| اين پژوهش كجا انجام شده است؟ |
ايشان رئيس گروه انسانشناسي دانشگاه تهران در دانشكدهي علوم اجتماعي است. خود پژوهش بهعنوان جزوي از دورهاي بهنام «يونيستا» انجام شده است. «دورهي يونيستا» يك دورهي بينالمللي است؛ كنفرسيومي از دانشگاههاي آلمان با كشورهاي مختلف امريكاي لاتين، افريقا، آسياي شرقي و ايران براي آموزشعالي آن را انجام ميدهند.
در اين پژوهش هر شركتكننده، زمينهي پژوهشياي انتخاب ميكند و ايشان اين موضوع را انتخاب كرده بود:
«رابطهي سهگانه بين جنسيت، فنشناسي و آموزشعالي و بهطور كلي آموزش»
من «فنشناسي» را هم ضمن پاسخ وارد ميكنم.
شما دو رأس از اين سهرأس را نام برديد يعني: «آموزش» و «جنسيت».
اولاً: بله! «جنسيت» در آموزش بيتأثير نيست
بهعنوان مثال
فرض كنيد «فنشناسي» نسبت به «جنسيت» بيطرف است (ولي در باطن اينطور نيست!) «عوامل تربيتي» باعث ميشود كه «جنس نَر» (Male)، پسرها و مردها بيشتر سراغ «فنشناسي» بروند تا «زنها» (Female).
يك دليل اين است كه مردها «فنشناسي» را بهشيوهاي مردانه استفاده ميكنند.
بهعنوان مثال
استفاده از «فنشناسي اطلاعات اينترنت» را درنظر بگيريم.
در ايران بر طبق آماري كه روي استفادهي اينترنت بين «دخترها» و «پسرها» گرفته شده متوجه شدند كه «رفتار» و «نوع» استفاده متفاوت است.
دخترها در «استفادههاي جمعي» بيشتر وقت صرف ميكنند و پسرها در استفادههايي كه «افزايشدهندهي موقعيت» (Status Increasing) باشد كه معمولاً از آن با عنوان (Status Solidarity Dimension) نام ميبرند.
يك بُعد، بُعد «پرستيژ» و «موقعيت اجتماعي» است و بُعد ديگر «همبستگي»، «هويت» و «هويت جمعي» است.
در وضعيت فعلي جامعه - كه مردسالاري رواج دارد! - مردها در بُعد «موقعيت» (Status) بيشتر متمركز هستند و جنسيت دوم در بُعد «همبستگي» (Solidarity).
بنابراين از ابزار هم اينگونه استفاده ميشود يعني استفادههاي مردانه استفادههايي است كه «افزايشدهندهي موقعيت» (Status Increasing) باشد.
ممكن است در خبرها آمده باشد كه «مردها» وقت بيشتري براي خواندن خبر صرف ميكند ولي استفادهكنندهي زن وقت بيشتري را براي «چت كردن» صرف ميكند چون حالت «اجتماعيتري» دارد.
خوشبختانه بدون اينكه دولت كوشش خاصي انجام داده باشد مسألهي افزايش تعداد ورودي جنس دوم (زن) به دانشگاه در ايران خودبهخود حل شده است؛ آن هم بهدلايلي كه زنها در كنكور موفقيت بيشتري كسب ميكنند!
البته اين مسأله محدود به دورههاي پايين ليسانس و بيشتر در رشتههايي مثل: «اجتماعي» ميشود.
هنوز در رشتههاي پُرتقاضاتر و در دورههاي تخصصيتر، تسلط با مردهاست! ولي بهتدريج در آنجا هم تسري پيدا خواهد كرد و اين يك فرصت است كه آموزش دوگانه صورت بگيرد يعني هم خانمها:
| - استفاده از تكنولوژي را بهتر ياد بگيرند (نميگويم خود آموزشعالي هم بيشتر بهرهمند شود) - ضمن بهرهمندي بيشتر از آموزشعالي فعاليت بيشتري داشته باشند - با تكنولوژي روز پيش بروند و كار كنند - و تكنولوژي را هم ياد بگيرند كه در كنار استفادهي مردانه استفادهي زنانه هم وجود داشته باشد. |
خود پسرها هم ياد بگيرند كه فقط يكراه براي استفاده از تكنولوژي ميسّر نيست:
| - در كنار استفادههاي «افزايشدهندهي موقعيت» (Status Increasing) استفادههاي «افزايشدهندهي همبستگي» (Solidarity Inhancing) هم وجود دارد.. |
بنابراين جواب سؤال دوم از نظر من منفي است يعني پسرها و دخترها خيلي لازم است كه با هم كار كنند تا با هم زيستن را ياد بگيرند.
يكي از اهداف آموزش بنا به تعريف جديد از آموزش عالي «با هم زيستن» است. در هر حال، جدا كردن دختر و پسر رسيدن به اين هدف را سخت ميكند يعني با هم زيستن را دچار مشكل ميكند.
بهعنوان مثال
يك پسر چطور ميتواند «افزايشدهندهي همبستگي» (Solidarity Inhancing) را بدون حضور دختر راحت ياد بگيرد؟! وقتي يك دختر آنجا باشد و رفتار او را ببيند خودبهخود آن را راحتتر ياد ميگيرد تا اينكه بدون حضور او بخواهد بهصورت نظري آن را فهميده و استفاده كند.
بنابراين بهطريقي يادگيري دوگانه صورت ميگيرد كه دخترها ضمن بهره گرفتن از مزاياي آموزشعالي و مزاياي آموزش ميتوانند تكنولوژي را ياد بگيرند كه بيشتر بهكار ببرند.
با توجه به اينكه فعلاً بيشتر بهكار بردن تكنولوژي مستلزم بهكار بردن مردانهي بيشتر است و هم تكنولوژي ياد گرفته ميشود كه غير از استفادهي مردانه، استفادهي زنانه هم ميتوان از آن كرد.
منظورم از استفادهي مردانه و زنانه، استفادهي فرهنگي مردانه و زنانه است نه ژنتيكي مردانه و زنانه! چون از نظر ژنتيكي استفادهي مردانه و زنانه بيمعني است.