حتما ميدونيد كه طولانيترين شب سال به چه معناست! خُب اگر دوست داشته باشيد دليل سادهي آن را بررسي ميكنيم و پس از آن سفري كوتاه به فرهنگهاي مختلف ميكنيم ببينيم اونها اين روز خاص رو چهطور برگزار ميكنند. شايد در نگاه اول به ذهنمون برسه كه ممكنه زمين به دورترين فاصله از خورشيد برسه. ولي اينطور نيست. انقلاب زمستاني زماني است كه زمين در نزديكترين محل خودش نسبت به خورشيد در مدارش حول اون ميرسه! در اين موقع از سال، نور خورشيد با زاويهي بيشتري نسبت به استواي زمين (يا صفحهاي كه زمين و خورشيد در اون هستند) ميتابه. به تصوير دقت كنيد.
از «اعتدال پاييزي» (Autumn EQuinox) تا «انقلاب زمستاني» (Winter Solistic) ارتفاع خورشيد كمتر و كمتر ميشه. اگر به تصوير دقت كنيد ميبينيد كه دقيقا در همين موقع است كه نيمكرهي جنوبي نور بيشتري دريافت ميكنه. حتما ميدونيد كه فصلها در نيمكرهي جنوبي و شمالي متفاوت هستند!؟ الان فصل گرم نيمكرهي جنوبيه!
برگرديم به حركت مداري زمين حول خورشيد؛ اين دوري و نزديكي - كه ازش ياد كرديم -بهخاطر بيضوي بودن مدار زمين حول خورشيده! طبق «قانون اول كپلر» (1st Kepler Law) - كه يك قانون هندسي، فيزيكي محسوب ميشه - خورشيد در يكي از كانونها قرار داره (مسابقهي شمارهي 38). در نيمكرهي شمالي، «انقلاب زمستاني» حدود 30 آذر (21 تا 22 دسامبر) اتفاق ميافتد، و در نيمكرهي جنوبي «انقلاب تابستاني» (Summer Solistic). در اين زمان خورشيد در صورت فلكي «بزغاله» (جدي) (Copricurnous) است. با استواي زمين 5/23 درجه جنوبي زاويه ميسازد. در نيمكرهي جنوبي «انقلاب زمستاني» در 31 خرداد روي ميدهد. در اين زمان خورشيد در صورت فلكي «سرطان» (Cancer) است. در اكثر كشورها، «انقلاب زمستاني» در ميانهي زمستان است. در تقويم ايرلند، انقلابين (دو انقلاب) و اعتدالين (دو اعتدال) در حدود ميانهي هر فصل روي ميدهند. براي مثال: زمستان در 1 آذر شروع و در 30 بهمن تمام ميشود. كسي نميداند واقعا از چه زماني بشر اين تقويم طبيعت را شناسايي كرد؟ بسياري از فرهنگها، «انقلاب زمستاني» را جشن ميگيرند. در ريشهي اين فرهنگها، ترس ديرينهاي از خاموشي بيبازگشت نور وجود داشته است. بههمين دليل مضطربانه شب زندهداري ميكردند يا جشنهاي عجيب و غريب ميگرفتند. مطالعههاي كنوني نشان ميدهد كه اين فرهنگهاي حيرتانگيز و جالب بسيار بيش از آنچه ما فكر ميكنيم قدمت دارند (شايد حدود 10 هزار سال). مردمان اوليه كشاورزاني بودند كه محصولشان بستگي به تغيير فصل داشت. زيرا حيات آنها به اين محصول بستگي داشت. آنها حركت اجرام سماوي و فصلها را در محصول خود دخيل ميدانستند. هنوز ثابت نشده كه آيا آنها دانش آن را داشتند كه بتوانند تشخيص دهند واقعا چه اتفاقي ميافتد يا نه؟ غارنشينها بر وري استخوانها يا صخرهها نشانههايي از ماه و دواير ديگري رسم ميكردند. ولي آنها ظاهرا همانقدر كه ماه را مشاهده ميكردند متوجه حركت خورشيد هم بودند. تشريفات مذهبي، فستيوال، دعا و غيره براي خدايان خود داشتند.
اكثر فرهنگهاي باستاني، رصدخانههاي نجومي داشتند [براي مثال در انگلستان «استون هنج» (Stone Hange)، ايران «رصدخانهي مراغه»، «رصدخانهي مايا» (Maya Observatory) (آمريكاي شمالي) و غيره]. قبلا در كليساها رصدخانهاي هم ساخته ميشد. اين رصدخانه شامل يك «گنبد» بود كه شياري در بالاي آن قرار داشت كه نور خورشيدي از آن عبور ميكرد. در آن زمان، اعياد بر اين اساس نيز تنظيم و هماهنگ ميشد. در «انقلاب زمستاني» آلمانيها جشنهايي بهنام «يول» (Yule) داشتند. كشورهاي انگليسيزبان بعدها از همين جشنها الگو گرفتند. «يول» (Yule) تاريكترين شب سال است. در اين فرهنگ، «انقلاب زمستاني» با تولد پادشاه خدايان نيز همراه است. خورشيد در اين زمان، خداي مردي بود كه سنتهاي غيرمسيحي را اجرا ميكرد. اين زمان را بهعنوان «بازگشت خداي خورشيد» جشن ميگرفتند. بسياري از فرهنگها چند روزي را نزديك «انقلاب زمستاني» تعطيل هستند و جشن ميگيرند. از اين دست ميتوان به «يلدا» (Yalda)، «ساتورنيلا» (Saturnlia)، «كريسمس» (Christmas)، «كاراچون» (Karachun)، «هانووكا» (Hanuka)، «فستيووس» (Festivus)، «ووانزا» (Vu Anza) و «نور بشر» (Human Light) اشاره كرد. در يك انطباق زيباي مداري زمين، زمستان نيمكرهي شمالي زماني اتفاق ميافتد كه زمين دقيقا در نزديكترين محل نسبت به خورشيد است. و برعكس تابستان در دورترين فاصلهي زمين از خورشيد روي ميدهد. ولي اين «فاصله» نيست كه فصلها را خلق ميكند. بلكه «زاويهي پرتوهاي فرودي خورشيد» است كه در هر سياره، فصل را مشخص ميكند. سرخپوستان نيز جشن «انقلاب زمستاني» دارند. انقلابين (دو انقلاب) براي آنها بسيار اهميت دارد. در ايران هم با شب زندهداري و روشن كردن آتش و ديگر سنتهاي خاص خود - كه نشاني از همان نگراني از تاريكي بود (تاريكي در برابر روشنايي) - اين روز را برگزار ميكردند و بهخصوص سنت شبزندهداري همچنان باقي است.
در تبت و پاكستان نيز اين جشنها ديده ميشود. در چين امروز (بخش اعظم تبت)، اين روز «دونگ – زي» (Dung - Zi) نام دارد يعني رسيدن زمستان. اين زمان براي چينيها با رسيدن عيد مقايسهشدني است. «هانووكا» (Hanuka) نيز با تقويم خورشيدي و قمري همزمان ميشود. اين زماني است كه سه روز قبل از ماه نو و بسيار نزديك به «انقلاب زمستاني» است. اين با واقعهي پيروزي «مگابيز» سردار ايراني بر يونانيان نيز عجين شده است. اين جشن كه در آسياي صغير و خاورميانه (ممالكي كه ايران از يونان باز پس گرفت) بهصورت «جشن نور» برگزار ميشود. در اكثر تمدنها، خاموش شدن نور يا آتش پديدهاي شوم بود. در مصر تولد دوبارهي خورشيد را در هر صبحگاه جشن ميگرفتند. آنها 12 ساعت اين جشن را ادامه ميدادند زيرا تقويم خورشيدي آنها شبانهروز را به 12 ساعت محدود ميكرد. در ايران باستان نيز جشنهاي «بابلي» ادامه يافت (بهنام «ساكا» (Sacaea)). در اين جشن بردگان و بردهداران جاي خود را با هم عوض ميكردند! اين جشنها را روميها از ايرانيان و مصريان اقتباس كردند. در اين جشن، بزرگداشت خداي باستاني «زحل» (خداي بادپا) برگزار ميشد (نامجشن «زحل» يا به لاتين «ساتورنيلا» (Saturnila) بود).
خُب مطلب رو كوتاه ميكنم. اميدوارم مفيد بوده باشه. شب خوبي دركنار دوستان و خانواده داشته باشين. بهزبان نجوميها: انقلاب زمستاني زمين مبارك! |