|
مثل اين كه هندسه ارائه نمي شود؟ از بچه ها كه سؤال مي كرديم مي گفتند هندسه ارائه نمي كنند مي گويند هندسه را خودتان بخوانيد.
|
نه اين طور نيست. شايد كلاس هاي هندسه بيشتر در قالب كارگاه و حل مسئله است و كم تر در قالب درس يك جانبه است ولي به هر حال كلاس هندسه وجود دارد.
چهار زمينه ي كلي وجود دارد: هندسه، تركيبيات، جبر و آناليز و نظريه ي اعداد. مثلاً 3 جلسه در هفته در كلاس كمابيش تمرين مي شود كلاس هايي برگزار مي شود و طبق استانداردهايي مطالب ارائه مي شود. البته براي مواردي كه اطلاعات يكي نيست تمهيداتي در نظر گرفته شده است. مثلاً مطالب تكراري است اما سعي مي كنيم به شكل ديگري ارائه شود. به عنوان مثال سعي مي شود هر سال روي بخش هايي تمركز بيشتري شود، اما تا حدي اشكال هايي هم وجود دارد.
|
يعني شما بر اساس آزمون المپياد جهاني تغييراتي در روش ها اعمال مي كنيد؟
|
نه لزوماً. چون آزمون المپياد جهاني سيلابس ندارد. به هر حال مي توان مسئله هاي المپياد جهاني را در اين چهار دسته (رده بندي) تا حدي قرار داد، به هر حال چون رشته هاي شناخته شده اي هستند خوش بختانه كتاب هاي زيادي در اين زمينه ها وجود دارد، بعضي مطالعات بيشتري دارند، بعضي مطالعات كم تري دارند و در اين چهار رشته هم هم زمينه نيستند. و براي اين كه درسي وجود داشته باشد كه در آن همه در يك سطح باشند، براي همه تازگي داشته باشد، محيط رقابت يكسان براي همه ي بچه ها ايجاد كنند و تنوعي هم به دروس دوره ي تابستان دهند، چند سالي است تصميم گرفته شده بچه ها درسي به نام درس ويژه ي دوره ي تابستان داشته باشند.
موضوع اين درس ويژه از قبل براي بچه ها معلوم نيست كه چه خواهد بود، غالباً موضوعي است كه بين رياضيات دبيرستان و رياضيات دانشگاهي قرار مي گيرد چون بخش هايي از رياضيات به طور طبيعي در دبيرستان براي بچه ها گفته نمي شود و عيناً جزو درس هايي نيست كه شما بتوانيد در جزوه ي دانشگاهي هم آن را پيدا كنيد.
درسي است كه روي آن كار مي شود تا براي بچه هاي دبيرستاني قابل ارائه شود. البته قطعاً اين درس درس ساده اي نيست به اين دليل كه غالباً با مفاهيم جديد همراه است. اين درس در سطح المپياد تنظيم شده است، ارائه ي اين درس براي بچه هاي دبيرستان مشكل است.
فلسفه ي درس ويژه اين بوده است. طراحي و ارائه ي درس ويژه كار سختي است، چون درسي است كه براي اولين بار طراحي شده و ارائه مي شود. ممكن است بچه ها هيچ پيش زمينه ي ذهني اي نداشته باشند.
از همه مهم تر اين است كه اين سؤال در ذهنشان به وجود بيايد كه اين مطالب براي چه منظور مطالعه مي شود و اين مسئله يك مانع بزرگ در راه تدريس هر درسي است. شما بايد ابتدا انگيزه هاي لازم را براي موضوعي كه در حال بررسي آن هستيد در بچه ها به وجود بياوريد. مجموعه ي اين عوامل باعث مي شود كه ارائه درس ويژه ي موفق كار ساده اي نباشد و من هم ادعا نمي كنم كه ما هم در اين زمينه صد درصد موفق بوده ايم ولي به هر حال به طور نسبي من از نتيجه راضي هستم.
در نظرسنجي انجام شده از بچه ها ممكن است يك سال نظر مثبت تري داشته باشند، سال ديگر نظر منفي تري داشته باشند. بعضي از بچه هاي يك سال هم ممكن است ارتباط خوبي برقرار كرده باشند و بعضي ها هم برايشان خيلي جالب نبوده باشد ولي در مجموع من فكر مي كنم كه اين درس براي بچه ها درس مفيدي است. همين مسئله باعث شده است كه با رياضيات جدي تر و واقعي تر مواجه مي شوند.
مثلاً يكي از دو درس ويژه اي كه در سال هاي گذشته ارائه شده در زمينه ي گرايش دانشگاهي ام در زمينه ي احتمال بود كه من تدريس كردم. سعي كردم مباحثي از احتمال را كنار هم بچينم كه براي بچه ها قابل تعقيب باشد و برايشان جالب باشد. يك درس هم دكتر« مقدسي»ارائه كردند كه حول و حوش جبر خطي تنظيم شده بود.
ميدانيم كه جبر خطي يك مبحث دانشگاهي است البته اواخر دبيرستان در سال آخر اشارهاي به نكاتي از جبر خطي ميشود. به هر حال اين درس حواشي جبر خطي تنظيم شده بود و چيزهاي متنوعي در آن گفته شد حتي مطالبي در مورد فيزيك و ... هم در انتهاي آن درس ارائه شد.
|
به نظر شما خانواده چه نقشي در تعميق يادگيريها ميتواند داشته باشد ؟ راجع به انواع متغيرهاي تأثيرگذار توسط خانواده مختصراً توضيح دهيد ؟
|
اين سؤال خيلي در تخصص من نيست كه به آن جواب بدهم. آن چيزي كه خودم لمس كردم از دو جا بوده است. يكي تجربهي شخصيام و يكي هم زماني كه در دبيرستان معلم بودم.
در واقع در مقاطعي ما با پدر و مادرهاي بچهها مواجه ميشديم، ميآمدند و با هم صحبت ميكرديم آدم واقعاً تفاوت برخورد پدر و مادرها را ميديد و حس ميكرد كه چقدر اين رفتارها در شخصيت بچههايشان تأثير گذاشته است. پدر و مادرهايي كه براي شخصيت اصيل فرزندشان ارزش قائل بودند، دوست داشتند فرزندشان كسي باشد كه ويژگيهاي انسانيِ قوياي در او به وجود بيايد يا در حوزهي علمي فرد توانمندي باشد؛ مستقل از پارامترهاي بيروني كه اين توانمندي را اندازهگيري ميكنند، يا در آن سر طيف پدر و مادرهايي كه يا فقط نمرهي آن بچه برايشان مهم است يا موفقيتهايي كه باعث ميشود سهمي از آن موفقيتها به آنها هم برسد.
نميدانم شايد اينطور اغراق كردن دربارهي پدر و مادر كار درستي نباشد، من از گليم خودم پا را فراتر گذاشتم. اما به هر حال طرز فكر غلطي داشتند، حتي اگر خير فرزندشان را ميخواستند اين خير را اشتباه ارزيابي كرده بودند، فكر ميكردند كه همين چيزهاي سطحي اهميت بالايي دارد در حاليكه در واقع اينطور نيست.
به نظر من پدر و مادر در عين اين كه بايد گرايش غيرمستقيمي در دانشآموز به سمت كار علمي و فعاليت پژوهشي ايجاد كنند و در عين حال تا حدي براي او فضاي بازي باقي بگذارند، حق انتخاب نيز برايش قائل شوند، شخصيتي به او بدهند كه در محدودهي خودش تصميم بگيرد. پدر يا مادر خوب بودن كار سختي است ولي خيلي مهم است.
|
راجع به تأثير دوستان در يادگيري صحبت بفرماييد، به نظرتان دانشآموزان بايد چه دوستاني انتخاب كنند؟
|
هيچ جواب كليشهاي به ذهنم نميرسد پس بهتر است كه از اين سؤال رد شويم.
|
نظرتان راجع به يادگيريهاي جمعي چيست؟ اين نوع يادگيريها چه ويژگيهايي بايد داشته باشند.
|
يادگيريِ جمعي كار سختي است و متأسفانه در اين زمينه به ما آموزش داده نشده است. يعني سيستم آموزشيِ ما تا آن حدي كه من در آن قرار داشتم خيلي سيستم فرد محوري بوده است. مكاني به نام خانهي رياضيات در اصفهان است كه مؤسس آن دكتر «رجايي» هستند كه خود ايشان خيلي آدم صاحب سبكي است.
استاد دانشگاه صنعتي اصفهان است و او هم اتفاقاً از كساني بود كه در همين دورههاي اول المپياد رياضي فرد مؤثري بوده است، سپس به دلايلي از المپياد كنار رفت، به خاطر اين كه المپياد را خيلي مثبت نميدانست، دوست داشت به سمتي برود كه نرفت، از تأسيس خانهي رياضيات توسط دكتر رجايي سالها ميگذرد، فكر كنم حدود 8-7 سال ميشود ولي ايدههاي آموزشيِ جالبي داشتند و در خانهي رياضيات اعمال كردند.
يكي از اين ايدهها مسئلهي كار گروهي و در واقع رقابتزدايي بود. يكي از الويتها در بررسي مسائل اين بود كه سيستم آموزشي ما رقابت را خيلي پررنگ ميكند و اين مسئله مخرب است. در واقع مسئلهي تخريب انگيزه را به وجود ميآورد. در برگزاري كلاسها ايدهي اجرايي جالبي داشتند كه من وقتي آن ايده را ديدم برايم خيلي بامزه بود، طوري كه در جلساتي كه در درس هندسه در مدرسه ارائه ميكردند از اين ايده استفاده مي كردند.
ايده اين بود كه بچهها به گروههايي تقسيم ميشدند و هر گروه پشت يك ميز مينشست فرض كنيد كارگاه رياضي نظري باشد. سپس يك مسئله مطرح ميشد ، و هر گروه سعي ميكرد كه مسئله را حل كند در اين بين قوانيني هم وجود داشت، قوانين به اين صورت است كه وقتي گروهي سؤالي برايش مطرح ميشود ... (منظور اين است كه افراد در اين كلاس هويت ندارند گروهها هويت دارند) يعني فرض كنيد يك گروه ممكن است سؤالي داشته باشد گروه اعلام ميكند كه من يك سؤال دارم معلم ميرود و انتخاب ميكند كه يك نفر بگويد سؤال گروه چيست؟ اين باعث ميشود كه اگر براي من اول يك سؤال مطرح شد بلافاصله از معلم آن را نپرسم.
ابتدا بايد از گروه بپرسم، ممكن است مسئلهي من در گروه حل شود يا در گروه مطرح ميكنم و هيچكس نميتواند حل كند و اين سؤال به عنوان سؤال گروه مطرح ميشود، پس اين سؤال سؤال تكتك اعضاء گروه است. عيناً همين ايده براي حل مسئله است وقتي كسي مسئله را حل كرد طبق قانون اول بايد حل مسئله را در گروه ارائه كند سپس گروه ميگويد كه ما حل كرديم و پس از آن معلم شخصي را انتخاب ميكند تا حل مسئله را توضيح دهد.
پياده كردن اين كار گروهي به طور جزئي و سمبليك است ولي واقعاً طول ميكشيد تا اين ساختار در ذهن بچهها جا بيفتد چون بچهها عادت كرده بودند كه مخاطبشان معلم است، هم زماني كه سؤال دارند هم زماني كه ميخواهند جوابي را ارائه بدهند؛ با اين كه مدرسهاي كه من در آن تدريس ميكردم يكي از بهترين مدارس بود و براي آن بچهها طبيعي نبود كه وقتي سؤالي دارند با بغلدستيشان اين سؤال را مطرح كنند يا وقتي ايدهاي دارند آن ايده را به بغلدستيشان هم بگويند.
كار گروهي ابزار و لوازمي ميخواهد اين لوازم به ما آموزش داده نشده است ولي بايد بعضي وقتها خود افراد نقص سيستم آموزشي را جبران كنند.
|
آقاي «عليشاهي »خودتان در كلاسهايتان از اين روشها استفاده ميكنيد؟ مثلاً سعي كرديد كه مطالعه كنيد و اجرا كنيد؟
|
مثلاً اين موردي كه گفتم يك نمونه بود كه خدمتتان عرض كردم روشها خيلي زياد است.
من خيلي مطالعاتي ندارم ولي دوست دارم زماني فرصتي براي مطالعه داشته باشم. در باشگاه امتحاناتي برگزار ميشود كه قطعاً امتحان فردي است ولي سر كلاسها چون فاصلهي سني معلمها با بچهها خيلي زياد نيست، جو نسبتاً جو بيتكلفي است خيلي وقتها بحثها بحثهاي جمعي است .
خيلي وقتها وقتي موضوعي مطرح ميشود بالاخره يك كسي ايدهاي دارد ، ايده را ميگويد، و كسي كه همان ايده را دارد ممكن است ادامه دهد يا كسي اشكالي وارد كند.
|
آقاي دكتر آيا شما هميشه در دوران دبيرستان در رياضي ممتاز بوديد؟
|
در دبيرستان بله. در دانشگاه نه، ولي آدمهايي بودند كه تعداد آدمها زياد بوده .... ، يعني خوب بودم ولي نه لزوماً خوبترين.
|
آيا غير از حوزهي تخصصيتان در حوزههاي ديگر هم به صورت تخصصي فعاليت ميكنيد؟
|
تخصصي نه فعاليت نميكنم. مانعالجمع است ، كه اگر آدم بخواهد به يك كار به طور حرفهاي بپردازد.
|
غير تخصصي چطور؟ احياناً فعاليتي غير از حوزهي مطالعاتيتان را مثلاً تفريحي ، ورزشي ، هنري .
|
غير تخصصي هم ميشود از واژه سوءاستفاده كرد. بله، مثلاً ورزش زياد ميكنم، كتاب غير رياضي ميخوانم مثلاً فرض كنيد كتاب تاريخي.
|
در چه مقطعي از زمان يا به كدام نويسندهها علاقهمند هستيد؟
|
به طور خاص يك سري كتابهاي تاريخيِ مربوط به دوران صدر اسلام برايم جالب بوده كه خواندم.
|
بيشتر كتابهاي چه شخصي را ميخوانيد؟
|
سلسله كتابهاي جالبي كه در اين زمينه هست كتابهاي آقاي «عسگري» است.
|