مغز انسان و ماشينها چگونه ميانديشند و ياد ميگيرند؟
ماروين مينسکي (Marvin Minsky) در ماه ژانويهي سال جاري درگذشت. او اعتقاد داشت که انسانها ماشينهايي از جنس گوشت هستند و تفاوتشان فقط در اين است که از ماشينهاي الکترونيکي پربازده تر هستند. بدون شک خود او يکي از پربازده ترين انسانهاي اين قرن بود.
مينسکي در رزومهي خود نبوغش را به خوبي نمايان ميکند: فارغ التحصيل رشتهي رياضي از دانشگاههاي پرينستون و هاروارد، داراي سابقهي همکاري با جان مک کارتي در تأسيس آزمايشگاه هوش مصنوعي دانشگاه MIT، مخترع اولين صفحهي نمايش گرافيکي که مانند عينک به چشم زده ميشود، مخترع ميکروسکوپ ليزري هم کانون و مخترع اولين شبکهي عصبي مصنوعي با عملکرد رندوم.
او يک دانشمند پيشگام در حوزهي علوم رايانه، علوم شناختي و متخصص هوش مصنوعي بود که در طول زندگي خود موفق شد جوايز ملي و بينالمللي بسياري را کسب کند. مهم ترين آنها جايزهي تورينگ (Turing Award) در سال 1970، يعني معتبرترين جايزهي علوم رايانه و مدال بنجامين فرانکلين در سال 2001 هستند. مينسکي در تمامي رشتههاي تخصصي درسي که ميخواند به دنبال يک هدف بود: ماشيني بسازد که بتواند به همان خوبي که محاسبات مختلف را اجرا ميکند، بتوان قدرت يادگيري نيز داشته باشد. به سختي ميتوان نبوغ او را در قالب زندگي عادي و در کسوت يک دوست، يک مربي و يا يک فرد انگيزهبخش توصيف کرد. او مطالب بسياري را دربارهي هدفش، يعني ساخت ماشيني که بتواند مانند بچهها ياد بگيرد و به تدريج سطح يادگيرياش را بالاببرد مينوشت که در اين مطالب، به راحتي ميشد اشتياق فراوان و شوخ طبعي او را مشاهده کرد.
|
مينسکي در سال 1961 مقالهاي تحت عنوان «گامهايي به سوي هوش مصنوعي (Steps Toward Artificial Intelligence)» نوشت که توسط مهندسان استقبال زيادي از آن شد. اين مقاله دربارهي رايانههايي با تنها چند کيلوبايت حافظه بود. معروف ترين کتابي که مينسکي به رشتهي تحرير در آورده است، «جامعهي ذهن (Society of Mind)» نام دارد که در سال 1986 منتشر شده است. اين کتاب دربارهي پگونگي پديدار شدن ذهن انسان از ميان عناصر است و در آن دربارهي سلولهاي عصبي مطالب زيادي گفته شده است. کتابها، مقالهها و مصاحبههاي ماروين مينسکي گنجينهاي از حرفهاي عميق، کنايه آميز، خنده دار، گيج کننده و گاهي اوقات خشم آلود هستند.
مينسکي در سال 1959 به اتفاق همکارانش جان مک کارتي (John McCarthy) و کلود شانون (Claude Shannon) پدر نظريهي اطلاعات، آزمايشگاه هوش مصنوعي را در مؤسسهي فناوري ماساچوست بنا کردند. همچنين او در ساخت فيلم سينمايي «2001يک اديسهي فضايي» که فضايي کاملاً علمي-تخيلي داشت به عنوان مشاور علمي پروژه همکاري ميکرد. البته مهم ترين بخش از ميراث مينسکي که همان دروس رياضي محور او دربارهي ياديگري ماشينها است، به 36 نفر شاگردانش و 1123 نفر که در حقيقت شاگردان دانشجويان او هستند رسيده است. اين موضوع شبيه فلوت درس دادن موتزارت است که اقبال زيادي از آن نميشد. او تئوريهاي جالبي دربارهي يادگيري ماشينها ارائه داده است که امروز توسط شاگردانش تدريس و پيگيري ميشوند.
ماروين مينسکي به دنبال هوش مصنوعي بود. چيزي که بسياري از افراد آن را ترسناک و تهديد کننده ميدانند. او ميخواست رايانههايي بسازد که به راستي ميانديشند، نه رايانههايي که فقط به نظر ميرسد در حال فکر کردن هستند و در واقع بر اساس الگوريتمهاي برنامههايشان در حال کار کردن هستند. استيون چري (Steven Cherry)، مدير TTI/Vanguard که حامي مالي نشستهايي که مينسکي در آنها شرکت ميکرد بود ميگويد: «او در پيش بينيهايش دربارهي تحولات سالهاي آينده تا حدي اشتباه قضاوت ميکرد. امروزه کمپانيهايي مانند گوگل و فيس بوک اطلاعات گستردهي خود را با فناوري يادگيري عميق سيستمهايشان به کار ميبرند. اما مينسکي معتقد بود که سيستمهاي کامپيوتري بزرگ با اتکا به روشهاي کوتاه مدت، به حل مشکل واقعي هوش ماشيني کمکي نميکنند.»
مينسکي دربارهي پيامدهاي اين که روزي ماشينها بتوانند مانند انسانها يادگيري داشته باشند و مستقلاً فکر کنند ساده لوحي به خرج نميداد، اما معتقد بود که بشر ميتواند با چنين چالشي روبرو شود و از پس آن برآيد. او همواره با علاقه و اشتياق وافري کار ميکرد. در مدتي که در پروژههاي مختلف تحقيقاتي اش را دنبال ميکرد، تجربههاي بسياري کسب کرد و پس از چند دهه پژوهش و کار علمي به ذهني غني رسيده بود.
ماروين مينسکي در روز 24 ژانويه سال جاري ميلادي در سن 88 سالگي در ايالت ماساچوست آمريکا درگذشت. مهم ترين کتابهايي که از وي باقي ماندهاند جامعهي ذهن، ماشين احساس (The Emotion Machine)، پردازش معنايي اطلاعات (Semantic Information Processing) و حيات در کائنات (life in the universe) هستند.
منبع:
منابع مفید: