آيا هوش مصنوعي آخرين راهحل بشر خواهد بود؟
هوش و آگاهی چیست؟
این مفهوم همیشه موضوع بحثهای فلسفی، کاوشههای علمی و داستان فیلمهای مختلف بوده است. به تازگی فیلمی تحت عنوان Chappie به کارگردانی Neil Blomkamp و بازی Sigourney Weaver، Hugh Jackman و Dev Patel این مفهوم را به تصویر کشیده است.
هوش ماشینی و رباتی سه ردهی اصلي در داستانها دارد: در گروه اول هوش انسان مختص وی است و هیچ ربات یا ماشینی نمیتواند این هوش را داشته باشد مگر آنکه بخشی از آن ربات یا ماشین انسان باشد. (مانند فیلم RoboCop)
در دستهی دوم فرض میشود که ماشینها قادر به تقلید بسیاری از جنبههای آگاهی و هوش انسان هستند، اما فاقد روح که یک عنصر ضروری برای هوش و آگاهی انسانهاست میباشند. (مانند فیلم Terminator)
در گروه سوم، به هوش انسانی به عنوان یک مسئلهی قابل برنامهنویسی نگاه میشود و عقیده بر این است که با استفاده از کُدهای مناسب و صحیح، انسان میتواند یک ماشین با سطح هوش انسانی بسازد. فیلمهایی از این دسته عبارتند از: Her، AI: Artificial Intelligence و Short Circuit.
فیلم Chappie در این دستهبندی در گروه سوم قرار میگیرد. عقیدهی کارگردان و دست اندرکاران فیلم به خوبی این نوع نگاه به هوش مصنوعی و علم را نشان میدهد. در این فیلم تلاش بسیار زیادی برای گنجاندن مفهوم گستردهی هوش مصنوعی در قالب یک فیلم هالیوودی انجام شده است. اگر تریلر این فیلم را تماشا کرده باشید، در جریان مفهوم اساسی آن هستید. داستان این فیلم در منطقهای از آفریقای جنوبی اتفاق میافتد. دولت تصمیم گرفته است برای رسیدگی به جرایم شایع این منطقه، از رباتهای پلیس استفاده کند. پس تا اینجا متوجه میشویم که داستان این فیلم مطابق با پیشرفتهای فناوری امروزی ساخته شده است. رباتهای جنگی ساده، امروزه در کاربردهای محدودی تست شدهاند و همچنین شرکتی که در فیلم سازندهی Chappie است (شرکت Denel) در آفریقای جنوبی به خوبی شناخته شده است. نکتهی دیگر اینکه طراحی ربات Chappie شبیه به رباتهای انسان نمایی است که در یک طرح متعلق به آژانس پروژههای تحقیقاتی پیشرفتهی دفاعی به کار میروند.
داستان فیلم اما با یک اتفاق از روند طبیعی و عادی خود خارج میشود: یکی از رباتهای نظامی خودآگاهی بدست میآورد و تصمیم میگیرد مأموریتی انجام دهد تا بتواند هویت خود را بشناسد. جالب اینکه این خودآگاهی بطور اتفاقی ایجاد نشده و حاصل تلاشهای عمدی Deon Wilson (Patel)، یک برنامهنویس نابغه است.
نابغهی تنها. این یک مضمون آشنا در فیلمهاست: یک مرد مجرد (در بیشتر موارد این شخصیت مرد است و نه زن!)، یک معمای بسیار پیچیدهی علمی در تاریخ بشر را حل میکند و ظاهراً این کار را بدون هیچگونه کمک و راهنمایی انجام میدهد. در فیلم Chappie این نابغه یعنی Deon نه تنها یک برنامهی کامپیوتری هوشمند میسازد، بلکه این کار را در طول یک شب انجام میدهد. این نوع قهرمان سازی یک روند معمول در داستانهای سینمایی است، اما شباهت زیادی به اتفاقاتی که در دنیای واقعی مهندسی و تحقیقاتی رخ میدهد ندارد.
کارگردان این فیلم از طرح این قصه چه هدفی داشته است؟ آیا این فیلم صرفاً یک داستان برای موفقیت در دنیای سینما بوده یا تلاشی برای شرح و تفسیر روند تحقیقات اکتشافی؟
کارگردان فیلم میگوید: «هر دوی اینها حقیقت دارند. بازیگر نقش برنامهنویس از من سؤالاتی از این قبیل میپرسید که: چرا او سعی میکند هوش مصنوعی را بسازد؟ آیا تنهاست و با این کار میخواهد برای خود دوست پیدا کند؟ آیا میخواهد نقش خدا را بازی کند؟ اما نکته این است که او میخواهد این کار را انجام دهد و هیچ دلیل خاصی هم برای آن ندارد. میخواهد این کار را انجام دهد و نتیجهی آن را ببیند. مانند این است که از من بپرسید چرا فیلم میسازی؟ جواب روشن است. چون میخواهم فیلم بسازم! انگیزهی خاصی هم برای انجام این کار لازم ندارم. در این فیلم برنامهنویس به سراغ رئیس خود میرود و از او درخواست میکند یک روبات در اختیارش بگذارد تا بتواند تستهای هوش مصنوعی را روی آن انجام دهد. این کار دقیقاً شبیه به این است که یک کارگردان به دنبال سرمایهگذار برای ساخت فیلم خود باشد.»
داشتن یک شخصیت اصلی و قهرمان در فیلم برای نویسنده و کارگردان کار را آسانتر میکند. همچنین این کار باعث میشود شخصیت و احساسات واقعی بازیگر در نقش جلوه کند. اما نکته این است که اختراع یک ماشین با هوش انسانی، کاملاً متفاوت و پیچیدهتر از نوشتن یک فیلمنامه است، زیرا در آن سردرگمیهای بسیاری برای فرهنگ عامه وجود دارد. بعنوان مثال میتوانید درمورد تحقیقاتی که در دانشگاه UCLA بر روی یک ربات مشابه با Chappie در حال انجام است جستجو و مطالعه کنید.
آیا یک ماشین میتواند مثل انسان فکر کند؟ آیا میتوان کارکرد مغز انسان را با کُدهای برنامهنویسی تفسیر کرد؟
اینها سؤالاتی جنجالی هستند که نیاز به بحث فراوان دارند. چیزی که از آن مطمئن هستیم آن هست که مغز انسان بسیار پیچیده و حاوی حجم بالایی از اطلاعات است. مغز انسان در حدود 100 میلیارد نورون دارد که منجر به وجود حدود 100 تریلیون اتصال میشوند. یعنی به طور تقریبی محتوای اطلاعاتی مغز چیزی در حدود 1042 بیت است. واضح است که شما قصد منتقل کردن اطلاعات مغز خود به یک فلش مموری یا پردازندهی یک ربات که وظایفی معمولی از جمله تشخیص اجسام متحرک و شلیک به آنها را انجام میدهد را ندارید.
اما این دقیقاً چیزی است که در فیلم Chappie اتفاق میافتد و احتمالاً کارگردان باید متوجه این نگاه غیرواقعی و تقلیلگرایانهی خود به محاسبات مربوط به مغز باشد. وی میگوید: «دیدگاه فناوري و ریاضیاتي من بسیار قوی و محکم است، اما هرچه زمان میگذرد بیشتر متوجه میشوم که این دیدگاه برای موضوع هوش مصنوعی کافی نیست و نکتهای در این بین وجود دارد که هنوز متوجه آن نشدهام. معتقدم که ایجاد هوش مصنوعی به این سادگیها نیست و در آن یک فاکتور مهم وجود دارد که با معادلات ریاضی و کُدهای برنامهنویسی قابل تفسیر نیست.»
یکی از مشکلات این است که افراد به آسانی هر چیز به ظاهر زندهای را در طبقهی موجودات هوشمند دستهبندی میکنند و مغز انسان در این شبیهسازی بسیار قوی عمل میکند؛ به طوری که کودکان میتوانند در ذهن خود یک جوراب را که دو چشم دکمهای دارد زنده و دارای هوش تصور کنند و با آن ارتباط برقرار کنند. این گونه شبیهسازیها به هیچ وجه برای ساختن هوش مصنوعی مناسب نیستند.
|
همانند فیلم ET که داستان آن در واقع در مورد موجودات فضایی نیست، فیلمهایی با مضمون هوش مصنوعی نیز در اصل صرفاً داستانهایی ماجراجویانه هستند. با این دیدگاه، داستان فیلم Chappie بهتر قابل توجیه است. یک داستان سرگرمکننده که در آن قهرمانها و خائنانی وجود دارند، و در صحنههای خشونتآمیز فیلم حتی درونمایهای از طنز نیز دیده میشود.
کارگردان فیلم میگوید: «از نظر من، مضمون فیلم در واقع ترکیب مفهوم هوش و فهم انسانی با دنیای خارجی پُر از هرج و مرج و آشفتگی است. دنیایی که قصد دارد همه چیز را از شما بگیرد و شما را فریب دهد. زمانی که من یک فیلم میسازم، محتوای فیلم از اسم آن برایم بسیار مهمتر است و در صورت نیاز برای بهتر درک شدن داستان، اسم فیلم را نیز تغییر خواهم داد. چرا که هدف من ساخت فیلم علمی تخیلی صرف نیست.»
این کاملاً درست است که از یک فیلم باید در حد مناسب انتظار داشت و بیش از حد مفاهیم آن را بسط و گسترش نداد. اما فیلم Chappie در یک کشور واقعی اتفاق میافتد، از فناوریهای رباتیک امروزی استفاده میکند و در ارتباط با مسائل نظامی امروزی جهان است. ساختن چنین فیلمی با شرایط کاملاً واقعی مسئولیتهایی را برای سازندگان آن به همراه میآورد. دقیقاً مانند ساختن هوش مصنوعی در دنیای واقعی که آن نیز مسئولیتهای خاص خود را به همراه دارد.
به عنوان مثال دنیایی که داستان فیلم Star Trek در آن اتفاق میافتد برای بیننده هیچ مشغولیت ذهنی را ایجاد نمیکند چرا که موضوع این فیلم صرفاً پرداختن به مسائل اجتماعی است.
خوشبینی بیش از اندازه در مورد پیشرفت فناوري: شعار فیلم Chappie این است: «آخرین امید بشریت انسان نیست.» و در آن Chappie بعنوان یک ربات دارای روح برای نجات یک جامعهی مبتلا به بیروحی تلاش میکند. در نتیجه داستان فیلم دقیقاً متضاد با هشدارهای افرادی مثل Stephen Hawking و Elon Musk مبنی بر خطرناک بودن هوش مصنوعی برای بشریت است.
Sigourney Weaver در مصاحبه با مطبوعات گفته است: «این فیلم حرفهای زیادی درمورد انسانیت برای گفتن دارد. تعریف مفهوم کلمهی انسان بسیار دشوار است چرا که انسانها مرتکب رفتارهای غیر انسانی زیادی میشوند.»
Hugh Jackman نیز عقیده دارد که اگر ما انسانها بتوانیم هوش مصنوعی را بسازیم، در نهایت به نفع بشریت خواهد بود.
کارگردان فیلم، Blomkamp معتقد است تمایزی بین هوش انسانی و ماشینی وجود ندارد. از وی سوال شد که آیا تمایل دارد محتویات مغزش به یک ربات منتقل شود. وی در جواب گفت: «حتماً! من عقیده دارم که چیزی فراتر از این جسم مادی که در آن قرار دارم هستم. درنتیجه از انتقال محتویات مغزم به یک ربات نمیترسم. مسئلهی دیگر طول عمر است. با فرض اینکه همیشه سوخت کافی در دسترس ربات باشد و ربات دچار خرابی و استهلاک نشود، با زندگی کردن در قالب یک ربات هیچ مشکلی نخواهم داشت، و در واقع بسیار هم به آن علاقه دارم. برای من درک افرادی که علاقهای به تا ابد زنده بودن ندارند بسیار سخت است!»
اینکه یک فیلمساز علاقهمند به تحقیق و کشف پتانسیلهای موجود در فناوري است و در مقابل افکار نااُمیدانه در روند پیشرفت آن مقابله میکند، بسیار قابل تحسین است. اما بهتر بود که این تفکر مثبت و محققانه در فناوري بیشتر در فیلم Chappie دیده میشد. چرا که یک ربات هوشمند به اندازهی سازندهی خود توانایی انجام کارهای غیر قابل پیشبینی و عجیب را دارد.
منبع:
Corey S. Powell
منابع مفيد:
بخش روباتيک فعاليتهاي علمي رشد
بيونيک -۱
بيونيک -۲
شبکه - ۱
شبکه -۲
هوش مصنوعي ۱
هوش مصنوعي ۲
Artificial Intelligence
Asimov three robotic laws