با یک مثال به نقض این ضربالمثل در حالت کلی نادرست، اما پرکابرد، میپردازیم
یک ضربالمثل قدیمی بیان میکند که «جور استاد به ز مهر پدر». سوال این است که آیا همیشه این ضربالمثل مصداق دارد؟ در واقع آیا این مساله مستقل از شرایط و زمان و مکان وقع است؟ در این نوشتار بهطور اجمالی به این مساله خواهیم پرداخت.
در زندگی (و البته تمام مباحث علمی) گاهی اوقات وقوع یک امری مستقل از شرایط بهخصوصی است. یک مثال ساده این-که، فرض کنیم دو اتومبیل درست روبروی هم و در جهت عکس یکدیگر به هم نزدیک میشوند. وقوع تصادف قطعی است اگر همزمان این دو اتومبیل توقف نکنند! در این جا این که اتومبیل پژو 405 است یا مرسدس بنز یا هر اتومبیل دیگری، در وقوع تصادف تاثیری ندارد. اصطلاحا گفته میشود در چنین شرایطی وقوع تصادف مستقل از نوع اتومبیل است. حال با این توضیح، سوال فوق را دوباره مطرح میکنیم:
آیا هیشه جور استاد بهتر است مهر پدر است؟
پاسخ، بهطور قطع خیر است. چرا؟ با یک مثال به نقض این ضربالمثل در حالت کلی نادرست، اما پرکابرد، میپردازیم. فرض کنیم دانشآموزی در امتحان درسی نمرهی بسیار پایینی اخذ کرده باشد. اگر معلم درس (استاد مربوطه) بدون جویا شدن دلیل این امر و بیمقدمه شروع به تنبیه وی نماید (تنبیه الزاما بدنی نیست. گاهی اوقات تنبیهات غیربدنی بسیار دردناکتر و زیانبارتر از نوع اول میباشند. این واقعیتی است که در مدارس و دانشگاههای ما به وفور مشاهده میشود و متاسفانه به رفع آن اهتمامی صورت نگرفته است تاکنون. چرا؟ ما نمیدانیم.)، آنگاه در صورتی که دانشآموز به دلیلی مثل مریضی مادرش، که کسی را غیر از او نداشته که از وی مراقبت کند، نتوانسته باشد خود را برای امتحان مهیا کند، معلم خطا کرده و تنبیه او (جور استاد) بهتر از مهر پدر نخواهد بود. این یک نمونهی بسیار ساده و ابتدایی از مشکلی بزرگ است که اجتماع دانشآموزی و دانشجویی ما با آن دست به گریبان بوده و تاوانهای بسیار زیادی برای آن پرداخت نموده است.
چه باید کرد؟ برای اینکار نیز چارهای اندیشیدهایم. آن این که:
یک آموزگار ابتدا باید یاد بگیرد صبور باشد. سپس باید یاد بگیرد زود قضاوت نکند. بعد از یادگیری این دو درس بزرگ، باید تمرین کند جلوی خشم خود را گرفته، با واقعیات درست رفتار کند. حال میتواند سر کلاس درس حاضر شده، و با رعایت این واقعیات موفقیتهای بسیار لذتبخشتری را تجربه نماید. آموزگاران عزیز، لطفا با دانشآموزان خود مثل یک انسان رفتار کنند، نه مثل یک کالا. همه انسان هستیم و امکان خطا، به هر دلیلی، وجود دارد. باید واقعیات را آنطور که هستند، دید، نه آنطور که انتظار داریم باشند، تا بتوان در صورت لزوم، تغییراتی ایجاد کرد.