اولين دست ساخت فضايي زمينيها که به فضاي ميان ستاره اي رسيد.
دوقلوهاي ويجر ۱ و ۲ از زمين تا جايي پيش رفتهاند که هيچ ساخته دست بشري تا به حال آن مناطق دست نيافته است. ۳۶ سال قبل در سال ۱۹۷۷ اين دو ماهواره پرتاب شدند تا هرکدام از زمين و خورشيد تا مرزهاي منظومه شمسي سفر کنند. اين دو الان در مرزهاي منظومهي شمسي هستند و خدمات آنها به ظاهر تمام شده محسوب ميشود. تصاوير و دادههاي ارزشمندي از اين دو ماهواره در اختيار داريم که اساس بسياري از کاوشهاي بعدي شدند. به منطقهاي که اين دو رسيدند، رويهي خورشيدي ميگوييم (Heliosheath). در اين منطقه سرعت بادهاي خورشيدي گرفته شده و اثر زيادي ندارند. به همين دليل ميتوانيم خروج هرکدام از ماهوارهها از اين طريق، يعني دريافت پرتوهاي کيهاني متوجه شويم. جلوتر وارد اين مسئله و خبرهاي اين روزهاي دنياي اخترشناسي ميشويم. هر دو ماهواره از طريق شبکهي اعماق فضا (DSN) دادههاي خود را ارسال کردند.
Dr. Ed Stone از سال ۱۹۶۱ يعني روزهاي قبل از شروع پروژهي ويجرها، روي پرتوهاي کيهاني کار ميکرد و از ابتدا در اين پروژه حضور داشت. علت اينکه چرا پرتوهاي کيهاني؟ در مطلب بعدي در مورد نحوهي گرفتن داده ها و اهميت اين پرتوها صحبت ميکنيم.
ماهوارهي اول در واقع براي مشتري و زحل رفته بود. بعد از کشفهاي متعددي که از آتشفشانهاي فعال قمر کشتري يعني يو (Io) و حلقههاي زحل داشت، اين عمليات فضايي گستردهتر شد. ويجر ۲ سراغ مکاشفهي نپتون و اورانوس رفت. همچنان اين ماهواره مشغول به انجام وظيفه است. از اينجا به بعد وارد محيطي فرا سيارهاي ميشود تا شايد سيارات ديگري را پيدا کند و پروژه در اين منطقه به عمليات بين ستارهاي ويجر (VIM) معروف است. براي ما مهم است که بدانيم وراي آنچه به عنوان سيارات منظومهي شمسي ميشناسيم، چه اجرامي وجود دارند؟ و حتي در حال حاضر سؤال اينجاست وراي منظومهي شمسي در محيط بين ستارهاي با چه پديدههايي روبرو ميشويم؟ شايد يکي از راههاي اصلي رصد سحابيها و محيطهاي بين ستارهاي ستارههاي ديگر است.
يکي از نمونه عکسهاي ارزشمند ويجر۱ در حلقههاي زحل
پروژهي ميان ستارهاي
از جايي به بعد اين پروژه تبديل به مکاشفهي فضاي ميان ستاره اي شد. هرچند ما دادهها را نميتوانيم قبل از ويجرها دريافت کنيم ولي ميتوانيم از طريق ميزان پرتوهاي کيهاني برخوردي با ماهوارهها، متوجه شويم اولين ساخته دست بشر که دست به مکاشفه سراسر منظومه شمسي زد، وارد فضايي شد که هيچگاه شايد ما از ان خارج نشويم. معلوم نيست شايد درست مانند پيشرفتهاي ناگهاني قرن بيستم، در پايان قرن کنوني وارد مراحل اوليهي سفر در فضاي ميان سيارهاي شويم و شايد دو قرن آينده به سفرهاي بلند مدت بين ستارهاي دست بزنيم. تصور آن در حال حاضر کاملاً حماسي و شايد جزو ژانر علمي تخيلي باشد. ولي همينه که شما الان از موجودي بنام کامپيوتر و اينترنت استفاده ميکنيد و مفاهيمي که پشت اينها نهفته است، شايد در ابعاد بزرگ هم بتوانيم کاري کنيم. در وقاع مسائل مالي و سفر بي بازگشت انسانهاي داوطلب مانع چنين سفري تا الان بوده.
VIM پس از عملکرد فوق العادهي ويجرها تعريف شد. حالا ترکيبات فضاي بيرون از منظومهي شمسي، و ميزان نفوذ خورشيد در فضاي اطراف مهم است. ميدان مغناطيسي شايد يکي از شاخصترين و مهمترين عامل فيزيکي ست که بسياري از مسائل را براي ما روشن ميکند. ميزان نفوذ بادهاي خورشيدي ميتواند روشن کنندهي ترکيبات ميان ستارهاي باشد. پيش بينيها اين بود که اين سفر ۱۲ سال به طول بينجامد. ويجر ۲ در آگوست سال ۱۹۷۷ پرتاب شد و ويجر ۱ در همان سال يک ماه بعد يعني سپتامبر. فاصلهي ويجر ۱، ۴۰ واحد نجومي پيش بيني شده بود و ويجر ۲ ۳۱ واحد نجومي. اين بيشترين فاصلهاي بود که در ابتداي پروژه تصور ميرفت.
سه فاز دنبال ميشد:
۱. شوک مرگبار ۲. کشف پوسته نامبرده منظومه شمسي و خورشيد، ۳. کشف فضاي ميان ستارهاي و هر دو ويجر همچنان کارشان را انجام ميدهند. هنوز در فضايي هستند که ميدان مغناطيسي خورشيد نفوذ دارد. ذرات پلاسما ردپاي خودشان را نشان ميدهند. چند روز پيش فاصلهي ويجر ۱ به ۱۲۵.۳ واحد نجومي رسيد و ويجر ۲ ۱۰۲.۶ واجد نجومي. سرعت دور شدن ويجر ۱ از منظومهي شمسي، حدود ۳.۶ واحد نجومي در سال است. ۳۶ درجه شمالي نسبت به صفحهي منطقه البروجي زاويه دارد و در جهت اوج خورشيدي (دورترين فاصله از خورشيد) حرکت ميکند. ويجر۲، هم با سرعت ۳.۳ واجد نجومي در سال و زاويهي ۴۸ درجه جنوبي خارج از منطقه البروج حرکت ميکند.
مطالب بيشتر: