انگارهي پوانكاره» (Poincare Conjecture) از آن استفاده كرد.
يک همبستگي هيجانانگيز و فزاينده بين روشهاي هندسي، آناليز، توپولوژيك، ديناميك و جبری وجود دارد.
اگر بخواهيم از حوزهي اشتراك بين ترکيبات و نظريهي اعداد صحبت كنيم ميتوانيم به اين مورد اشاره كنيم که نتايج بر روي مجموعههاي خاص (مانند: اعداد اول) با اعمال اوليهي آن بر روي مجموعههاي دلخواهتر (مانند: مجموعهي اعداد صحيح مثبت) توسعه مييابد.
در حال حاضر هم اين روش بهكار ميرود و بدينترتيب مجموعهاي از ابزار نسبتاً متفاوت (شامل: نظريهي ارگوديك) در روشهاي ديگر - كه هماكنون در نظريهي تحليلي اعداد داريم - پيشنهاد ميشود.
| بهنظر شما چه رابطهاي بين |
رياضيات و عامهي مردم وجود دارد؟ اين رابطه چگونه بايد ايدهآل بشود؟ |
برقراري ارتباط بين «رياضيات» و «عامهي مردم» احتمالاً از كشوري به كشور ديگر كاملاً تغيير ميكند.
در امريكا بهنظر ميرسد اينگونه بين مردم جا افتاده است كه رياضيات بهنوعي براي صنايع پيشرفتهي مختلف مهم اما مشكل است و آن را بايد به کارشناسها واگذار کرد.
بنابراين آنجا بودجه براي حمايت از تحقيق در رياضيات صرف ميشود اما علاقهمندي زيادي براي فهم دقيق اينكه رياضيدانان چهكار ميكنند وجود ندارد؛ اگرچه اخيراً سيلي از فيلمها و همچنين برخی رسانههاي ديگر دربارهي رياضيدانان درست شده است اما متأسفانه تعداد كمي از آنها درك دقيق و نزديكي از رياضيات يا چيزي شبيه به آن ارائه دادهاند
دوست دارم يک رياضيات ساده شدهتر را ببينم و در دسترس مردم قرار بدهم. لذا واقعاً مطمئن نيستم كه چگونه براي به نتيجه رسيدن اين هدفها بايد تلاش كنم.