عبارت "پستاب بينايي" پديدهاي است كه تجسم نقاشي متحرك و ساخت پويا نمايي را مقدور ميسازد. چشم انسان قادر است تصوير منتشر شده از يك مبدا را بعد از محو شدن تا كسري از ثانيه در خود حفظ كند. بنابراين در هنگام نمايش يك پويانمايي با سرعت 24 يا 25 فريم در ثانيه اين حركت بي وقفه و يكپارچه به نظر ميآيد. اين توضيح ممكن است در ذهن نوجواني كه آرزو دارد، روزي يك پويانما باشد موثر باشد و با ايجاد انگيزش و نيروي اوليه سبب شود كه او به عضويت جامعهاي درآيد كه خالق تصاوير اعجاب انگيز و خارقالعادهاي است كه همه روزه بر پرده سينما و يا تلويزيون ميبينيم. چگونه ميتوان يك پويانماي موفق بود. چه عناصر و بينش ذاتي و خدادادي نياز است، تا بتوان به عنوان "هنرمندي با يك قلم" تصاويري زيبا و ديدني ايجاد نمود. بد نيست بدانيم، اخيرا اين سوال از آقاي "فرانك گلداستون" مدير پرورش استعداد يابي استوديوي "ديزني" كه خارج از استوديو در سراسر دنيا جهت جذب استعدادهاي درخشان مشغول فعاليت هستند پرسيده شدهاست كه اينگونه پاسخ دادند: به طور طبيعي يك استعداد ذاتي و خدادادي در سنين پايين ظهور پيدا ميكند. كودكان با ذوق هنري خانه را همانند يك پارچه بزرگ نقاشي ميبينند. اينگونه بچهها همه وقت طراحي ميكنند. همه جا و بر روي هرچيزي. آنها مادر و پدر را مي بينند و تلاش ميكنند آنها را طراحي كنند. آنها حيوانات اطرافشان را مي بينند و تلاش دربه تصوير در آوردنشان ميكنند. همانگونه كه تواناييهاي خودشان را وسعت ميبخشند وارد مراحل مختلفي ميشوند. اين مراحل را ميتوان به 3 مرحله دسته بندي كرد. 1- بچههاي كوچك (3 تا 7 سال) كه تلاش ميكنند ذهن پويا و خلاق خود را به تصوير درآورند. در اين مرحله پدر و مادر امكان دارد آنگونه كه بايد، ذوق هنري كودكشان را درك نكنند. 2- بچه در سنين بالاتر (8 تا 14 سال) توسط جلوه هاي ديداري و بصري و پويانماييهايي كه ميبيند جذب ميشود و تلاش ميكند از آنها تا حد ممكن دقيق كپي برداري نمايد. اين مرحله ميتواند تا حدي نا اميد كننده باشد. 3- سنين 15 به بالا كه به سنين دبيرستاني اطلاق ميشود فرد به مراحل نخستين رجعت ميكند و فارغالبال به خلق تصاوير ميپردازند و آن را به كپي برداري صرف از ديگر تصاوير ترجيح ميدهد. اين مرحله يك "پل" و رابط است، هنگامي است كه فرد ممكن است به يك هنرمند مطرح تبديل شود. رسيدن به اين مرحله و گذار از آن مستلزم عبور موفق از مرحله دوم است. همواره نيرو و اراده قوي در هنرمند شدن يك هنرمند وجود دارد. بچهها در بسياري اوقات در حالي كه سعي در كشيدن پدر و مادرشان دارند، شخصي ديگري ميرسد و ميگويد اصلا شبيه نشده و اين زماني است كه عمر هنري در بچهها به پايان ميرسد. "گلداستون" ادامه ميدهد: شخصي كه به اندازه كافي قوي باشد و بگويد "چي؟!! اين تفسير من از اين منظر است" آماده براي پيشرفت و ورود به مرحلهي بعدي است. " گلداستون " پيشنهاد ميكند: تمرين كنيد. تمرين بزرگترين راه براي ورزيده كردن يك هنرمند است. دوست خود را طراحي كنيد. به باغ وحش برويد و از حيوانات طراحي كنيد. تلاش كنيد كه حركت اشياء مختلف را در ذهن بسپاريد. اين تمرينها بايد در زمان طولاني ادامه يابند و مانند نقاشي يك كودك نيست كه سريع به اتمام برسد. يك فيلم كارتون را توسط كامپيوتر و يا دستگاه VCD يا DVD فريم فريم مورد بررسي قرار دهيد. مطمئنا در اين مسير مطالب فراواني خواهيد آموخت. او هشدار ميدهد تمرين دست، يك تمرين رسمي براي نيل به هدف است اما به شما همه چيز را آموزش نميدهد. يك فرد جوان با وجود آنكه ممكن است لبريز از استعداد ذاتي و پرورشيافته باشد اما باز نياز به تعليم كلاسيك و ساختيافته دارد. افراد مستعد و علاقمند نه تنها بايد دبيرستان را بگذرانند بلكه ادامه تحصيلات و تحصيلات آكادميك ميتواند كمك شاياني براي نزديك شدن به هدفشان داشتهباشد. مدارس هنري، هنر را به طور مقدماتي آموزش ميدهند كه صرفا طراحي نيست، بلكه انضباط كاري، حجم سازي، دانش بازيگري، مطالعه نمايشنامهها و حتي دانستن اصول موسيقي به همان اندازه اهميت دارند. در وراي هنر عالي، داشتن پس زمينهاي از تاريخ، جغرافي، دانش زندگي و... از شما انيماتوري قابل انعطاف و موفقتر خواهد ساخت. |