آموزش جمعي يا فردي |
كدام بهتر است؟! |
|
قسمت اول | قسمت دوم | قسمت سوم | قسمت چهارم |
بنا داريم مصاحبههايي را با اساتيد برتر رشتههاي مختلف علوم برايتان آماده كنيم. اين نويد را به شما ميدهيم در آيندهاي نهچندان دور، خوانندهي مصاحبههايي شنيدني از اين اساتيد گرامي خواهيد بود.
وقتي از جناب دكتر «محمد علي ملبوبي» تقاضا كرديم چند كلمهاي صحبت داشته باشيم تا با فعاليتهاي اين استاد گرامي – كه داراي سوابقي هم در المپياد فيزيك هستند – آشنا شويم با روي باز از ما استقبال كردند.
سخنوري، دقت در پاسخگويي و رفع اشكال در سؤالهاي همكارانمان – كه بعضاً سؤالها ناشايانه مطرح ميشد -، احترام بسيار به اساتيدشان از ويژگيهاي بارز اين استاد گرامي است.
اميدواريم از اين مصاحبه – كه در چهار قسمت برايتان ارائه ميشود – لذت ببريد. |
|
| به نظر شما دوست چه تأثيري در يادگيري (درس) و زندگي ما دارد؟ | همانطور که در فرهنگمان داريم همنشين تو به ز تو بايد تا تو را عقل و دين بيفزايد، از اين جهت خيلي مؤثر است. ولي بيشترين تأثيري که دوست دارد در انحراف است.
شما ببينيد کساني که آلوده به سيگار و مواد مخدر شدهاند عامل اصلي دوست بوده يعني حتي تمايلات شخصي نبوده برعکس در پيشرفت، تمايلات شخصي، علايق، خانواده و معلم اثرگذارند اما دوست در انحراف مؤثرتر است. |
|
|
|
| پس به نظر شما تأثيرش در يادگيري کم است؟ به نظر شما ما چه دوستاني انتخاب کنيم؟ | ميتواند تأثير داشته باشد اما خيلي کم. دوستان حتي ميتوانند ضد پيشرفت هم باشند، در دورهي ما كه بود. الان هم من خيلي از دوستان را ميبينم كه دوستشان را مأيوس ميکنند كه درس، ميخوني که آخرش چي بشه؟ در دورهي دوستي اين چيزها زياد است ما هم هميشه در معرض انتخابها هستيم.
زندگي مجموعهاي از انتخابها در مراحل مختلف و به شکل هاي مختلف است؛ آنجاست كه دوستان ميتوانند تأثيرگذار باشند و فکر ما را به جهت ديگري ببرند و ما انتخاب ديگري کنيم در هر حال در کارهاي من و در مورد شخص من دوستي مؤثر نبوده.
اگر بخواهم اسم ببرم بايد بگويم که مادر خيلي مؤثر است و دايي هم همينطور، هميشه در انتخاب همسر هم گفته ميشود که ببينيد برادرزنتان کيست؟
چون دايي هر طور که باشد پسر را تحت تأثير قرار ميدهد. بهطور کلي پدر و مادر در خانواده در پيشرفت مؤثرتر هستند براي من که اينطور بوده. |
|
|
|
| در مورد يادگيري جمعي نظرتان چيست؟ | کار تيمي و يادگيري جمعي بسيار مؤثر است. البته بايد جمع طوري باشد که مجموع IQ شان بيشتر از تکتک افراد باشد، ما گروههايي را داريم که مجموع IQ شان کمتر ميشود. يعني وقتي دور هم مينشينند، خروجي که بيرون ميآيد كمتر از موقعي است كه فرد تنهايي فكر ميكرده پس دوست شما بايد دوستي باشد که يا همسطح شما باشد يا بالاتر از شما، تا برايند کار تيمي بيشتر شود. |
|
|
|
| به نظر شما برگزاري آزمون کنکور روش مناسبي براي ورود به دانشگاه است؟ مثلاً از 10 نفر 6 نفر قبول شوند نظرتان چيست؟ | در اين مورد خيلي فکر نکردهام. من چون در زمينهي کاري خودم با دانشجويان کارشناسي ارشد و دکترا سر و کار دارم، نميتوانم نظري بدهم؛ در مورد دورهي کارشناسي خودم هم خيلي حس خاصي نداشتم چون خيلي چيز عجيب و غريبي نبود که در موردش فکر کنم.
بهطور کلي ما يک مشکل خاص اجتماعي داريم که ممکن است از آن جهت، کنکور خوب باشد و آن بحث رفتارهاي اجتماعي ماست که اگر کنکور نباشد راههاي ديگر چگونه خواهند بود؟ کنکور نسبتاً راه تميزي است.
مثلاً برخلاف يکسري از شايعات، کنکور سيستم ماشيني دارد. همه امتحان ميدهند و تعدادي از بين افرادي که کنکور ميدهند انتخاب ميشوند.
در مسائل اجتماعي ما جهان سوميها (شرقيها) مسأهي عاطفه خيلي دخيل است و اگر کنکور را برداريم و مثل آمريکا و کانادا پذيرش کنيم ممکن است مسائل عاطفي وارد شود که مثلاً اين پسر من است و بايد قبول شود يا آن پسر دوستم است به من سفارشش را کردند و ...
اين مطلب وارد عمل ميشود، ولي اگر سيستم انتخابگري بر مبناي سطح معلومات، درصد هوشي، قوه ابتکار طراحي شود؛ به نظرم بد نباشد ولي باز هم خيلي نميتوانم نظري بدهم ولي فکر ميکنم بايد اينطور باشد. |
|
|
|
| چه کارهاي ديگري غير از حوزهي تخصصيتان انجام دادهايد؟ | من از آنجايي كه به الکترونيک علاقه داشته و دارم در اين زمينه کمي فعاليت کردم ولي قبلاً گفتم علاقه ممکن است با اهداف هماهنگ نباشد يکي از آنها همين مورد است، الکترونيک خيلي با زمينه کار فعلي من همخواني ندارد.
شايد بتوان جايي علاقه را وارد کرد. کارهاي ديگري که از دورهي دانشآموزي کردم: کارگري در چاپخانه، کارگري در صحافي، در کارخانه، روزنامه فروشي، عکاسي (وسائلش را خودم ميساختم) زمان شاه به صورت محرمانه و مخفيانه عکس امام را چاپ ميکرديم.
در سطح دانشگاه در انجمن اسلامي دانشگاه کتابخانه راهاندازي کردم و دورههاي آموزشي راه انداختيم، کارهاي گروهي زيادي از زمان دانشگاه تا حال انجام دادم، كمي كار سياسي و تعميرات وسايل الکتريکي و الکترونيکي؛ در زندگي هم بيشتر کارهاي شخصيام را خودم انجام ميدهم. البته تا جائيکه بتوانم. من هنوزم عکاسي ميکنم.
کاري که هيچ وقت علاقهاي نداشتم، بازي بوده تا جايي که تعداد دفعاتي که من بازي کردم در طول زندگي انگشتشمار است شايد به 20 بار هم نرسد کلاً بازي برايم لذتآور نبوده اما به شعر خيلي علاقه دارم، موسيقي تا حدي علاقه دارم در صورتي که سبک نباشد. بيشتر به شعر و تعمق در آن (اشعار قوي مثل مولانا، حافظ) علاقه دارم.
به خواندن قرآن و تفکر در آن علاقه دارم همانطور که قرآن معجزه پيامبر است در فارسي هم شعرايي هستند که کلامشان اعجازانگيز است، از بين شعرا به مولوي ميتوان اشاره کرد آنقدر اشعار ايشان داراي معاني عميقي است که ميتوان گفت مسأله عشقي که مولوي از آن ياد ميکند عشق حقيقي است نه عشق مجازي.
به جوانها توصيه ميکنم افکار مولوي، زندگي او و اشعار ايشان را مطالعه کنند و اما از ديگر کارهايم بودن در جهاد دانشگاهي و جبهه رفتن بوده. |
|
|
|
| به نظرتان خوب است که يک جوان به غير از حوزهي تخصصي که بهعنوان هدف انتخاب کرده، فعاليت ديگري را هم به صورت حرفهاي انجام دهد؟ | خلاف، بهتر است از همه حرفهها سر دربياورد يعني اگر بخواهم يک انسان موفق را تعريف کنم ميگويم انساني موفق است که 1 - از نظر تحصيلات بالا باشد 2 - داراي مهارتهاي اجتماعي بالايي باشد.
کسي که مهارت اجتماعي ندارد اصلاً مفيد نيست تا جائيکه اگر يک فرد بيسواد با مهارت اجتماعي داشته باشيم بهتر است.
مجموع آن دو عامل موفقيت موجب ميشود كه يک فرد کارآمد گردد.
افرادي که در حين تحصيل کار ميکنند به دليل بالارفتن مهارتهاي اجتماعياشان ميدانند كه چي کجاست؟ کي کجاست؟ چي براي چيه؟ چي براي کيه؟ چگونه يک وسيله کار ميکند؟ چطور ميتوان به چيزي دست پيدا کرد؟ چه انتخابها و راههايي براي انجام اين کار داريم؟ در نتيجه انتخابهاي محدود نداريم. بدين ترتيب اين فرد ديگر يك بعدي نيست بلكه ممکن است دوبعدي و يا سهبعدي هم باشد که باز کافي نيست ممکن است n بعدي باشد. اما در يک بعد آن خيلي قوي است.
مثلاً در كار ما، يك مسأله تخصص ماست ولي بايد از تمام ابعاد آن سر در بياوريم. الان ما بيکار زياد داريم ولي در حال حاضر ما فردي را ميخواهيم، اما آن فردي كه کارآمدي لازم را داشته باشد را پيدا نميکنيم، درس خوانده اما نميتواند از درسش خوب استفاده کند، الان محيط پيچيده است ما بايد خيلي زياد بدانيم حداقل بدانيم براي اين کار بايد محاسبهاي صورت بگيرد اين محاسبه همان تخصصي بودن در کار است با کلمه نميدانم، کار من نيست کار را شروع ميکند اما کارايي لازم را ندارد در نتيجه کارآمدي پايين ميآيد. |
|
|
|
| به نظر شما رسانههاي آموزشي تا چه حد در يادگيري تأثير دارند؟ | در دنياي فعلي تأثير کتاب به دو دليل خيلي کم شده است: 1- افزايش انواع و اقسام رسانههاي صوتي و تصويري 2 - بالا رفتن سرعت رشد علم،. در مسائل تجربي سرعت رشد علم خيلي بالاست و کتابها همه قديمي هستند حداقل براي 5 سال گذشته است.
مثلاً در رشته ما بيوتکنولوژي حداقل زمان مورد نياز از زمان نوشتن تا تحويل يك كتاب به ما 10 ماه (کمتر از يک سال) طول ميكشد که در اين مدت اطلاعات 2 برابر مي¬شود.
حال شما حساب کنيد در 5 سال گذشته چه رقمي به دست ميآيد. کتاب در فرهنگسازي و جهانبيني انسان خيلي مؤثر است.
اما در علم، کتابهاي روز (جديد) مناسب است. در رشتههاي تخصصي، من مراجعه به اينترنت را بهترين راه مي-دانم. و اما در رشته ما، ژورنالهاي علمي، که باز از طريق اينترنت دسترسي به آنها بيشتر است.
در دوران دانشجويي من (حدود 10 سال گذشته) ما به کاغذ مراجعه ميکرديم ولي الان آن روش مؤثر نيست.
در حوزهي کاري خودم Internet Search در پايگاههاي اطلاعاتي مربوطه ميتواند کمک کند.
نکتهي ديگر اينکه بايد به دانشآموزان و دانشجويان کمک کنيم تا توانايي آنها در کامپيوتر و زبان انگليسي خيلي بالا رود چون اين دو در اين زمان بسيار کاربرد دارند و همچنين سعي کنند كه در رشته تخصصياشان به کار با اينترنت وارد شوند بخاطر اينكه عمده اطلاعات را ميتوانند چه خوب، چه بد به دست آورند. |
|
|
|
| به نظر شما در ايران تا به حال بين آموزش دختر و پسر تفاوتي بوده؟ الان چطور؟ |
فکر نکنم. اگر هم باشد به نفع دخترهاست. چون پسرها بايد سربازي بروند و اين مسئله هميشه به صورت يک مانع بزرگ بر سر راهشان است.
پسرهاي ما در ايران با اين مشکل مواجهاند و بهترين راه، انجام هر چه سريعتر آن است و يا اينكه معافي بگيرند تا همسطح دختران شوند. الان در دانشگاهها درصد دخترها بيشتر است. البته به نظر من فرقي ندارد كه چه كسي براي چه كاري استعداد دارد چون هر انساني را خدا به يک منظور آفريده و بخاطر همين است كه تنوع زياد در جهان (در صورت ظاهر) وجود دارد كه البته اين از شگفتيهاي طبيعت است و اما در صورت باطن هم هر کسي را بهر کاري ساختهاند يکي خطاط خوبيست و يکي نقاش، يکي خوب ساختمان ميسازد و يکي خوب ماشين ميسازد، چيزي كه مهم است اين است كه بايد اين افراد را پيدا کرد. |
|
|
|
| روشهاي آموزش براي دختر و پسر فرق ميکند؟! | در دانشگاه که اين مسائل مطرح نيست. در دبيرستان هم فکر ميکنم به مدير مربوط است كه از اساتيد خوب استفاده كند. |
|
|
|
| اين نظر که استاد يا معلم مثل يک سخنران فقط صحبت کند و بقيه تنها گوش کنند را ميپسنديد؟ | نه! من اوايل صحبتم گفتم دانشآموز در کلاس بايد فعال باشد. دليلي که من خيلي درس نميخواندم همين فعال بودنم، بود.
اساساً يک ميانکنش مستمر بين من و معلم وجود داشت. كلاً سؤال زياد ميكردم، زياد حل مسأله نسبت به ساير همکلاسيهايم داشتم. معلم در دانشآموز ميتواند اين حالت را تحريک و يا سرکوب کند. |
|
|
|
|
|
| خوب است که معلم تکتک استعدادها را شناسايي کند و به همان ترتيب آموزش دهد يا نه همگاني آموزش دهد؟ | به نظر من معلم بايد با تمام دانشآموزان ارتباط ذهني برقرار کند البته اين كار را براي دانشآموزان تعداد کم ميتوان انجام داد. اما وقتي تعداد بيشتر ميشود بايد تکتک ارزيابي شوند و کساني که ضعيفتر هستند را کمک کرد تا به بقيه برسند.
در حال حاضر من در مورد فرزندان خودم ميبينم که معلمها به اين مسائل آگاهاند و اين شيوهها را به کار ميبرند. |
|
|