اگه بخواهيم صبر كنيم تا اعتماد به نفس كافي براي عملي كردن روياهامون به دست بياريم ممكنه مجبور بشيم تا ابد صبر كنيم. هر چه بيشتر منتظر تحقق روياهامون بمونيم «اعتماد به نفس» خود رو بيشتر از دست داده و در عوض ترسها و نگرانيهاي ما بيشتر خواهند شد. مثل ترس از هرگز نرسيدن به خواستهها و آرزوهامون. لذا ممكنه فرصتهايي رو بدون اينكه متوجه بشيم از دست بديم. هر چه انجام دادن كاري رو به تاخير بندازيم بيشتر عقب ميمونيم و هر چه بيتحركتر و غير فعالتر باشيم بيشتر ترس به ما چيره و از اعتماد به نفسمون كاسته ميشه.
آيا بدون قيد و شرط، خودتون رو دوست ندارين؟
يكي ديگه از عواقب و پيامدهاي موكول كردن انجام دادن كارها، اينه كه مدام احساس اعتماد به نفس رو نيز به تاخير مياندازيم. اشكالي نداره به دنبال چيزهايي باشيم كه احساس خوبي به ما ميدن. خودباوري يكي از اثرهاي جانبي موفقيته ولي اگه احساس خودباوري را مدام به زماني موكول كنيد كه به هدفهاي مشخص، خاص و از قبل تعيينشدهاي رسيده باشيم، كم لطفي بزرگي در حق خودمان كردهايم. اين همان «عشق شرطي» است. بدين معني كه: چنانچه به اهداف مشخص و خاصي برسم، احساس خوبي خواهم داشت، اما تا آن موقع دوست دارم خودم را آزار بدم و به خودم «كملطفي» كنم! اين فكر رو كه: «هنگامي احساس خوبي نسبت به خودم خواهم داشت كه ...» جانشين اين فكر: «همين حالا احساس بسيار خوبي نسبت به خودم دارم زيرا ...» كنيم.
چگونه اعتماد به نفس و خودباوري را از همين الان در خود تقويت كنيم
اولين قدم در راه تقويت اعتماد به نفس و خودباوري اينه كه وانمود نكنيم اعتماد به نفسمون از اون چيزي كه به واقع حقيقت داره بيشتره. يعني در مورد بياعتماديهامون با خودمون صادق باشيم. فراموش نكنيم اعتماد به نفس، يك احساس درونيه يك «ادعا» يا «لاف». اما با چه روشهايي خودمان را گول ميزنيم؟ - بزرگي روياهايمان را محدود ميكنيم تا احتمال نرسيدن به آنها را پايين آورده تا اينجوري احساس ناتواني و ضعف نكنيم. - در مورد نيازهاي واقعيمون با خودمون صادق نيستيم تا اگه در برآورده ساختن اونها ناتوان مونديم، حالمون بد نشود. - فقط به كارهايي دست ميزنيم كه مستلزم رويارويي با سختيهاي زيادي نباشن. «روبهرو شدن» از رويارويي با موقعيتها و يا افرادي كه ما را به مبارزه دعوت ميكنند خودداري ميكنيم.
هنگامي كه فقط دست به كارهايي ميزنيم كه ميدانيم و مطمئنيم از دستمون برميياد و توان انجامش رو داريم، هرگز به اعتماد به نفس واقعي دست نخواهيم يافت.
هنگامي كه روياهاي خود را محدود ميكنيم يا اونها را به دست فراموشي ميسپاريم، به خودمون كملطفي ميكنيم. در واقع با اين كار در حق خودمان ظلم ميكنيم. اگه ناخودآگاه وانمود كنيم چيزهايي كه برامون مهماند اهميتي ندارند؛ حالا چه اين چيزها، آرزوها، اهداف يا حتي روابط شخصيمون باشن به خودمون دروغ گفتهايم. اينگونه حس اعتماد به نفس قلابي معمولاً به هنگام رويارويي با اولين مشكلات و سختيهايمان ناپديد شده و حس ترحم و بياعتمادي جانشين اون ميشه.
وقتي روياهاي خود را محدود كنيم زندگي و شور و حالمون محدود ميشه
اگه همين حالا رويا يا آرزويي نداريد كه شما را بترسونه، پس به احتمال قوي روياهاي خود رو به دست فراموش سپرديد يا بهسادگي دست از «رويابيني» كشيديد. بسياري از مردم به روياهاشون پشت ميكنند يا دست از «رويابيني» ميكشند زيرا شهامت تعقيب اونها را در خود نميبينند. ترس از شكست هرگز به اين معنا نيست كه مشكل از ماست. روياهاي بزرگ داشتن نيز به اين معنا نيست كه شما مشكل دارين. بلكه فقط به اين معناست كه شما انساني كاملاً طبيعي هستيد. ترس از شكست و ترس از تعقيب روياها و آرزوها كاملاً طبيعي و سالم است. اما اگه روياهايي داشته باشيم، اما براي تحققشون قدمي بر نداريم، اونوقته كه كار سالمي انجام نداديم.
اعتماد به نفس واقعي اين نيست كه نترسيم. اعتماد به نفس واقعي اونه كه بدونيم و مطمئن باشيم كه با وجود ترس، دست به عمل خواهيم زد.
شايد ترس خود رو نشوندهندهي ضعف و اعتماد به نفس نداشتن معنا ميكنيد، با چنين اشتباهي، احتمالا از حركت باز مونده و خوشبختي و رضايت را هرگز نخواهيد يافت. هرگز اجازه نديد ترس از شكست، دست و پايتان را در زندگي ببندد و خوشبختي و خوشحاليتون رو محدود كنه. ترس فقط به اين معناست كه ما روياهاي بزرگي داريم هر چه اين روياها بزرگتر باشن ترس نيز بههمون اندازه بزرگ خواهد بود. ترس خودمون رو بپذيريم و دست به عمل بزنيم.
تفاوت ميان اعتماد به نفس و غرور
اعتماد به نفس يا خودباوري هرگز با غرور و خودبزرگبيني يكي نيست. اعتماد به نفس به اين معناست كه خودمون را باور كنيم. اما غرور اونه كه بخواهيم به ديگران اثبات كنيم از اونها بهتر و برتريم.
غرور و خودبزرگبيني در واقع پوششي است براي پوشاندن و مخفي كردن اعتماد به نفس پايين و خودباوري ضعيف. هنگامي كه انسانها از درون، احساس اجبار ميكنن تا فوقالعاده بودنشون را همهجا اعلام كنند در واقع از درون، احساس بيلياقتي و بيكفايتي مينمايند.
از آنان كه لاف ميزنند و مدام از خودشان تعريف ميكنند دوري كنيم
اولين قدم را همين حالا برداريد
ميتوان ظرف فقط چند دقيقه سطح اعتماد به نفس و خودباوري رو در خودمون بالا ببريم، حتي در چند ثانيه. فقط كافيه براي رسيدن به يكي از اهدافمون قدمي هر چند ساده و كوچك برداريم. به خاطر داشته باشيم اعتماد به نفس حقيقي برخاسته از عزت نفس و تعهد شخصي ماست. اين تعهد كه خواسته و هدفمون هر چي باشه بيگمان براي رسيدن بهش بايد تلاش كنيم. ممكنه ندونيم كه چگونه به هدف برسيم يا مطمئن نباشيم كه حتماً به اون خواهيم رسيد يا نه. اما هنگامي كه ميدونيم و اعتماد كامل داريم كه براي تحقق اون از هيچ تلاشي دريغ نبايد بكنيم هر چقدر هم بترسيم و اشتباه بكنيم باز هم برندهايم. زيرا درست در همان لحظه كه دست به عمل ميزنيم، منبع نامحدودي از اقتدار شخصي رو در خود فعال ميكنيم كه اعتماد به نفس كمنظيري در ما توليد خواهد كرد.
چرا اعتماد به نفس ضعيف، عادتي است كه ترك آن مشكل است
به اين حقيقت بيانديشيد كه ترك عادتهاي بد، منفي و ناسالم براي ما انسانها بسيار مشكله زيرا منافع زيادي رو از طريق همين عادتها و رفتارهاي بد و ناسالم كسب ميكنيم. البته اين منافع، منافعي نيستند كه شما به شيوهاي «خودآگاه» نسبت به اونها آگاهي داشته باشيد، اما باور كنيد كه وجود دارند. بهرغم اين كه از اعتماد به نفس پايين خود رنج ميبريم و بظاهر بسيار مشتاقيم كه اعتماد به نفس بالايي داشته باشيم اما ناخودآگاه و بياون كه بدونيم به بعضي مزاياي رواني و اجتماعي اون معتاد هستيم و نميتونيم از اين منش و رفتار خود دست برداريم. لذا مدام نقش كسي را بازي ميكنيم كه اعتماد به نفس زيادي نداره.
آيا شما متخصص اين هستيد كه احساس بيكفايتي و بيلياقتي بكنيد؟
يكي ديگر از مزاياي زندگي با اعتماد به نفس پايين اينه كه براي تنبلي و بيكاري خودمون، عذر و بهانهي محكم بهدست مياريم. هنگامي كه مدام زار ميزنيم: «دچار بحران اعتماد به نفس و خودباوري هستم» كسي از ما انتظار نداره شاهكاري خلق كنيم. زماني كه «افسرده»، «بيحال» و «در همشكسته» هستيم يا «كشتيهايتون غرق شدهاند!» كسي از ما انتظار ديگري هم نداره. از طرف ديگه، اگه ريسك كنيم ممكنه ديگران را نااميد كنيم. اما اگه اعتماد به نفس انجام دادن كاري را نداشته باشيم كسي از دست ما نخواهد رنجيد چون اساساً كاري از ما سر نزده. فقط نتيجهش اينه كه زندگي براي خودمون مايوسكننده ميشه. زندگي با اعتماد به نفس پايين مزيت بسيار بزرگ ديگري نيز داره اينكه تضمين ميكنه ديگران از دور و بر ما پراكنده نميشن و تنهامون نميذارن. هر چه ما در بازي كردن نقش «بيچاره من!» (يا همون قرباني) مهارت بيشتري داشته باشيم عشق و محبت بيشتري دريافت خواهيم كرد. مشكل اينجاست كه هرگز نميتونيم به اين نوع عشق و محبت اعتماد كنيم زيرا برخاسته از قربوني بودن ماست. اين عادت يكي از مشكلترين عادتهاي رواني و ترككردن آن ممكنه اونقدرها هم ساده نباشه چون هر چه احساس بدتري داشته باشيم يا بهعبارتي «بدبختتر» و «بيچارهتر» باشيم، محبت و توجه فراوانتري دريافت ميكنيم و به عشق و محبتي كه از اين راه (اعتماد به نفس پايين) بهدست ميآوريم اعتياد بيشتري پيدا ميكنيم. ضمير ناخودآگاه ما چنين نتيجهگيري ميكنه كه :«اگر بدبخت نباشم كسي مجبور نخواهد بود مرا دوست داشته باشد. اين مزد بدبختي منه!» آيا در اين شرايط، انگيزهاي براي اينكه قوي، لايق و توانا باشيم و احساس اعتماد به نفس بكنيم، برامون باقي ميمونه؟ رها كردن و ترك عادتها و نقشهاي مخرب گذشته، نياز به جرأت و شهامت روحي داره اما اعتماد به نفس و خودباوري كسب شده پاداش بزرگيه كه تصور اون رو هم نميتوانيم بكنيم!
چگونه سه نوع اصلي از اعتماد به نفس و خودباوري را در خود شكوفا كنيم؟
سه نوع اصلي و اساسي از اعتماد به نفس هست كه ما بايد در خود به وجود بياريم: اعتماد به نفس «رفتاري»، «احساسي و عاطفي« و در نهايت «روحي و معنوي». بهمنظور اونكه اقتدار شخصي لازم را به دست آورده و رضايت و غنايي كه استحقاقش رو داريم تجربه كنيم به هر سه نوع اعتماد به نفس نياز داريم. اعتماد به نفس «رفتاري» به معناي قابليت و توانايي در عمل كردن و انجام دادن كارهاست. از كارهاي سادهاي نظير پرداخت به موقع صورتحسابها گرفته تا اموري بهمراتب شخصيتر يا حتي محرمانهتر، همانند جامهي عمل پوشاندن به روياهايتان. اين همان نوع از اعتماد به نفسه كه مورد نظر اغلب ماست. همانگونه كه ديديد نوع دوم اعتماد به نفس، اعتماد به نفس «احساسي و عاطفيه »و بهمعناي توانايي در تسلط و به كنترل در آوردن دنياي احساسي و عواطف ماست. اينكه بدونيم چه احساساتي داريم، معناي اونها را بفهميم و بتونيم انتخابهاي احساسي درستي بكنيم و از خود در مقابل درد و رنج روحي و لطمهها و صدمههاي عاطفي محافظت كنيم و بدونيم كه چگونه روابطي صميمي، سالم و ماندگار خلق كنيم. سومين نوع از اعتماد به نفس كه مهمترين اونها نيز هست، اعتماد به نفس «روحي و معنويه». اعتماد به نفس «روحي و معنوي»، اعتماد و ايمان ما به جهان هستي و كل آفرينش و موجوداته. اين ايمان روحي كه زندگي، هدف و نهايتي مثبت را در پي خواهد داشت و ما به خاطر هدفي اين جا هستيد و زندگي 70، 80 يا 90 سالهمون بر روي اين كرهي خاكي هدف و مقصودي را دنبال ميكنه. بدون اين نوع از اعتماد به نفس، كسب و به دست آوردن دو نوع ديگر، مشكل خواهد بود. اعتماد به نفس واقعي اونه كه در هر سهي اين زمينهها: «رفتاري»، «احساسي» و «معنوي»، احساس اعتماد به نفس داشته باشيم. طوري كه علاوه بر احساس اقتدار شخصي از تعادل و تناسب خوبي نيز در زندگي خود بهرهمند باشيم.
چگونه اعتماد به نفس رفتاري را در خود بالا ببريم؟
اعتماد به نفس رفتاري اونه كه باور داشته باشيم، بتونيم تمام توانمون رو به كار بگيريم و شرايط و اوضاع زندگي را طوري كه مطلوب و دلخواهمون باشه تغيير بديم. اينگونه اعتماد به نفس، چهار ويژگي بارز داره: | 1 - اعتماد و ايمان به قابليت و توانايي در عمل كردن. | | 2 - اعتماد و ايمان به اين كه پشتكار خواهيم داشت و پيوسته و مداوم به اقدامهاي خود ادامه خواهيم داد تا به نتيجهي مطلوب و نهايي برسيم. | | 3 - اعتماد و ايمان به قابليت و توانايي خود در: از سر راه برداشتن مانعها و مشكلها. | | 4 - اعتماد و ايمان كامل داشتن به اينكه قابليت و توانايي اون را داريم تا در صورت لزوم از ديگران كمك بخواهيم. |
آيا به سختي ميتونيم از ديگران تقاضاي كمك بكنيم؟آيا احساس ميكنيد بايد همهي كارها را خودتان به تنهايي انجام دهيد؟ اگه ميخوايم اعتماد به نفس خودمون رو تقويت كنيم بايد اين باور نادرست رو كنار بگذاريم. كمك خواستن نه فقط نشانهي ضعف و تنبلي نيست بلكه نشانهي هوش، ذكاوت و عشق به خويشتنه. اعتماد به نفس رفتاري واقعي داراي اين چهار ويژگي است. اگه فاقد يكي (يا بيشتر) از اين چهار ويژگي باشيم، رفتارمون اعتماد به نفس لازم رو از خود منعكس نخواهد كرد. كمبود و يا فقدان اعتماد به نفس نيز خود رو از طريق الگوها يا انگارههاي خاص و مشخصي بروز خواهد داد.
به خاطر داشته باشيد: مهمترين نكته در رشد و توسعهي اعتماد به نفس «رفتاري»، عمل كردن است. هر چه بيشتر به خودتان اعتماد داشته باشيد كه از قدم برداشتن باز نخواهيد ايستاد، خودباوريتون نيز افزايش خواهد يافت.
چگونه اعتماد به نفس «احساسي و عاطفي» خود رو افزايش بديم؟
| 1- اعتماد و ايمان داشتن به اين كه احساسات خود را ميفهميم، درك ميكنيم و با اونها در تماس هستيم. | | 2- اعتماد و ايمان داشتن به اين كه ميتونيم احساسات خود رو بيان كنيم و اونچه رو در درونمون هست بيرون بريزيم. | | 3- اعتماد و ايمان داشتن به قابليت و توانايي در برقراري ارتباطي دوستانه، محبتآميز و با معني با ساير انسانها. | | 4- اعتماد و ايمان داشتن به اينكه ميتونيم عشق، درك متقابل عشق و شور و حرارت رو در تمامي موقعيتهاي زندگي خود، به خصوص موقعيتهاي دشوار بيابيم و از اونها استفاده كنيم. | | 5- اعتماد و ايمان داشتن به اين كه چيزهاي ارزشمند و فوقالعادهاي براي تقديم كردن به ديگران داريم. |
علايم و نشانههاي كمبود يا فقدان اعتماد به نفس احساسي، عاطفي بهقرار زيره:
| 1 - بارها، خود رو نسبت به احساسات و عواطفمون بيحس و كرخت ميكنيم و عملاً نميدونيم بهلحاظ احساسي و عاطفي چه بر شما ميگذره. | | 2 - احساسات و عواطف خود رو سانسور يا ويرايش ميكنين و صادقانه اونها رو به ديگران (حتي خود) ابراز نميكنيم. | | 3 - منزوي و گوشهگير ميشيم. | | 4 - مدام به دنبال خوشحال كردن اين و اون و گرفتن تاييد از ديگران هستيم تا حدي كه به اون اعتياد پيدا ميكنيم. | | 5 - در مورد ديگران و موقعيتها قضاوت ميكنيم، مدام اونها را محاكمه كرده و به تفكر منفي يا به عبارتي «منفيبافي» عادت ميكنيم. |
چنانچه هر يك از نشانهها و علايم بالا توصيفكنندهي حالتهايي از ما هستند يا اگر ميخواهيم اعتماد به نفس احساسي، عاطفي خود رو افزايش بديم، ميتونيم از توصيههاي ذيل استفاده كنيم: | 1- بياموزيم كه احساسات خود رو شناسايي، ابراز و حل و فصل كنيم. | | 2- بياموزيم احساساتتون رو به ديگران ابراز كنيم. | | 3- به دنبال خلق فرصتهايي براي برقراري ارتباط با ديگران باشيم. |
به خاطر داشته باشيد:اعتماد به نفس احساسي چيزي نيست كه اون را در بيرون از خودمون توليد كنيم. اعتماد به نفس احساسي را فقط در «درون» خودمون ميتونيم خلق كنيم. هر چه بيشتر با ديگران و مردم ارتباط برقرار كنيم و درونيات خود رو محترم شمرده و ارج بگذاريم، اعتماد به نفس احساسي زيادتري خواهيم داشت و با اقتدار بيشتري با ديگران ارتباط برقرار خواهيم كرد.
چگونه اعتماد به نفس روحي – معنوي رو در خود تقويت كنيم؟
| 1 - اعتماد و ايمان داشتن به اين كه جهان هستي و موجودات پديدههايي اسرارآميز و اعجازگونهاند كه همواره رو به تحول و تكامل دارند و جريان هستي خود به خود، به سوي خوبي و كمال پيش ميره. | | 2 - اعتماد و ايمان داشتن به نظم برتر نظام هستي و ايمان به اينكه معني و مفهومي در اون نهفته است. | | 3 - اعتماد و ايمان داشتن به اينكه شما نيز انساني هستيد كه مظهر، نمود و مخلوقي از خداوند، روح و هوش برتر يا هر چيز ديگري كه اون را مسؤول و مبدأ آفرينش و خلقت جهان هستي ميدونيد هستيد. |
علايم و نشانههاي فقدان يا كمبود اعتماد به نفس روحي و معنوي عبارتاند از:
| 1 - سعي ميكنيم در زندگي همهچيز را كنترل كنيم. | | 2 - بهسختي ميتونيم ماجراجو بوده و ريسك كنيم. | | 3 - به لحاظ روحي و عاطفي نيز احساس بيقراري و ناآرامي ميكنيم. |
به منظور بالا بودن سطح اعتماد به نفس روحي و معنوي خود ميتوانيم توصيههاي زير را به كار ببنديم: | 1 - به دنبال نشانههايي بگرديم كه نشون بده جهان هستي، قانونمند و منظم بوده و هدفي مثبت، خير و درست را دنبال ميكنه. | | 2 - وقت بيشتري را در طبيعت بگذرونيم و به هر چي ميبينيم توجه كنيم. | | 3 - هر روز به دنبال شناسايي معجزههايي باشيم كه بيتوجه و بي تفاوت از كنارشون رد ميشيم، هر روز به دنبال شواهد و نشانههايي باشيم كه نشان ميده خالق، شما رو نيز بسيار دوست داره و به شما عشق ميورزه. |
ميتونيم بگيم اعتماد به نفس روحي و معنوي در نهايت، حسي از آرامش و صلح دروني است. اعتماد به نفس معنوي قلبمون رو سيراب و روحمون رو از خود سرشار ميكنه و به ما امكان ميده كه با اطمينان خاطر در راه قدم بذاريم و بدونيم كه «راه» خود رو به ما نشون خواهد داد. اعتماد به نفس روحي و معني به شما اجازه ميده تا اعتماد كنيم كه هر جا هستيم همانجاييه كه بايد باشيم. همونجايي كه نياز داريم باشيم.
سخن آخر:
بدونيد كه: تمامي آنچه بدان نياز داريد تا بتوانيد به روياهاي خود در زندگي جامهي عمل بپوشانيد، هماكنون از آن شماست. *** هر گونه فقدان يا كمبود اعتماد به نفسي كه در خود احساس ميكنيد فقط توهمي بيش نيست. شما مخلوق با شكوه و بيكم و كاست خالقي مهربان و صاحب شعور هستيد. شما مقتدرتر از آنيد كه حتي فكرش را هم بكنيد. *** هر چه خودتان را بيشتر دوست داشته باشيد و از زندگي خود بيشتر لذت ببريد خالق خود را نيز بيشتر ارج نهاده و به بزرگي و عظمت خواهيد ستود. *** هر چه زيباييهاي واقعي خود را بيشتر آشكار سازيد و موهبت منحصر به فرد و بيهمتاي خود را ابراز داريد ، هستي و موجودات نيز زندگي شما را قرين شور و شعف و شادماني و سرور بيشتري خواهد ساخت. به همين دليل است كه اين جاييد: اينكه تا سر حد امكان به اعجاز و نهايت وجودي بيمثال و بيهمتاي خودتان نزديك شويد. برداشتي آزاد از كتاب اعتماد به نفس اثر دكتر باربارا ديانجليس (Ph.D.) |