دو آمریکایی به نام های الوین راث از دانشگاه هاروارد و لوید اس. شپلی از دانشگاه کالیفرنیا برندگان نوبل اقتصاد ۲۰۱۲ معرفی شدند. گفتوگوی تلفنی بنیاد نوبل با راث را در زیر میتوانید بخوانید.
الوین راث لوید است شیپلی
دو آمریکایی به نام های الوین راث از دانشگاه هاروارد و لوید اس. شیپلی از دانشگاه کالیفرنیا برندگان نوبل اقتصاد ۲۰۱۲ معرفی شدند. برندگان نوبل اقتصاد امسال به دلیل نقش خود در مهندسی اقتصاد برای بهتر کار کردن بازار، نوبل اقتصاد امسال را گرفتهاند. جایزه نوبل امسال، ترکیب تئوری و عمل بود. اين دو اقتصاددان به خاطر «تئوري تخصيصهاي پايدار و شيوه طرح بازار» برنده امسال نوبل شدند. تئوري آنها در مورد تحقيق درباره نحوه تطابق عوامل متفاوت اقتصادي نظير دانشجويان با دانشکدهها يا حتي افراد اهدا کننده عضو با بيماران دريافتکننده عضو بوده است. این تئوری از دل نظریه بازیها برمیخاست و لوید شپلی در سامان دادن آن نقش داشت و آلوین راث نشان داد که چگونه میتوان از نظریه بازیها برای مشکلات پیش روي سیستمهای مختلف بهره برد. راث از آن گروه افرادی بود که نشان داد تئوری بازیها، بازی نیست. آکادمی سلطنتی سوئد اعلام کرد: با آن که مطالعات این دو پژوهشگر به طور مستقل از یکدیگر انجام شده است، ترکیب نظریه بنیادی شپلی و تحقیقات تجربی، آزمایشها و طراحی عملی راث، زمینهای در حال رشد و پیشرفت برای مطالعه به وجود آورده و عملکرد بسیاری از بازارها را بهتر کرده است. راث 60 ساله، استاد دانشگاه هاروارد بوستون و شيپلي 89 ساله، استاد بازنشسته دانشگاه کاليفرنيا لسآجلس است. در این گفتوگو نیز همانند سایر گفتوگوهای نوبلی، به بررسی مصاحبهای که بنیاد جایزه نوبل با آلوین راث داشته میپردازیم.
پس از اینکه از راث راجع به احساساتش در آن روز سوال شد و او بیان داشت که مسلما احساس بسیار خوبی دارد و هیجان زیادی تا انتهای روز در انتطار اوست از راث خواسته شد تا جایزه ای که گرفته است را در قالبی ساده و قابل فهم توضیح دهد.
او این چنین میگوید که جایزه او در ارتباط با تطابق است و تطابق، کاری است که در اقتصاد انجام میشود. مثلا در هنگامی که تصمیم میگیرید کدام دانشآموز به کدام مدرسه برود، اگر آنها انتخاب داشته باشند، بهوسیله سیستم انتخاب تطابق داده میشوند به جایی که آنها ترجیحات و خواستههای خود را ارائه میدهند و مدارس دارای نیازمندیها و یا شاید خواستههای آنان نیز هست، و تصمیماتی گرفته میشود که چه کسی به کجا برود، چه کسی چه چیزی دریافت کند و ... چیزی است که به تطابق مربوط است. در مثال انتخاب مدرسه، ما سعی در عملی کردن آن به طریقی شایسته داریم، بهنحوی که دانشآموزان به مدرسهای فرستاده نشوند که اگر این امکان وجود داشته باشد، بخواهند جای خود را با شخص دیگری عوض کنند. و اگر دانشآموزان شما دبیرستانی باشند، در طول زندگی خود با شرایط زیادی همانند همین بازار تطابق برخورد خواهند کرد. آنها تصمیم میگیرند ازدواج کنند، شغل پیدا کنند و در همه این مواقع به ما فکر میکنند .
کاری که راث انجام داده است کاربردهای عملی زیادی در زندگی ما دارد. درخواستهای مدارس، تطبیق اهداکنندگان و دریافتکنندگان کلیه. از راث سوال شد که آیا بهعنوان یک اقتصاددان، با استفاده از این گونه سوالها تئوریهای خود را در زندگی روزمره بهکار برده است؟
و او گفت که اقتصاد درمورد زندگی واقعی است و بسیار به آن علاقهمند است.
دوست داشتیم بدانیم که آیا خود او هنگام استخدام کردن دانشجویان و محققین از همین تئوریها استفاده میکند؟
در جواب میگوید تمام محققین من با هم تفاوت دارند، اما همه آنها به اقتصاد و اینکه چگونه زندگی ما را شکل داده و چگونه میتوانیم در مورد آن بیشتر یاد بگیریم علاقهمند هستند. تلاش ما بر اینست که کارها را بهتر انجام دهیم و در عین حال یاد بگیریم که این مسائل را درک کنیم.
از راث پرسیده شد که بهعنوان یک جوان چه چیزی به او انگیزه اقتصاددان شدن داد؟
راث این طور گفت که تا چندی قبل تبدیل به یک اقتصاددان نشده بود. دکترای او در رشته تحقیق در عملیات است، و به این علاقهمند بوده است که با استفاده از ریاضیات، کارایی را بالا ببرد . او در دوره کارشناسی و کارشناسی ارشد در رشته تحقیق در عملیات تحصیل کرده است و به گفته خود به مسائلی علاقهمند بوده که نوعی تلاش برای درک و تلاشی برای ایجاد کارایی بیشتر مسائلی بودند که مردم را به خود مشغول کرده است و این همان معنای اقتصاد است.
راث امروزه در دانشکاه واحد درسی به نام اقتصاد تجربی را تدریس میکند. از او پرسیده شد که آیا این همان چیزی است که در موردش صحبت میکند؟
در جواب، راث گفت که در حال حاضر دو دوره آموزشی را تدریس میکنم. یکی از آنها طراحی بازار است و دیگری اقتصاد تجربی. اقتصاد تجربی در ارتباط با هدایت تجارب آزمایشگاهی است که اقتصاد را به آزمایشگاه میآورد و با ایجاد یک شرایط تحت کنترل در موضوع مورد نظر، به ما این فرصت را میدهد که بررسی کنیم درشرایطی که کنترل پذیری از شرایط موجود کمتر است، شاهد چه مسائلی خواهیم بود. طراحی بازار در ارتباط با درک جزییات بازار است که بهوسیله آنها میتوان در هنگامی که نقصی بهوجود آید آن را حل کنیم.
در سال ۱۹۸۸ راث کتابی نوشت تحت عنوان «Shapley Value»، مقالهای در احترام به لیولد شیپلی. از او پرسیدیم این کار چگونه شما را تحت تاثیر قرار داد؟
لیولد شیپلی و دیوید گیل، اولین تئوری روشن ار چیزی که تطبیق ایستا نام دارد را توسعه دادند و درباره الگوریتمها فکر کردند. این دو نفر در حقیقت کسانی بودند که مقالهای اولیه در ارتباط با طراحی بازار نوشتند، در حالی که شاید در آن زمان خودشان به این طریق فکر نمیکردند. راث میگوید من یکی از طرفداران آنها بودم، تا آنجا که در سال ۱۹۹۰ با همکاری ماریلدا الیوریا کتابی بهنام «Two Sided Matching» نوشتم. این کتاب بهنوعی در ادامه بهبود کشف سی ساله تئوری این گونه بازارها بود. به همین خاطر من از طرفداران پروپاقرص شیپلی هستم و دریافت این جایزه به همراه او افتخار بسیار بزرگی برای من است.
و مصاحبه با این سوال به پایان رسید که اگر امروز وقتی پیدا کند چگونه جشن خواهد گرفت؟
و راث گفت به زودی یک فنجان قهوه خواهد نوشید.