فيزيک پزشکي
شيزوفرني ۲۴ ميليون نفر را گرفتار خود کرده است و اين آمار را که انجمن جهاني سلامتي (WHO) منتشر کرده به هيچ عنوان کم نيست. برخلاف شناسايي اين بيماري، هنوز راه مؤثري براي آزمايش دقيق آن پيدا نشده. ولي پزشکان در طول زمان با مشاهدهي خطاي حسي، توهم، بدبيني، گوشه گيري اجتماعي، تفکرات و بيان غيرمعمول متوجه اين بيماري شوند. [مترجم اين متن اعتقادي به اين شيوه درمان ندارد هرچند تخصص اينجانب فيزيک است، ولي به صورت عمومي يکي شيوه براي کساني که عادي هستند هم ممکن از اتفاق بيفتد. ولي به هيچ وجه بيمار نباشند. فقط با عموم جامعه تفاوت دارند.]
آزمونهاي فيزيکي ميتوانند شرايط ديگري را محيا کنند که بتوان سمپتومهاي مشابه ديگري را پيدا کرد، ولي فعلاً در حد ايده هايي در حال بررسي است. ايدههايي چون فعاليتهاي الکتريکي مغز که موضوع اين مطلب است. دلايل فيزيکي شيزوفرني چندان شناخته شده نيستند، ولي يقيناً نقشي ژنتيکي در آنها نهفته است. تصاوير مغز بيماران شيزوفرني نشان ميدهد که اختلافي در ساختار رفتارهاي الکتريکي نسبت به مغز سالم دارند. بي قاعدگيهايي در توليد مواد شيميايي مغز شبيه دوپامين (Dopamine) و گلوتاميت (Glutamate) که ظاهراً ميتوانند جزيي از آن نشانهها باشند.
برخلاف درک محدود ما از ريشههاي علتها، سمپتومهاي شيزوفرني ميتوانند به طور مؤثري با پاد-روان درماني پزشکي (شيميايي) در بيشتر مواقع درمان شوند. ولي درمان مؤثر زماني خواهد بود که آزمون تشخيص درستي وجود داشته باشد. پژوهشگران از آزمايشگاههايي در بريتانيا و اسپانيا به سرپرستي دکتر خاوير اسکودِرو از دانشکاه پيلموث، روي اين موضوع ميکنند. در بررسيهاي اخير، فعاليتهاي مغز سالم و شيزوفرني باهم مقايسه شده، از سِفالوگرافي مغناطيسي (MEG) استفاده شده که روشي است براي ثبت ميدانهاي مغناطيسي توليد شده توسط ميدان الکتريکي مغز. نتايج نشان ميدهد که تفاوتهاي جالبي بين فعاليتهاي دو نوع مغز وجود دارد.
مغز الکتريکي، مغناطيسي
ميلياردها عصب در بدن بهطور پيوسته سيگنالهاي الکتريکي فرستاده و دريافت ميکنند. اين سيگنالها پيغامهاي مرتبط با فکر و فعاليتها حمل ميکنند. اندازهگيري ميدان مغناطيسي در نقاط مختلف دور سر مغز بيمار به سمت داخل، به ما ديدي از ميدان الکتريکي داخل مغز ميدهد، چراکه الکتريسيته و مغناطيس عميقاً به سمت داخل جهتگيري ميکنند (ارجاع به جهت بردارهاي الکتريکي و مغناطيسي در کتاب درسي و يا کتابهاي مرتبط فيزيک). حرکت بار يا همان جريان، ميدان مغناطيسي ايجاد ميکند.
حتي زماني که سيگنالهاي بسيار ضعيف در کار باشد، باز هم اين قاعده برقرار است. در نتيجه، MEGها راهي براي ثبت فعاليتهاي الکتريکي مغز هستند. روشهاي ديگر مانند الکتروانسافالگرافي (EEG) که شباهت زيادي به روش قبلي دارد، فعاليت الکتريکي درون مغز را ثبت ميکند، درحالي که MEG مزيتهاي ديگري هم دارد. ميدانهاي مغناطيسي ثبت شده با MEG که اعوجاج کمتري بنابه جمجمه خواهد داشت. دستگاههاي MEG عموماً براي بيماران راحتتر و از نظر علمي روش بسيار مستقيمتريست تا EEG.
بيشتر دستگاههاي MEG تجاري شبيه يک کلاهخود باز هستند. صدها حسگر دارند که در سراسر اين کلاه پخش شدهاند. هر حسگر ميدان مغناطيسي را در هر نقطه صداها بار در ثانيه اندازهگيري و ثبت ميکند. اين اسکن، درون سپر مغناطيسي اتاق اتفاق ميافتد، چون ميدانهاي مغناطيسي توليد شده در مغز آنقدر کوچک هستند که توليد ميداني ميکنند که ابزار (هاي) الکتريکي ايجاد کردهاند. |
|
در آزمايش اسکودِرو، پژوهشگران حداقل ۵ دقيقه دادهها از داوطلبين گرفته شده، که ۱۵ نفر بيماران شيزوفرني تشخيص داده شدند. و ۱۷ نفر سالم بودند. دستگاه MEG، دقيقاً ۱۴۸ کانال دادهها، و يا حسگر داشت. پژوهشگران محاسبه کردهاند که براي هر شخص يک سري مشخصهها از دادههايي که تصاوير مغز داوطلبين فراهم آوردهاند، وجود دارد. بعد از گرفتن دادهها، کانالها به ۵ گروه براساس منطقهاي که جمجمه پوشش ميدهد، ساماندهي ميشوند (جلويي، عقبي، چپ، راست). و مقدار متوسط براي هر مشخصه در هر گروه بدست آمده است.
اکتشافات مغناطيسي
اين تيم پژوهشي دريافت که دو ويژگي در مناطق خاصي از مغز وجود دارند که بين دو مغز سالم و شيزوفرني تفاوت واضحي وجود دارد. به علاوه، ۴ ويژگي ديگر وجود دارد که با تغيير سن، تغيير ميکنند. بين مغزهاي سالم و شيزوفرني اين ۴ تفاوت هم وجود دارد که به نظر ميرسد بر فعاليت مغز با توجه به سن اين اعوجاجها چگونه اثر ميکنند.
با همين آزمايشها بود که اين تيم متوجه شد چگونه دقيق و با هزينهي کم ميتوان روي اين مسئله کار کرد. ظاهراً آيندهاي خوشبينانه براي روش MEG در راه است. البته اين اولين باري نيست که پژوهشگران روي چنين موضوعي کار ميکنند، ولي مطالعات قبلي نشان ميدهند که يک تناقض در عملکرد سيگنالهاي الکتريکي موجود است. شايد يک دليل آن گونههاي مختلف شيزوفرني و مغزهاي متفاوت باشد با سمپتومهاي متفاوت باشد. اين سمپتومهاي متفاوت فعاليتهاي غيرمعمول متفاوتي دربر دارند.
براي کنترل اين پديده، پژوهشگران فقط از بيماران شيزوفرني با درجه سمپتوم رواني يکسان (معروف به مثبت) استفاده کردند. مثبت به توهم و تخيل، و منفي به حس گُم کردن چيزي، اطلاق ميشود. يک ناسازگاري ديگر بين بيماراني بود که تازه مورد آزمايش قرار گرفته بودن دو بيماراني سالها با شيزوفرني زندگي کرده بودند. اولين رگههاي اين بيماري در اواخر جواني به چشم ميخورد.
لينک مفيد:
مانيتور کردن مغز