اجداد ما چنان مي‌زيستند كه اجدادشان، اما آيا به راستي ما نيز مي‌توانيم هم‌چون اجدادمان كه نه، هم‌چون پدرانمان زندگي كنيم ؟
براي پاسخ به اين پرسش نيازي به بحث جامعه‌شناختي وجهان‌شمول نيست. پاسخ، با نگاهي كوتاه وگذرا به زندگي‌ي خود وديگران و تآثير فناوري‌هاي اطلاعاتي بر روابط انساني، بديهي به نظر مي‌رسد.

در عصري زندگي مي‌كنيم كه هرروز شاهد تولد‌ يا تكامل فناوري‌هاي نويني كه حاصل پژوهش در عرصه‌هاي مختلف دانش است كه اين فناوري‌ها غالبا حاصل امتزاج وآميخته‌گي چند‌ين رشته‌ي علمي هستند.

در عصري زندگي مي‌كنيم كه تضادي دوگانه بر آن حاكم است. از يك سوتخصصي شدن علوم ‍،تا آنجا پيش رفته است كه گاهي متخصصان شاخه‌هاي مختلف يك رشته‌ي تحصيلي‌ي واحد از حاصل كار يكديگر وحتي از اصول حاكم بر كار يكديگر بي‌اطلاعند واز سوي ديگر نوعي گرايش به وحدت ويكپارچه‌گي در رشته‌هاي مختلف به چشم مي‌خورد. گويي علم به سمتي پيش مي‌رود كه مرزهاي كليشه‌اي را بردارد. شاهد اين مدعا هم تمايل پژوهش‌گران به پژوهش در حوزه‌ي علوم بين‌رشته‌اي است.

در عصري زندگي مي‌كنيم كه فرصتي براي اشتباه رفتن و باز‌گشتن يا ايستادن و تماشا‌كردن ،هم‌‌چون نسل‌هاي پيش‌تر،نداريم.

در عصري زندگي مي‌كنيم كه فرصتي براي آماتور ماندن نداريم . ما ناگزير به حرفه‌اي شدنيم پس بايد اصول آن را بشناسيم. در اين راستا بايد سعي كنيم باحوزه‌هاي مختلف پژوهش دانشمندان بيشتر آشنا شويم. و ازهم‌اكنون با در نظر‌گرفتن استعداد و علاقه‌ي شخصي و....جهت‌گيري‌ي مناسبي براي آينده‌ي علمي‌‌ي خود داشته باشيم.

بدين منظور ازاين پس در اين سايت بخش جديدي با عنوان معرفي علوم جديد طراحي شده است و تلاش مي‌كند مرزهاي پيش‌روي دانش را درشاخه‌هاي مختلف ، براي مخاطبان خود ترسيم كند. در اين مجموعه ممكن است شاخه‌هايي معرفي شوند كه در كشور ما هنوز داراي رشته‌ي مستقل دانشگاهي نيستند، البته بديهي است كه آهنگ تغيير نهاد‌هاي اجتماعي وحتي علمي بسي كند‌تر از آهنگ فزاينده پيشرفت دانش نوع بشر ورشد تصاعدي فناوري‌رايانه‌اي است .فراموش نكنيم حدود يك دهه‌ي پيش فناوري نانو حتي براي جامعه‌ي علمي كشور نام غريبي بود .حرف آخر اينكه به ياد داشته باشيم همواره ناشناخته‌اي وجود دارد كه شايد انگيزه‌ي آفرينش ما كشف آن بوده است.