فعاليتهاي پيش از عمل اموزش و ضمن آن
هر يك از هدفهاي آموزشي معلم معرف نوع بخصوصي از انواع يادگيري است. بنابراين، معلم بايد در تمام مراحل تهيه طرح آموزشي خود و اجراي آن به روانشناسي يادگيري مراجعه كند تا از انواع، شرايط، قوانين، و نظريههاي يادگيري اطلاع حاصل نموده انها را در بهبود فعاليتهاي آموزشي خود مورد استفاده قرار دهد. علاوهن بر اطلاعات مربوط به روانشناسي يادگيري، آگاهي از دانش روانشناسي انگيزش و تاثير عوامل انگيزشي مختلف بر يادگيري نيز معلم را در فعاليتهاي آموزشياش ياري ميدهد.
فعاليتهاي ضمن عمل آموزش
به منظور آموزش هدفهاي مختلف درس به يادگيرندگان، معلم بايد روشهاي مناسب آنها را به كاربندد؛ يعني بنا به اقتضاي هدفها و ويژگي هاي دانشآموزان، از فنون و روشهاي مختلف آموزشي، از جمله روشهاي سخنراني،اكتشافي، بحث گروهي،آموزش فردي، آموزش برنامهاي،و غيره استفاده نمايد.
فعاليتهاي ضمن عمل آموزش و پس از آن
به كارگيري درست الگوي آموزشي مورد بحث، استفاده از وسائل و روشهاي مختلف سنجش و ارزشيابي را ايجاب ميكند. معلم بايد در پايان هر واحد آموزشي يا واحد يادگيري با اجراي آزموني كه هدفهاي آن واحد يادگيري را به دقت اندازه ميگيرند، ميزان يادگيري دانشآموزان را تعيين كند. علاوه بر اجراي آزمون، معلم بايد در پايان هر واحد يادگيري به سنجش عملكرد يادگيرندگان در فعاليتهاي مختلف، مانند انجام پروژههاي كار عملي، نوشتن گزارشها و مقالههاي تحقيقي، انجام كارهاي آزمايشگاهي، و جز اينها نيز اقدام نمايد تا ارزشيابي كاملتري از يادگيري آنان به عمل آورد. پس از انجام ارزشيابي و سنجش عملكرد يادگيرندگان و تعيين ميزان توفيق آنان در دستيابي به هدفهاي آموزشي درس، چنانچه نتايج نشان دادند كه يادگيرندگان آنچه را كه قرار بوده است بياموزند آموختهاند، معلم به آموزش واحد آموزشي بعدي اقدام ميكند و براي آن واحد نيز همان مراحل بالا را ميپيمايد.
معلم پيش از آنكه تصميم بگيرد كه چگونه آموزش بدهد بايد تعيين كند كه چه چيزي را آموزش بدهد؛ يعني بايد هدفهاي كار خود را برگزيند.
هدفهاي آموزشي
هدفهاي آموزشي قصد و منظور معلم را از آموزش مطالب درسي به نحوي دقيق و مشخص نشان ميدهد . هدفهاي اموزشي بياناتي هستند درباره نوع عملكردي كه از دانشآموزان پس از يادگيري يك درس، يك واحد يادگيري، يا يك دوره يادگيري انتظار ميرود .
تحقيق درباره فيزيولوژي مغز و روانشناسي شناخت، مدل سنتي يادگيري را با هدف چيرگي بر حقايق و مفاهيم به چالش كشيده است. اين گفته دكارت كه «من ميانديشم، پس هستم» تنها تا حدودي درست است . تفكرات، احساسات، روياها و تصورات به يك اندازه در پديده پيچيده ماهيت انسان دخالت دارند. كسب دانش چيزي بيش از شناخت است؛ براي مثال، ادراك حداقل شامل 2 جزء اساسي است: 1) جز «عيني» كه از طريق حواس منتقل ميشود و اطلاعاتي درباره پديدههاي اطراف ما، توصيف و مكان آنها و موقعيت ما نسبت و آنها براي مغز فراهم ميكند؛ 2) جزء «ذهني» كه چيزهاي ادراك شده را از طريق زمينههاي تجربي و ويژگيهاي منحصر به فرد شخصي، دانش قبلي و گرايشهاي فرهنگي تجزيه و تحليل ميكند. شخصي كه در نيويورك به دنيا آمده و بزرگ شده است، تنها برف را ميبيند؛ در حالي كه يك اسكيمو، در همان برف، سرزمينها و منابع متعددي را براي زنده ماندن ميبيند. اگر چه تعاريف ياديگري كيفي ممكن است در جزيئيات با هم متفاوت باشند ولي اين نكته پذيرفته شده است كه براي اينكه يادگيري اتفاق بيفتد، يادگيرندگان بايد برانگيخته شوند، مفاهيم اساسي بايد فهميده شوند و دانش بايد از طريق مهارتهاي فكري پيچيدهتر و سطح بالاتري گسترش يابد . ويديوها، تلويزيون و نرمافزار چند رسانهاي رايانهاي اطلاعاتي را فراهم ميكنند كه علاوه بر تحريك دستگاه حسي دانشآموزان از طريق تصاوير، رنگ، صدا و حركت، معتبر و چالش برانگيز نيز هستند. اعضاي جامعه را در مشاغل سنتي و از طريق فيلم به تصوير ميكشد.اگر چه برنامههاي راديويي جذابيت تصوري تلويزيون يا رايانه را ندارند، آموزش راديويي متعال از آواز، قطعات نمايشي و موقعيتهاي كمدي براي جذب و نگهداري توجه دانشآموزان همه گروههاي سنتي در مناطق روستايي و كمدرآمد در كشورهاي در حال توسعه استفاده ميكند .
آزاد كردن وقت معلمان و دانشآموزان استفاده كرد. هنگامي كه رايانهها كارهاي تكراي (مثل محاسبات طولاني و آماري) انجام ميدهند، معلمان و دانشآموزان ميتوانند بر فعاليتهاي تحليلي كه مستلزم مهارتهاي فكري سطح بالاتري است، تمركز كنند. نتايج تحقيقات نشان ميدهد دانشآموزان ابتدايي و دبيرستاني كه از ماشين حساب استفاده ميكنند، نسبت به رياضيات دارند. كودكان مدارس ابتدايي كه از رايانه و ماشين حساب در كلاس استفاده ميكنند، مفاهيم رياضي را زودتر از آنچه انتظار ميرود، ميفهمند.
يادگيري مستلزم توانايي تجزيه و تحليل و تركيب اطلاعات، كاربرد آن در شرايط مختلف و ارائه زنجيره پژوهش جديدي است كه به ترويج دانش منجر ميشود. پژوهش و اكتشاف راهبردهاي ضروري براي كسب اين تواناييها هستند . فناوريهاي اطلاعات و ارتباطات ميتوانند دانشآموزان را به مسافرتهايي كه عملا محدوديت زماني و مكاني دارند ببرند.
يادگيري درباره يادگيري