استاد سرکلاس با بچه ها شوخی می کند و سر به سر می گذارد...او که جوان است و تجربه اولین ترم های تدریس خود را پشت سر می گذارد. حالا که از بچه ها می خواهد ساکت باشند و با هم پچ پچ نکنند، کسی به حرفش توجهی نمی کند. چند لحظه ای می گذرد و او که می بیند کسی به زبان خوش با او راه نمی آید، به تهدید و ارعاب رو می آورد. با خودکار می زند روی میز و می گوید: «ساکت باشید لطفا. اگر ببینم کسی حرف می زند، نمره آخر ترمش را می دهم !11.75 استاد جوان از این که حربه اش برای کنترل کلاس و بچه ها نمره باشد، سخت بیزار است.
او که می داند چنین نمره ای را هرگز به چنان دلیلی به دانشجویی نخواهد داد، کمی صبر می کند تا همه ساکت شوند و وقتی اشتیاق شنیدن را در چشمان دانشجویانش می بیند، درس را شروع می کند. او معتقد است که نمره به تنهایی نمی تواند ملاک مناسبی برای ارزیابی فعالیت دانشجویان باشد و به همین خاطر هم از آنها می خواهد بی آن که دغدغه نمره داشته باشند سعی کنند تا خوب بیاموزند که اگر چنین اتفاقی بیفتد نمره خوبی هم خواهند گرفت.
او می گوید: «نمره ای مثل !19.75 در دنیای پرشتاب امروز، بشر هر لحظه شاهد وقوع تغییر و تحول در شکل و صورت نظام های اجتماعی است. یکی از این نظام ها آموزش و پرورش و تعلیم و تربیت است که با توجه به پیشرفت های مختلفی که در حوزه های مختلف وجود داشته است ، دگرگونی هایی اساسی یافته است و با فاصله گرفتن از شکل ها و شیوه های سنتی رایج ، با شرایط امروز زندگی انسان ها هماهنگ و همساز شده است. توجه بیشتر به تفکر و خلاقیت در نظام های آموزشی جدید که هر روز هم شکل تازه تری به خود می گیرند، سبب افزایش بازده آموزشی شده است و دانش آموز یا دانشجو به جای اندوختن اطلاعاتی که ممکن است هیچ کاربردی هم در زندگی او پیدا نکنند ، بیشتر مهارت هایی را فرا می گیرد که با آنچه می خواند ارتباطی تنگاتنگ دارد و از دل آموختن این مهارت ها، شیوه حرکت و عمل او در زندگی هم تعیین می شود که در واقع همان مهارت های زندگی هستند. به نظر می رسد در چنین شرایط جدیدی نمی توان برای ارزیابی حرکت و عمل دانش آموز و دانشجو، از همان عیار و میزان سنتی ، یعنی نمره استفاده کرد. چون به طبع ارزیابی آن چه امروز در سیستم های نوین آموزشی اتفاق می افتد با متر و معیار نمره ، قابل سنجش نیست.
البته باید به این نکته هم توجه داشت که این نظام های تعلیمی و تربیتی که به صورتی علمی پایه ریزی شده اند، برای سنجش نتیجه هم راهکارهای تازه ای را ارائه می کنند که می توانند مکمل نمره دانشجو و بخصوص نمره های نظری او باشند. به این ترتیب به وجه عملی آموزش هم در کنار وجه علمی آن توجه می شود و در نهایت آموختن و عمل کردن ، جایگزین اندوختن و فراموش کردن می شود. اما آیا چنین جریانی در نظام آموزشی کشور ما و بخصوص سیستم آموزش عالی ما وجود دارد و آیا برنامه ریزی های انجام شده برای توجه به وجه کاربردی علم ، توانسته است اهمیت نمره را نزد دانشجویان و حتی استادان کمرنگ کند؟ متاسفانه به نظر می رسد پاسخ این سوالات منفی هستند.