| تا چه اندازه عوامل استعداد و امکانات در موفقيت تأثير دارند؟ |
اراده لازم است و محيط اجتماعي نيز تأثيرگذار است. امکانات اصلاً تعيين کننده نيست. چون کسي كه فعلي را انجام ميدهد در يک محيطي هم زندگي ميکند پس هم اراده و هم محيط مؤثر است. ما دو محيط داريم: ميکرو و ماکرو. محيط ميكرو محيطي است كه اطراف خودمان است يعني به ما خيلي نزديک است و ماکرو محيطي است که از ما دور است. قوانين کشور، محيط دور ماست پس تأثيرش کمتر از محيط ميکرو که شامل خانواده، معلم و .... است ميباشد ولي به هر حال تأثيرگذارند. ولي در كل انسان موجود بسيار عجيبي است. وجود دارند کساني که در محيط بسيار بد بودهاند اما فرد بسيار موفقي شدهاند و برخلاف آن هم داريم دانشگاهياني که فرزندشان در يک محيط کاملاً دانشگاهي رشد کرده اما آن راه را نرفتهاند. به نظر من به خود فرد بستگي دارد البته در بحث عقايد اسلامي ميگوئيم فرد و اجتماع هر دو مؤثرند ولي من فکر ميکنم اراده و عقايد فردي ما خيلي تأثيرگذارند و امکانات آنچنان تأثيرگذار نيستند. چون کسي که پژوهشگر است آنقدر خلاق است که امکانات را براي خودش ايجاد ميکند. | هنگام مواجه شدن با مشکلات بايد چه برنامهريزي داشته باشيم؟ |
ما بحثي داريم به نام صبر که بسيار در مورد آن تأکيد شده. در مقابل ظلم، صبر بيمعني است اما در مقابل مشکلات بسيار کاربرد دارد، اينکه بتوانيم مشکلات را تحمل کنيم. من تازگي با کشاورزي صحبت ميکردم که ميگفت از بچگي از چاه ميترسيدم يکبار رفتم داخل چاه و ديگر اين ترس تمام شد. منظورم اين است که بايد به دامن مشکلات رفت و با آن مواجه شد و از آن نهراسيد يعني بايد قدرت تحملمان را بالا ببريم. | در مورد اينکه براي آموزش نخبگان کشور نهادهايي در نظر گرفته شود، چه نظري داريد؟ |
براي استعدادهاي درخشان، دانشگاه نمونهاش است. اگر قرار باشد كه نهادهاي جداگانهاي براي نخبگان كشور اختصاص دهيم اين باعث ميشود كه افراد دچار ذهنيتهايي شوند و موقعيت برتري براي خودشان ببينند. درست است که اين افراد از نظر سرعت رشد تحصيلي، ممکن است از بقيه بيشتر باشند ولي در عوض آن مهارتهاي اجتماعي را از دست ميدهند. به نظر من تيزهوشان و استعدادهاي درخشان اصلاً ايدهي خوبي نبوده. اما براي المپياديها وضعيت فرق ميكند، چون به آن صورت حالت چالشي ندارد و فکر ميکنم چون در المپياد کار گروهي هم انجام ميشود، در نتيجه المپيادها بد نيستند. اما اينکه اين افراد را از بقيه جامعه جدا کرديم هم به ضرر جامعه شد يعني آن 1% که قرار بود بعدها در خدمت جامعه باشند از جامعه جدا شدند هم اينکه براي آنها هم بد ميشود چون خيلي «ذهني» بار ميآيند يعني آنچه كه شما به آن ميگوئيد يکبُعدي من ميگويم «ذهني». آنها به فکر خودشان هستند دائماً تو خودشان هستند ممکن است آن آدم، چند بُعدي هم باشد ولي فرد کاملي نيست، واقعي نيست، مجازي است. من اين مسئله را در رفتار بچههاي استعدادهاي درخشان ميديدم. هدف داشتن با آرزو فرق ميکند. از سخنان حضرت علي (ع) است كه فرمودند: از آرزوهای زياد بپرهيزيد. و اما در رابطه با اهداف مادي، من در زمينهي بيوتکنولوژي کشاورزي کارهاي مؤثري تا به حال انجام دادهام و ميتوانم انجام دهم كه بيشتر بر پايهي توليد تکنولوژيهاي جديد منطبق با نيازهاي کشور خودمان بوده است. بنابراين سعي کردهام كه بُعد نيازسنجيام قوي شود و در زمينهي تحصيلاتم هم تلاش کردهام كه خودآموزيهايم بيشتر شود چون رشتهام دائماً در حال تغيير است فکر ميکنم بيوتکنولوژي در كمتر از 10 سال آينده متحول خواهد شد بنابراين سعي ميکنم خودم را با جريانات علمي و تکنولوژيکي دنيا تطبيق دهم. گرچه در ايران زندگي ميکنيم و هنوز درک صحيحي از تکنولوژي وجود ندارد. اما به هر حال ما براي انجام کاري به اين دنيا آمدهايم كه بعد از آن كه آن كار به ثمر نشست ديگر بايد برويم. پس کسي موفق است که از کنارههاي آب، آرام گذر کند. به عبارتي با دلي آرام و قلبي مطمئن بسوي خدا ميرويم. يعني روزي که انسان از دنيا ميرود مطمئن باشد کاري را که ميتوانست انجام دهد، انجام داده به طوريکه مورد رضايت خودش، ملتش و خدايش باشد. هدف ما و آن ارزش معنوي که به آن معتقديم، اين است. | به نظر شما رشتههاي علوم پايه آيندهاي براي کسانيکه اين رشتهها را انتخاب ميکنند، دارد؟ |
در دنياي فعلي هر رشتهاي و هر شاخهاي کاربرد و کارايي خودش را دارد. هيچکدام از رشتهها بد يا خوب نيست اصلاً مقايسهاي نيست. مقايسه در مورد صندلي و ميز است تا مجموعه شما کامل شود. فکر ميکنم اگر بچهها (بهخصوص علوم پايهايها) همزمان با تحصيل درک اجتماعيشان را بالا ببرند يعني درک صحيحي از مسائل اطرافشان داشته باشند رشتهي آنان هم کارايي خواهد داشت. فکر ميکنيد تکنولوژيها را چه کساني ميتوانند بهدست آورند؟ کسانيکه علومپايه کار ميکنند آنهايي که کاربردي هستند منظورم از کاربردي کشاورزي، پزشکي و ... است يعني كسانيكه مهارتهاي حرفهاي آنها زياد ميشود ولي براي تکنولوژيهايي که مبناي علمي دارند. البته تکنولوژي ميتواند مبناي غيرعلمي هم داشته باشد، کساني ميتوانند حرف اول را بزنند که پايهي قوي داشته باشند و بلد باشند آن را به کار گيرند. بهطور مثال من وقتي با بعضي همکارانم صحبت ميکنم ميبينم كه ايشان علم کافي دارند و ميتوانند فلان کار را انجام دهند اما خودشان کارآمدي لازم را ندارند. البته اين مسئله شامل خودم هم ميشود، اين در همهي ما هست. مهم اين است که اين علم را به فناوري تبديل کنيم و هيچ کس بهتر از يک علوم پايهاي نميتواند اين کار را انجام دهد به شرطي که يک کار تيمي انجام دهند چون در يک بُعد معمولاً فناوري ايجاد نميشود. | عوامل موفقيت شما چه بوده است؟ |
توانايي علمي بالا و مهارتهاي اجتماعي زياد. ما در همينجا افرادي را داريم که مهمترين عوامل موفقيتاشان اين دو عامل بوده. افرادي كه معدل بالا دارند زياد داريم اما اينکه چي کجاست؟ کي کجاست؟ يا کجا ميشود، چه کاري را کرد؟، کم داريم. | براي افراد ناموفق چه توصيههايي داريد؟ |
اين افراد بايد سعي کنند علائق خودشان را پيدا کنند، دنبالهروي نکنند مثلاً نگويند فلاني چون آن کار را کرد موفق شد من هم بايد همين کار را کنم. اين چيزها در افسانهها بود. مادرم در بچگي از اين قصهها برايم تعريف ميکرد كه مثلاً دو تا خواهر بودند که يکي فلان کار را کرد و موفق شد و ديگري هم خواست همان کار را کند اما بدتر شد اين داستان دقيقاً مصداق همين موضوع است به شکلهاي مختلف، اين داستان هست. در فرهنگهاي ديگر هم هست مثلاً سيندرلا. اين مسائل چيزهايي بوده که در فرهنگ ما تکامل پيدا کرده و همينطور سينه به سينه چرخيده يعني افراد سعي کردهاند كه افکارشان را در قالب داستان به بچههايشان بگويند. چون در آن زمان ابزار مؤثر داستان بوده. در سنين ما شعر مؤثر است و در سنين شما جوانان فيلم مؤثر است. دنبالهروي بيشترين عامل عدم موفقيت است. هر کسي بايد راهش را خودش پيدا کند و تنها از اهل مشورت، مشورت بگيرد؛ بيشتر اطرافيان ما مشاورين خوبي نيستند به نظر من بهترين مشاور پدر و مادر يا معلم هستند که چشمداشتي ندارند. البته بايد در انتخاب مشاور خوب دقت كرد، مثلاً فرض کنيد در رياضي بهترين مشاور معلم رياضي است نه معلم ادبيات فارسي، با اينکه ممکن است معلم ادبيات فارسي هم در زمينهي تخصصي خودش فرد خيلي قوي و خوبي باشد. در سنين جواني مشورت خيلي کمک ميکند پس مهم است که فرد مشورت دهنده خوبي را پيدا کنيم که در آن زمينه خاص خودش اهل نظر باشد. يعني در واقع فرد سعي کند كه انتخابش بر مبناي ويژگيهاي ذاتي خودش باشد نه اين كه با نگاه به ديگري اقدام کند. اينکه او با چه راهي موفق شد من هم بايد همان راه را بروم، غلط است. مولوي داستانهاي خيلي خوبي در اينباره دارد: هفت تا برادر بودند كه يكي از آنها راهي را رفت و موفق شد و شش تاي بعدي آمدند همان راه را بروند افتادند تو دام ديو و ... . | براي سايت ما چه پيشنهادي داريد؟ اينکه بچههاي المپيادي موفق شوند؟ |
اگر بتوانيد در هر دورهي آموزشي مهارتهاي آن دوره را نيز آموزش دهيد خلاقيتها بالا ميرود و نيز اگر به طريقي نيازها و مسائل اجتماعي گفته شود اين خيلي خوب است. در اينباره در رشتهي خودمان ميگويم مثلاً در مسائل کشاورزي مشکلات فراواني وجود دارد، اگر در مورد کارهايي كه دولت انجام ميدهد نقادانه به موضوع نگاه کنيد و به سايتهايي كه ميتوانيم از آنها اطلاعات بيشتري کسب کنيم لينک شويد و يا با انجمنهاي علمي ارتباط برقرار کنيد، اين ميتواند براي رفع مشکلات کشاورزي بسيار مؤثر باشد. مثلاً ما انجمن بيوتکنولوژي هستيم ميتوانيد به سايت ما لينک بدهيد که دانشآموزانتان به آنجا بروند و از مطالبي كه در سايت ما وجود دارد استفاده کنند. اين شايد كمكتان كند البته 100% نيست اما بد هم نيست. باور ملي را کمي تقويت کنيد بهخصوص براي جوانها که باور ملي ضعيفي دارند. البته اين كوتاهي و تقصير، گردن مسئولين امر است نه جوانها. مسائل واقعي را بگوييد مثلاً فرض کنيد فلان دانشمند ايراني فلان كار را كرده و يا ما اين کود را ساختيم. البته فقط نگوئيم مشکل حل شد وقتي در آن كار برايمان درآمدي نيست پس نبايد به آن تکيه کرد در واقع مشکل حل نشده بلكه آن مشكل فقط در اين حد است يا محيط زيست دچار بحران شده. بايد راهحل خوبي براي آن ارائه بدهيم، يعني چالشهاي اجتماعي را هر چه بيشتر بيان کنيد خصوصاً براي المپياديها چالشهاي تکنولوژيکي که داريم را بگوئيد مثل مسئله هستهاي، بيوتکنولوژيکي. ما انواع مشکلات را داريم. خيلي رو نيست، پنهان است. عين همان مشکلات را ما هم داريم من سعي ميکنم اگر با چنين شخصي روبرو شدم آن شخص را وارد اين چالشها کنم البته با اين حال هم، موفقيتهايي داشتهايم. ما در حال حاضر تعداد زيادي محصول حاصل از پژوهشهاي داخلي، در بازار داريم که به بزرگترين پيشرفتهاي دنيا تنه ميزنند. در حال حاضر در دنيا در گياهان تراريخته اكثر كشورها از تکنولوژي آمريکايي استفاده ميكنند و اين گياه را کشت ميدهند يعني ميتوان گفت كه تقريباً الان همه از تکنولوژي و محصولات ساخت آمريكا و چين استفاده ميكنند غير از چين و ايران. خُب ما خودمان تکنولوژيش را داريم. مثلاً در مورد کود بيولوژيکي که عرض کردم وقتي ما به بازار آن را عرضه كرديم در آن زمان 9 کشور ديگر در دنيا بودند که داشتند ولي الان به 30 كشور رسيده است. اين را مقايسه کنيد با سيمان که هزاران شركت هستند. بعد آن 30تايي هم که هستند عمدتاً آمريکايي، هندي، چيني و اروپايي (خيلي کم) هستند که خيلي هم کم در اين زمينه پيشرفت کردهاند و ما هم هستيم. نکته ديگر اين که، محصول ما از آنها بهتر است و مزايايي دارد که آنها ندارند البته مال آنها هم بعضيهايشان مزايايي دارند. مثلاً مزيتي كه براي محصول تايلندي وجود دارد اين است كه آنها قابليت انبارداري (storing) دارند. بنابراين آنها ميتوانند محصولشان را ذخيره کنند در صورتيكه محصول ما store دار نيست از طرفي مزيت کار ما هم اين است كه در محصول ما دو تا باکتري هست كه رابطه سينرژيستي (همزيستي) با هم دارند كه يکي اسيد ميسازد و ديگري اسيدفسفاتاز. اسيد توليد شده محيط را براي باکتري ديگر فعال ميکند سپس اين دو با هم ميتوانند ترکيبات آلي و معدني را هدف قرار دهند. اين ويژگياي است كه هيچ کدام از محصولات خارجي ندارند. اگر بتوانيم اين موفقيتها را بيشتر کنيم و افراد را درگير اين مسائل كنيم اين خيلي کمک ميكند كه افراد ديدشان باز شود و کمي باورهايشان قوي گردد. | دربارهي سمتهايي که تا به حال داشتيد يا الان داريد کمي توضيح دهيد |
خيلي زياد بوده اما همه تأثيرگذاري سوء داشته (با خنده). معاون پژوهشگاه ملي مهندسي ژنتيک، مؤسس و رئيس انجمن ژنتيک، رئيس انجمن بيوتکنولوژي هستم و در تأسيس آن نقش داشتم ولي به دلايلي دوست نداشتم خيلي محدودش باشم، کارگروه توليد و تجاريسازي شوراي علمي فناوري هستم الان رئيس کارگروه وزارتي در وزارت علوم هستم، رئيس هيئت مديرهي شرکت «زيست فناوري سبز» هستم يعني شرکتي که خودم تأسيس کردم. در زمينه مشکلات موجود بايد بگويم که ما اين اختراع را انجام داديم و ميخواستيم به توليد برسانيم بايد مرحلهي صنعتي را طي ميکرديم ديديم با روشهاي موجود هر کار ميکنيم نميشود، بودجه نميدهند، امکانات نيست. اين بود که ما اين شرکت را تأسيس کرديم وام گرفتيم و بالاخره راهي پيدا کرديم يعني گشتيم ديديم کدام راه بهترين راه است و با وام، کارخانهاي راهاندازي کرديم الان هر کاري بخواهيم آزمايشگاهي و ... خودمان انجام ميدهيم حتي حاضريم ديگران هم بيايند انجام بدهند و بدين ترتيب راه را باز کرديم، کار سختي بود اما به نظرم يک چالش خيلي خوب و آموزنده بود و کارآمدي خودم هم بالا رفت. الان خيلي از مسائل اقتصادي و صنعت را بهتر ميفهمم و ميتوانم انتخابهاي ممکن را ببينم و راه خودم را انتخاب کنم، مسائل بازار را تا حد زيادي ميفهمم. ما وقتي ميتوانيم بگوئيم موفق بوديم که مردم استقبال کنند و بخرند؛ اما در اين مورد کارآفرينان ميگويند تبديل ايده به ثروت كه اين تعريف و تعبير خيلي قشنگي است. ايدهاي که ثروت از آن توليد نشود به هيچ دردي نميخورد، شاخص ايده اين است که چقدر ثروت ايجاد ميکند. ما دنبال مال اندوزي نيستيم اما اگر کسي نخرد به درد نميخورد. البته منظور از ثروت، بيشتر ثروت ملي است. اين کار از آن مواردي بود که ما به دامنش رفتيم و کار سختي هم بود، يعني به عبارتي از هيچ، چيزي را ايجاد کرديم. امثال من در ايران زياد هستند واقعاً افرادي را ميشناسم که خيلي بهتر از من کار کردند و همين راه را هم رفتند. البته كه شدني است، در ايران هم ميشود. جملهي امام كه ميگفتند ما ميتوانيم. الان هم دورهي پرچالشي است ما در حال طي کردن مرحلهاي که اصطلاح تکنولوژيکي آن positioning (يعني شرکت براي خودش جا باز ميکند) است، هستيم. در حال حاضر کشور در دنيا در حال جا باز کردن است بعد از اين مرحله، راههاي ديگر باز ميشود. من با کارهايي که دولت انجام ميدهد مخالفم ولي در قضيهي هستهاي ما يک positioning خوب انجام دادهايم چون خيلي کار موفقي بود يعني ما از نظر جامعهي جهاني موقعيتي پيدا کردهايم كه ديگر از بالا به پائين با ما صحبت نميکنند بلكه با ما سر ميز مذاکره مينشينند. |