عجب آدم بي سواديه اين رها شيرزادي!!!واي واي!!!
چند وقت پیشا تو اتوبوس به علت اینکه تعداد خانمها کم بود 2 تا مرد جوون اومدن رو صندلیی که مربوط به قسمت خانمها می شد نشستن، چند ایستگاه بعد خانمهای بیشتری سوار اتوبوس شدن به همین خاطر تمام صندلیا پر شد و حتی در بعضی ایستگاه ها چند تا از خانمها مجبور مي شدن سر پا بايستن و ولی هیچ کس به اون تا جوون نگفت بلند شن و اون دو تا هم خودشون عین خیالشون نبود.
تا اینکه بالاخره من نتونستم طاقت بیارم و جای خودم رو به یکی دادم و به اون دو تا گفتم بلند شن که من بشینم.
من هفته ی پیش مطلبی به نام تیزهوشی و هزار درد سر رو گذاشتم و اشتباهي به جای حسرت نوشتم حصرت و بعدش هم كه فهميدم تصحيحش نكردم تا ببینم چند نفر این موضوع رو گوشزد می کنن و خواننده های واقعی وبلاگ چه کسانی هستن.
فکر می کنم کسانی که این مطلب رو دیدن و شاید خوندن به دسته های زیر تقسیم می شن:
1_کسانی که بدونه خوندنه مطلب ، نظرشون رو می گن .
2_کسانی که وقتی به قسمت" حصرت " و یا قسمتی که باهاش مخالف بودن رسیدند، وبلاگ و شاید کل سایت رو رها می کنن و با خودشون می گن" عجب آدمه بی سوادی, عجب سایته بی خودی" و دیگه هم به سایت سر نمی زنن.
3_کسانی که کل مطلب رو می خونن و قبول می کنن و می گن حتما حسرت با " ص" دیگه.
4_کسانی که خودشون رو در وبلاگ شریک می دونن و سعی در تصحیح موضوعات دارن و نظراته سازنده ای می دن.
5_کسانی که مطلب رو می خونن، اشتباهات رو هم متوجه می شن ولی حوصلش رو ندارن نظری بدن و با خودشون می گن:" بالاخره یکی پیدا می شه بهشون بگه حسرت با "س" نه با "ص"".
اين دو مورد رو هم فائزه و سارا گفتن:
(6_اونايي كه مطلب رو مي خونن ولي چون براي پيدا كردن غلط هاي املائي نخوندن متوجه اشتباهات نمي شن.
7_ يه دسته ي ديگه كه اگه بهشون بگي اين متن رو بخون و غلط هاي املائي رو پيدا كن هر چي بگردن هيچي پيدا نمي كنن!!!!!!!!!!! چون اگه بهشون بگي بنويس همون شكلي مي نويسن.)
همون اول كه اين مطلب رو گذاشتم، دو نفر اين اشتباه رو خيلي محترمانه گوشزد كردن و از اونها واقعا ممنونم و نظر اونها رو در آخر اين مطلب نمايش مي دم(البته بهشون ميل زدم و گفتم كه متاسفانه به دليلي كه بعدا مي گم نظرتون رو چند روز دير تر نمايش مي دم).
در مورد نظرخواهي هم كه كرده بودم، نظرات داده شده بسيار بيشتر از اوني بود كه فكر مي كردم واز ته قلبم از همشون ممنونم . در مطلب يعدي كه چند روز ديگه مي ذارم راجع به نظرات دوستانتون صحبت مي كنيم و يه جمع بندي كلي از موضوع خواهم كرد.
بازم رها خاطره تعريف مي كنه : ترمه 3 دانشگاه که بودم استاد درس جبرمون خیلی آدم جالبی بود، به ما می گفت زیاد به جزوه ی من تکیه نکنید چون من به عمد در جزواتم مطالبی رو اشتباه می گم . کنار اومدن با این موضوع خیلی برامون سخت بود چون ما عادت کرده بودیم حرف استادامون رو بی چون و چرا قبول کنیم، اما این امر باعث شد تا ما موضوعات رو به راحتی قبول نکنیم و خودمون دنبال دلیل بگردیم.
شمایی که دارید این مطلب رو می خونید مطمئنا از بهترینها هستین، پس چرا راجع به چیزهایی که بهتون گفته می شه تحقیق نمی کنید و از صحتش مطمئن نمی شید. این نشون می ده شما با همه چیز موافقید و هیچ نظری راجع به چیزی ندارید. مثلا همین کتابهای درسی، تاحالا شده به درستیه مطالب کتابهاتون شک کنید و یا دلیل موضوعی رو به درستی نفهمید؟
بعد از اینکه این اتفاق افتاده چه کار کردین؟
آیا واقعا رفتین راجع بهش تحقیق کنید یا اینکه با خودتون گفتین "بی خیال، حفظش مي کنم بره، فقط يه نمره ای بیارم کافیه، لازم نيست زياد به چيزي كه نمي فهمم گير بدم حالا اين يه دونه رو حفظش مي كنم".
آيا بهتر نيست راجع يه مسائلي كه به نظر خودمون منطقي نيست تحقيق كنيم؟ چرا واقعا بعضي از ما اعتماد يه نفس اين رو نداريم كه به منطق و فكر خودمون احترام بزاريم و خودمون رو جدي بگيريم؟
چرا تحقیق و پژوهش رو از همین الان شروع نمی کنید؟ حتی کوچکترین موضوعات هم احتیاج به بررسی دارن.
راستي موضوعات کتاب درسی می تونه شروع خوبی برای تحقیقتون باشه.
تا حالا چند بار شده که با برخورد به مشکلی در کشورتون گفتین: "اه ، این چه مملکتیه، خارج که اینطوری نیست".
چرا خودتون رو از تمامه مسائل جدا می دونید. مسئولیتی که بر دوش دانش آموز تیز هوشه از دیگران بیشتره.
پس اگر تو هم به همه چیز بی توجه باشی، چه طوری می تونیم انتظار داشته باشیم همه چیزروبه راه باشه.
آیا واقعا به این موضوع ایمان ندارید که توانایی، انتقاد و نظر شما می تونه راه گشای بسیاری از موضوعات مهم باشه؟
آیا واقعا به راحتی از کنار تمام مسائل می گذرید بدونه اینکه توجه کنید شمایید که به همه چیز معنا می بخشید.
ممکنه وبلاگ مشاوره اهمیته خاصی نداشته باشه اما با نظرات شماست که معنا پیدا می کنه،
من هم مثل شما فقط نظرم رو می نویسم ، فقط نظرم به جای قسمت نظرات ، در بالای اون گذاشته می شه. خودتون رو فقط یه خواننده ندونید، شما خودتون می تونید یک مشاور باشید، چرا که نه ، فقط کافیه احساس خودتون رو بگین.
باز هم می گم ، از کنار مسائل به راحتی نگذرید.
منتظر نظراتتون هستم.