يک المپيادي بايد از «مطالعه» و «حل کردن» مسائل لذت ببرد.
«پويا اسفنديار» دارندهي مدال المپياد نقرهي كشوري: فکر ميکنم مهمترين بخش براي شروع المپياد پيدا کردن علايق شخصي است |
| اشاره |
اوقات فراغت يكي از مهمترين زمانها است بهويژه براي ايجاد شدت و عمق يادگيري مخصوصاً براي بچههايي كه خود را براي المپيادها آماده ميكنند: «در باشگاه بيشتر از هر موقعي، فوتبال بازي ميکرديم که البته در شرايط پر فشار روحي آن دوره لازم بود»؛ اين صحبت يكي از بچههاي المپياد كامپيوتر است كه با وي مصاحبهاي را ترتيب دادهايم.
انجام هر كار مفيدي كه دوست داشته باشيم مهمترين راه گذراندن اوقات فراغت است. در اينصورت آمادگي و نيرويمان براي حضور فعاليتهاي علمي و آزمونهاي عمومي و اختصاصي نظير: كنكور و المپيادهاي علمي به شدت افزوده خواهد شد.
توجه شما را به مصاحبه با «پويا اسفندياري» - كه داراي جملههاي ارزشمندي است – جلب ميكنيم.
| خواهشمند است خودتان را معرفي کنيد. |
من «پويا اسفنديار» متولد سال 1365 هستم. از دورهي راهنمايي وارد مدرسهي «علامه حلي تهران» شدم و در سال سوم دبيرستان موفق به کسب «مدال نقره کشوري کامپيوتر» شدم.
يک المپيادي بايد از «مطالعه» و «حل کردن» مسائل لذت ببرد در راه رسيدن به هدف بايد تلاش كرد در المپياد کامپيوتر بهترين روش آمادهسازي بعد از يادگيري مفاهيم اساسي، «حل تمرين» است. | |
| از چه زماني به «کامپيوتر» علاقهمند شديد؟! چه عاملي باعث شد که وارد المپياد «کامپيوتر» شويد؟! |
راستش را بخواهيد من از ابتداي دورهي راهنمايي به «کامپيوتر» و «برنامهنويسي» علاقهمند شدم. اما المپياد را بسيار ديرتر يعني از ابتداي سال سوم دبيرستان شروع کردم. جو دبيرستان ما بهگونهاي بود که انتخاب يک المپياد و مطالعه دربارهي آن از پيشفرضها بود لذا «المپياد کامپيوتر» را برگزيدم زيرا که «بيشترين علاقه» را به آن داشتم.
پس از شرکت در آزموني در دبيرستان در کمال ناباوري خودم را در جمع هفتنفري ديدم که اصطلاحاً «ردهي ب کامپيوتر» خوانده ميشدند و مجاز بودند براي مطالعهي المپياد در بعضي از کلاسها حاضر نشوند.
هر كسي خود را باور نكند نميتواند به موفقيت دست پيدا كند. باور کنيد موفقيت شما در درجهي اول و دوم و سوم تنها به «تلاش» و «ارادهي شما» بستگي دارد نه چيز ديگر! کنکور باعث ميشد بسياري از درسهايي را مکرراً مطالعه کنم که علاقهاي به آنها نداشتم!!! | |
| چه کساني مشوق شما بودند؟! |
مسلماً در درجهي اول «پدر»، «مادر» و «خواهرم» بودند که شرايط لازم را براي من فراهم کردند و همواره مرا به تلاش، تشويق ميکردند. در مدرسه نيز برخي از جمله: «معلمها»ي رياضي و فيزيک مرا به فعاليتهاي علمي مانند: المپياد تشويق ميکردند.
اوقات فراغتم را در درجهي اول به «مطالعه» سپري ميكنم کتابهاي مربوط به «کامپيوتر» و کتابهاي متفرقه. در «اينترنت» هم زياد گشت و گذار ميکنم و هرچه گيرم بيايد ميخوانم! در درجهي دوم هم احتمالاً بازيهاي کامپيوتري قرار ميگيرد! در باشگاه بيشتر از هر موقعي، فوتبال بازي ميکرديم که البته در شرايط پر فشار روحي آن دوره لازم بود. | |
| لطفاً اولين کتابهايي را نام ببريد که در زمينهي المپياد كامپيوتر خواندهايد. |
فکر کنم اولين کتاب «الفباي المپياد کامپيوتر» بود که براي شروع بسيار مناسب بود. سپس با راهنماييهاي المپياديهاي سالهاي گذشته به مطالعهي چندين کتاب از جمله: «اصول و فنون ترکيبيات»، «گراف West»، «الگوريتم CLRS»، «الگوريتم Creative»، «مسائل Tomescu»، «استراتژيهاي حل مسأله» و ... پرداختم.
| توصيهي شما به علاقمندان به المپياد کامپيوتر چيست و از کجا و چه گونه بايد شروع کنند؟ |
فکر ميکنم مهمترين بخش براي شروع المپياد، پيدا کردن «علايق شخصي» است. يک المپيادي بايد از «مطالعه» و «حل کردن» مسائل لذت ببرد تا بتواند مفاهيم را عميقاً درک کند. اگر کسي در خود اين علاقه را ميبيند حتما بايد وارد گود شود و خود را بيازمايد.
بعد از آن بايد «منابع المپياد» را از کساني بپرسد که در جريان کار هستند و در راه رسيدن به هدف «تلاش» کنند.
در المپياد کامپيوتر بهترين روش آمادهسازي بعد از يادگيري مفاهيم اساسي، «حل تمرين» است.
| حالا از المپياد صحبت كنيم ... المپياد در مراحل کشوري چگونه هست؟ |
در مورد مراحل و چگونگي قبول شدن داوطلبان که بسيار گفته شده است. بايد گفت تقريباً در مراحل اول و دوم المپياد کامپيوتر، داوطلب سر و کاري با کامپيوتر ندارد و صرفاً بايد تعدادي مسأله را حل کند؛ حتماً ميدانيد كه در زمينهي «رياضيات» پيشنياز «کامپيوتر» و «تست هوش» هستند.
اميدوارم با «گذر زمان» و «افزودن درسهاي برنامه نويسي به دبيرستان» و «بالا رفتن امکانات در کشور» بهتدريج «برنامه نويسي» به مراحل اوليهي المپياد اضافه شود.
| رمز موفقيتتان را در چه چيز ميدانيد؟ |
هر کسي تا خود را باور نکند نميتواند به موفقيت دست پيدا کند. البته من شايد بهدليل اينکه امکانات و راهنماهاي خوبي در راه المپياد داشتهام نتوانم اين حرف را بزنم. اما باور کنيد موفقيت شما در درجهي اول و دوم و سوم تنها به «تلاش» و «ارادهي شما» بستگي دارد نه چيز ديگر!
| آيا براي كسب موفقيت از کلاسهاي تقويتي و مواردي اينچنين استفاده کردهايد؟ |
نه. در دبيرستان کلاس المپياد داشتيم و احتياجي به کلاس تقويتي نبود.
| بهنظر شما «کنکور» چيست؟! چه فرقي با «المپياد» دارد؟! دربارهي معايب و ضررهاي هرکدام صحبت كنيد. |
خيليخوشحالم که در زندگي تحتآزمون بزرگي مثل «کنکور» قرار گرفتم. هر چند از لحاظ روحي، كنكور ضربههايي را به هر کسي وارد ميکند اما شايد مثل يک دورهي سربازي، انسانساز باشد! فرق اساسي «کنکور» و «المپياد» گذشته از سطح بالاتر و عمق بيشتر المپياد به علاقه برميگردد. شايد در شرايط عادي هرگز بهسراغ بسياري از منابع کنکور نميرفتم اما کنکور باعث ميشد بسياري از درسهايي را مکرراً مطالعه کنم که علاقهاي به آنها نداشتم!!!
| تصميم داريد در دانشگاه چه رشتهاي را ادامه دهيد ... با توجه به اينکه از سال دوم دانشگاه ميتواني دو رشته را بخوانيد، چه رشته(هايي) را انتخاب ميكنيد؟ |
|
در حال حاضر «سال سوم مهندسي کامپيوتر» «دانشگاه صنعتي شريف» هستم؛ دو رشتهاي هم نخواهم شد. ترجيح ميدهم روي يکرشته تمرکز کنم ولي اگر قرار بود دو رشتهاي شوم رشتهي «فيزيک» را انتخاب ميکردم.
| اوقات فراغتتان را چگونه ميگذرانيد؟ |
اوقات فراغتم را در درجهي اول به «مطالعه» سپري ميكنم کتابهاي مربوط به «کامپيوتر» و کتابهاي متفرقه. در «اينترنت» هم زياد گشت و گذار ميکنم و هرچه گيرم بيايد ميخوانم! در درجهي دوم هم احتمالاً بازيهاي کامپيوتري قرار ميگيرد!
| دربارهي بهترين تجربهاي که داشتيد، صحبت كنيد. |
شرکت در مسابقهي روبوکاپ 2006. هم مرحلهي «آمادهسازي» و هم «مسافرت به آلمان» - که ميزبان مسابقات بود – تجربههاي زيادي را نصيبم کردند.
| از بهترين کتابي که خواندهايد، بگوييد. |
کتابي را که تمام کرده باشم احتمالاً کتابهاي داستاني «صادق هدايت» را ميتوانم نام ببرم. از «شاهنامه» هم خيليخوشم ميآيد ولي خيليکم خواندهام.
| اگر امكان دارد يك بيت شعر بگوييد. |
اي برادر تو همان انديشهاي - مابقي خود استخوان و ريشهاي.
| در مورد دورهي باشگاه دانشپژوهان جوان که گذرانديد توضيح دهيد. بهنظر شما دورههاي باشگاه چه معايب و ضررهايي در کارش دارد؟ |
|
يکي از بهترين دوران زندگيم همين 32 ماهي بود که در باشگاه بودم. در باشگاه «جو رقابتي» در تمام المپيادها بهچشم ميخورد. اما ظاهراً بهتصديق المپياديهاي سالهاي گذشته، تفريح در دورهي کامپيوتر بهشدت رواج دارد. فکر کنم بيشتر از هر موقعي، فوتبال بازي ميکرديم که البته در شرايط پر فشار روحي آن دوره لازم بود.
شايد با تصميم گيريهاي صحيح در سطوح بالا بتوان از پتانسيل بالايي که در باشگاه وجود دارد در جهت «توليد بيشتر علم» در کشور علاوه بر کسب مدالهاي مختلف در سطح بينالمللي استفاده کرد.
| خيلي ممنون ... چنانچه توصيه يا صحبت ديگري داريد، بفرماييد. |
سال گذشته يکي از مسؤولان در پاسخ به سؤالي در زمينهي طرحهاي آينده براي نخبگان، جوابي بسيار نااميدکننده داد. اميدوارم بيمهريهايي که نسبت به دانشپژوهان ميشود بهتدريج جاي خود را به «حمايت» دهد.
| از اينكه وقتتان را در اختيار ما گذاشتيد تشكر ميكنيم. |
من هم از شما ممنونم که نظرهاي مرا جويا شديد. موفق باشيد.