ترکيبي از هنر و علم
کوررنگي نتوانسته است آدام فنتون (Adam Fenton) را از نقاشي کشيدن باز دارد. او يک نقاش اهل لندن است که اغلب مناظر طبيعي را به تصوير ميکشد و بر اين که کوررنگي سبز و قرمز دارد، اما در حوزه ي رنگ شناسي مطالعاتي داشته است. هنگامي که فنتون خبر ساخته شدن عينکهاي تصحيح کوررنگي را شنيد مشتاق شد تا تفاوت نقاشي و زندگي روزانهاش را با اين عينک تجربه کند.
يکي از دوستان فنتون براي او مقالهاي دربارهي عينکهاي اکسي-ايزو فرستاد؛ لنزهايي با فناوري جديد که ميتوانند سطح اکسيژن را در خون افزايش دهند و نماي رنگهايي را که معمولاً براي بيماران کوررنگي سبز و قرمز نامرئي هستند مشخص ميکند. اين عينکها در لابراتوار 2AL و با نام تجاري O2AMP توليد و فروخته شدهاند و در ابتدا هدف از توليد آنها استفادهي پرستاران و پزشکان بود تا بهتر بتوانند رگ بيماران و يا کبوديهاي بدن آنها را تشخيص دهند. اخيراً از اين عينکها در ميان افرادي که در مشاغل مختلف از بيماري کوررنگي رنج ميبرند استقبال شده است.
فنتون ميگويد: «وقتي اولين بار خبر ساخت اين عينکها را شنيدم تصور کردم که آنها را به چشم زده و بلافاصله بيماري ام درمان شده است. البته اتفاقات جالب ديگري هم رخ داد.»
تکامل ديد رنگي:
عينکهاي اکسي-ايزو حاصل نظريههاي تکاملي مارک چنگيزي، عصب زيست شناس ايراني-امريکايي و مدير بخش علوم شناختي انساني در لابراتوارهاي 2AL است. چنگيزي مشاهده کرد که انسانها و برخي پستانداران خاص قابليت ويژهاي در درک رنگهاي سبز و قرمز دارند، در حالي که اغلب پستانداران در اين زمينه توانايي بسيار کمي دارند. چنگيزي نظريهي خود را در کتاب «انقلاب ديد» با جزئيات تشريح کرده است. بر اساس اين نظريه، ديد رنگي پستانداراني که زندگي اجتماعي دارند و همچنين ديد رنگي انسانها متأثر از حيات دستهجمعي تکامل يافته است.
سطح اکسيژن در خون ميتواند رنگ پوست را ميان قرمز و سبز تغيير دهد. اگر در خون اکسيژن بيش از حد موجود باشد، رنگ پوست به سمت رنگهاي زرد و آبي متمايل ميشود. اين رنگها نوعي راهنماي اجتماعي هستند. قرمزي و داغي پوست ميتواند نشانهي عصبانيت باشد، زردي پوست ترس ناگهاني را نمايش ميدهد و سرخي ناگهاني نمايش دهندهي خجالت است. چنگيزي خاطرنشان ميکند که اين راهنماهاي اجتماعي در قسمتهاي عريان بدن حيوانات پستاندار هم مشاهده مي شوند.
همچنين چنگيزي و همکار او در لابراتوار 2AL کتيموتي باربر (Timothy Barber)، دريافته اند که ميزان اکسيژن خون مي تواند نشانهي خوبي براي بررسي سطح سلامتي افراد باشد. ايدهي اوليهي ساخت عينکهاي اکسي-ايزو با فناوري لنزهاي O2AMP از اين مطلب نشأت ميگيرد.
فنتون نزد چنگيزي رفت و از او يک عينک اکسي-ايزو درخواست کرد. او ميخواست با استفاده از اين عينکها نقاشي بکشد تا رنگها را بهتر تشخيص دهد. فنتون در تشخيص رنگهاي گرم مانند قرمز، نارنجي و قهوه اي توانايي کافي را نداشت. کور رنگي سبز و قرمز يک بيماري ارثي است که از هر 8 مرد يک مرد به آن مبتلا ميشود. در مقابل از ميان هر 200 زن، يک زن دچار اين بيماري دستگاه بينايي ميشود. فنتون پس از اين که عينک را به چشمش زد، متوجه شد که عينک رنگهاي قرمز و نارنجي را تا حدي درخشان ميکند که تصاوير حالتي سورئال و غير واقعي پيدا ميکنند. اتوبوسهاي دو طبقه ي قرمز لندن به گونه اي درخشان ديده مي شدند و فنتون پوست بدن خود را مانند يک پرتقال با رنگ نارنجي غير طبيعي مي ديد.
فنتون توضيح ميدهد: «اين عينک درست مانند عينکهاي سه بعدي قديمي است. همه چيز يک رنگ ديده ميشود و فقط اشياي قرمز يا نارنجي رنگ، گويي در حال خارج شدن از تصوير دو بعدي به سمت شما هستند. من به رنگ پوست خود دقت کردم که به طور نامعمولي درخشان به نظر ميرسيد. رنگهاي گرم چنين پديدهاي را ايجاد ميکنند.»
آزمايش عينک اکسي-ايزو:
فنتون به طور تجربي آموخته بود که بايد رنگهاي مشابه را به وسيلهي کم کردن اثرشان بر روي چشم افراد معمولي، به نوعي در نقاشياش مخفي کند. عينکهاي اکسي-ايزو براي اولين بار به او اجازه دادند که تفاوت ميان رنگهايي مانند قهوه اي مايل به زرد و خاکي تيره را ببيند. چراکه اين عينکها تفاوت رنگهاي گرم تر را با درخشش بيشترشان برجسته ميکرد. اما رنگهايي مانند آبي و سبز از پشت لنزهاي اکسي-ايزو تفاوت چنداني با حالت عاديشان نداشتند. البته درخشش رنگهاي گرم باعث ميشد که رنگهاي سرد، کمي سردتر به نظر برسند.
فنتون ميخواست تأثير وجود عينکهاي اکسي-ايزو را روي سبک نقاشياش ببيند. بنابراين از روي يک عکس که از يک منظره گرفته شده بود، دو بار نقاشي کشيد. بار اول بدون عينک و بار دوم با استفاده از عينک تصحيح کوررنگي. او دربارهي نقاشي بدون عينک نکاتي را مطرح کرده است:
1) وقتي که عينک را روي چشمم ميگذاشتم،ميديدم که نقاشي من گرمي خود را از دست ميداد. عکسي که از روي آن نقاشي کشيده بودم، همچنان نماي گرمي خود را داشت، همان طور که بدون عينک ديده ميشد. اما نقاشي من به طور کلي، به ويژه در پس زمينه کمي به سمت سردي ميرفت.
2) گلهاي موجود در تصوير که به رنگ بنفش هستند، بنفش سردتري ديده ميشدند و من براي رسيدن به رنگ دلخواه خود، به رنگ بنفش کمي رنگ قرمز اضافه ميکردم. البته بايد بگويم که با ديدن نتيجهي نهايي، دريافتم آنچه که من درست کردم، چيزي که فکرميکردم نيست.
3) براي اين که نقاشيام جلوهي سردتري داشته باشد، رنگ آبي را به سبز اضافه نکردم، بلکه از رنگهاي گرم اضافي کم کردم.
4) رنگهايي مانند قرمز، قرمز مايل به قهوهاي و قهوهاي مايل به زرد، به مقدار خيلي کمي روي پالت رنگ وجود داشتند که همانها هم نسبتاً دستنخورده بودند.
نقاشي با عينک اکسي-ايزو کمي متفاوتتر از آنچه انتظارميرفت شد. رنگهاي گرم در نقاشي دوم به شدت جلوه داشتند، طوري که تمايز ميان رنگهاي قرمز و نارنجي کار آساني نبود. رنگهايي مثل آبي، سبز و خاکستري تفاوت چنداني با نقاشي اول نداشتند. با توجه به نکاتي که فنتون مطرح کرده، در ميابيم که تمايز ميان درجات تيره و روشن با عينک اکسي-ايزو کار دشواري است. عينک باعث ميشود در حضور رنگ قرمز، رنگهاي گرم تيره، روشنتر به نظر برسند و رنگهايي مانند سبز روشن، تيرهتر ديده شوند.
فنتون در يک مصاحبهي تلفني خاطرنشان کرده که استفاده از عينکهاي اکسي-ايزو براي نقاشي ضروري نيست و او را الزاماً به اهداف هنرياش نزديک نکرده است. اما استفاده از اين عينکها به او کمک کرده تا هم بيماري کوررنگياش را از طريق تست ايشيها ( Ishihara test) تشخيص دهد و هم تفاوت گرمي سايههاي رنگهاي مشابه را بررسي کند.
ديدن از دريچه ي چشم هنرمندان:
چندين دهه است که درک تأثير بيماري کوررنگي بر ديد هنرمندان، مورد توجه مردم است. اخيراً اين فرضيه مطرح شده که ونسان ونگوگ ( Vincent van Gogh)، نقاش پرآوازه ي هلندي، به کوررنگي مبتلا بوده است. البته هيچ گونه شواهد و مدارک تاريخي معتبري براي اثبات اين ادعا وجود ندارد، اما آزمايشهاي جالب و جذابي روي نقاشيهاي او انجام شده است. در واقع هنرمندان مبتلا به کوررنگي، با استفاده از طيف رنگهاي ذهني خود و با روشهاي مختلف، آثار هنريشان را خلق کردهاند. براي مثال، چارلز مريون (Charles Meryon)، هنرمند قرن نوزدهم که نقاشي پاريس او شهرتي جهاني دارد، به دليل اينکه کوررنگي داشت، به جاي نقاشي، به طراحي با سياه قلم ميپرداخت. اما فنتون کوررنگياش را بخشي از سبک کاري خود ميداند و آن را مانعي در کارهاي هنرياش نميبيند.
فنتون ميگويد:«کوررنگي يک بيماري شناخته شده و قابل تشخيص است. اما به عقيدهي من هر هنرمندي از ديدگاه ويژهي خود دنيا را ميبيند و آثار هنري او در حقيقت ترجمهاي از ديدگاههاي او است.» گاهي فنتون پيشنهادهايي دريافت ميکند مبني بر اينکه سعي کند نقاشيهايي خلق کند که ديدگاه يک فرد کوررنگ را انتقال دهد. او از اين کار اجتناب ميکند، زيرا اعتقاد دارد که چنين نقاشيهايي شبههنر و يک بعدي هستند. به نظر او راههاي جالب بسياري وجود دارد تا هنرمندان با آنها چشمانداز ذهني خود را به نقاشي، مجسمه و يا هر شکل ديگري از هنر تبديل کنند. فنتون ميگويد:«دليل جذاب بودن نقاشي اين است که هرکس ميتواند به شيوه ي منحصر به فرد خود افکارش را ترجمه و تصويرسازي کند. خواه با ضربههاي يک قلم موي بزرگ روي بوم و يا استفاده از صدها رنگ.»
منبع:
Artist tests color blind correction glasses
منابع مفيد:
Mark Changizi
کور رنگي
کم ديد رنگ و کور رنگ
بينايي
گفتگو با دکتر چنگيزي
Color Blindness
Can Being colorblind make you a better artist?
Adam Fenton